< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام در ذات عرق تقیة
 مطلب پنچم:
 احرام از مسلخ یا غمره خلاف تقیه می باشد اگر در مسلخ محرم شود از ناحیه مخالفین برای فرد ضرر جانی یا مالی و غیره دارد در این فرع دو بحث می باشد:
  • ترک احرام از مسلخ واجب است یا نه؟به عبارت دیگر بحث در حکم تکلیفی احرام در صورت تقیه می باشد این بحث کلی است در هر جائی که تقیه باشد آیا عمل بر طبق تقیه واجب است یا نه؟
 عمل بر طبق تقیه واجب است در نتیجه ترک از احرام در مسلخ واجب است.
 وسائل الشيعة، ج‌16، ص: 204 باب 24 ح 3 «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عُمَرَ الْأَعْجَمِيِّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا بَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الدِّينِ فِي التَّقِيَّةِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ الْحَدِيث‌»
 المصدر ص: 209 ح 18 «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه‌»
 المصدر ح 19 « عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع التَّقِيَّةُ دِينُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ مِنْ دِينِ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ مِنْ دِينِ اللَّه‌»
 2- حکم وضعی احرام
 نسبت به حکم وضعی می توان دو مصداق برایش بیان کرد:
 الف: اگر کسی با تقیه مخالفت کرد و در مسلخ محرم شود آیا احرامش باطل است یا نه؟
 ب: تقیة اقتضا کرده است که در ذات عرق محرم شود بر این فرض که ما ذات عرق را میقات ندانیم و این شخص در ذات عرق بخاطر تقیه محرم شده است آیا احرامش صحیح است یا نه؟
 دو مثال هم می توان در بحث وقوف در عرفات بیان کرد:
 الف: شخص یقین دارد که روز شنبه مثلا روز عرفه است اما اهل سنت روز جمعه را روز عرفه اعلام کرده اند و این شخص بخاطر تقیه روز جمعه وقوف در عرفات را انجام داده است.
 ب: در همین فرض مذکور شخص خلافت تقیة عمل کرده است و روز شنبه که روز عرفه واقعی می باشد وقوف را انجام داده است آیا وقوفش صحیح است یا نه؟
 تحقیق این مطلب به نحو گسترده در بحث وقوف خواهد آمد
 اما اجمال بحث در احرام در مسلخ-مثال اول-
 نسبت به این مورد دو نظریه است:
 1- احرام در مسلخ اگر خلاف تقیه بود باطل است زیرا این کار چون خلاف تقیه بوده است مبغوض و مبعد است چگونه مبعد می تواند مقرب شود چه امر به شیء متقضی نهی از ضد باشد یا نه وجود ملاک برای صحت کافی باشد یا نه.
 2- احرام صحیح است.
 لوجوه 1-امر به شیء متقضی ضد نیست 2-وجود ملاک کافی است 3-ترتب
 خلاصه دلیل این قول این است که خلاف تقیه مبغوض است حرمت بر عنوان خلاف تقیه رفته است در نتیجه آنچه حرام است این عنوان است و احرام مصداق این عنوان می باشد و حکم از عنوان به مصداق سرایت نمی کند در نتیجه این مصداق با توجه به اینکه حرمت ندارد و هم ملاک دارد و هم امر ترتبی دارد صحیح خواهد بود.
 به نظر ما این احرام خالی اشکال نمی باشد.
 جهت ششم:
 جهت ششم در توضیح بعضی از امور مربوط به کل روایات متقدمه می باشد از قبل معنای کلمه نجد، غور، عقیق، بطن، وادی
 یکی از مطالبی که در این روایات مورد برسی قرار می گیرد این است که آیا ذات عرق میقات قیاسی است یا سماعی کما فی الحدائق ج 14 ص 339 و مغنی ج 3 ص 110 م 2264 ؟
 اکثر اهل سنت می گویند میقاتیت ذات عرق قیاسی است نه سماعی یعنی در روایاتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مواقیت را بیان کرده است اسمی از ذات عرق برده نشده است بلکه از باب قیاس این میقات را بعضی بیان کرده اند ولی در روایات امامیه چندین روایت صحیحه بر میقاتیت ذات عرق وجود دارد.
 علت اینکه اهل سنت ذات عرق را میقات قیاسی می دانند جریانی است که در کتب آنها وجود دارد که در معنی هم به آن اشاره شده است.
 مغنی«قال قوم آخرون إنما وقتها عمر رضي الله عنه فروى البخاري باسناده عن ابن عمر قال : لما فتح هذان المصران أتوا عمر فقالوا يا أمير المؤمنين ان رسول الله صلى الله عليه وسلم حد لأهل نجد قرنا وهو جور عن طريقنا وإنا إن أردنا قرنا شق علينا قال فانظروا حذوها من طريقكم فحد لهم ذات عرق ، ويجوز أن يكون عمر ومن سأله لم يعلموا توقيت النبي صلى الله عليه وسلم ذات عرق فقال ذلك برأيه فأصاب ووافق قول النبي صلى الله عليه وسلم فقد كان كثير الإصابة رضي الله عنه»
 جریان به این شکل است که وقتی اهل مصر مسلمان شدند پیش عمر رفتند و گفتند که رفتن به قرن منازل برای ما مشقت دارد عمر به آنها گفت چون ذات عرق محاذی با قرن منازل می باشد شما می توانید از ذات عرق محرم شوید در نتیجه عمر میقاتیت ذات عرق را قیاس به قرن منازل کرد.
 از این جریان دو مطلب استفاده شده است.
  1. میقات بودن ذات عرق قیاسی است نه سماعی
  2. ح 6 از باب 1 که میقات اهل نجد را قرن منازل بیان کرده است چون که موافق با نظر اهل سنت می باشد(زیرا آنها میقات سماعی را قرن منازل می دانند) حمل بر تقیه می شود کما اینکه مرحوم صاحب حدائق فرموده این روایت را می توان حمل بر تقیه نمود ولی ما گفتیم بین این روایت و روایات دیگر تعارضی نیست کسی که اهل نجد است اگر از یک طریق برود به ذات عرق برخواهد خورد و اگر از طریق دیگر برود به قرن منازل برخورد خواهد کرد.
 نتیجه اینکه اکثر اهل سنت عقیق(و سماعی بودن ذات عرق) را میقات نمی دانند ولی انس عقیق را میقات می داند و اهل سنت ذات عرق را قیاسی می دانند.
 توجه شود که اختلاف قیاسی بودن در مورد ذات عرق می باشد نه عقیق.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo