< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بقیه مواقیت
 تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 410«مسألة 7 ما ذكرنا من المواقيت هي ميقات عمرة الحج‌، و هنا مواقيت أخر: الأول مكة المعظمة، و هي لحج التمتع، الثاني دويرة الأهل أي المنزل، و هي لمن كان منزله دون الميقات إلى مكة بل لأهل مكة، و كذا المجاور الذي انتقل فرضه إلى فرض أهل مكة و إن كان الأحوط إحرامه من الجعرانة، فإنهم يحرمون بحج الافراد و القران من مكة،و الظاهر أن الإحرام من المنزل للمذكورين من باب الرخصة، و إلا فيجوز لهم الإحرام من أحد المواقيت، الثالث أدنى الحل، و هو لكل عمرة مفردة سواء كانت بعد حج القران أو الافراد أم لا، و الأفضل أن يكون من الحديبية أو الجعرانة أو التنعيم، و هو أقرب من غيره إلى مكة»
 در این مساله به متجاوز از ده مطلب اشاره می شود:
  • توضیح اجمالی، که در کلام سیدنا الاستاذ رضوان الله تعالی علیه دیده می شود.
 تقدم الکلام به اینکه تا کنون شش میقات یعنی شجره، جحفه، عقیق، یلملم، قرن المنازل، و محاذات بیان شده است و الی ذلک اشار بقوله: « ما ذكرنا من المواقيت هي ميقات عمرة الحج‌»
 در جمله« ما ذكرنا من المواقيت هي ميقات عمرة الحج‌»شاید بتوان گفت دو مسامحه صورت گرفته است:
 مسامحه اولی: کما تقدم الکلام در اول بحث مواقیت که تعبیر به عمره حج شده است نه عمره تمتع
 مسامحه ثانی: این مسامحه در این کلمه از این جهت می باشد که آیا مقصور اختصاص این شش میقات به عمره تمتع می باشد یا مقصود اختصاص عمره تمتع به این شش میقات می باشد.
 ثمره بین دو واضح است اگر اولی را گفتیم احرام از شجره برای حج قران و افراد باطل است و احرام از شجره برای عمره مفرده للنائی باطل خواهد بود و اگر دومی را گفتیم احرام از یلملم یا شجره برای عمره مفرده للنائی صحیح می باشد و احرام از قرن المنازل یا شجره برای حج افراد صحیح می باشد.
 قبلا اشاره کردیم کسی که حج تمتع واجبش را انجام داده است می تواند حج مستحبی افراد یا قران انجام دهد و طبق احتمال دوم احرام برای حج افراد و قران از مواقیت ششگانه بی اشکال است.
 واضح است که آنچه صحیح است و مراد سیدنا الاستاذ، اختصاص عمره تمتع به مواقیت ششگانه می باشد نه اختصاص مواقیت ششگانه به عمره تمتع.
 کما اینکه این تسامح در اول بحث مواقیت نیز صورت گرفته است چرا سیدنا الاستاذ فرموده است مواقیت امکنه ای است که برای عمره حج تعیین شده است در این عبارت هم دو مسامحه صورت گرفته است یکی اینکه چرا عمره حج تعبیر شده است نه عمره تمتع و مسامحه دوم این است که آیا مرادشان اختصاص این مواقیت به عمره تمتع می باشد یا اختصاص عمره تمتع به این مواقیت می باشد که واضح است مراد اختصاص عمره تمتع به این مواقتیت باید باشد.
 کما اینکه این مسامحه در جمله«مكة المعظمة، و هي لحج التمتع» نیز واضح است زیرا در این جمله هم دو احتمال است:
 احرام از حج تمتع اختصاص به مکه دارد یا مکه اختصاص به حج تمتع دارد که ثمره اش این است که اگر کسی اهل مکه است و می خواهد حج قران یا افراد را واجبا انجام دهد اگر اختصاص مکه به حج تمتع را بگوییم این فرد نمی توانند از مکه محرم شود اما اگر اختصاص حج تمتع به مکه را بگوییم احرام از مکه در فرض مذکور جایز است کما اینکه مشهور و سیدنا الاستاذ قائل به جواز می باشند لذا این عبارت هم حمل بر اختصاص حج تمتع به مکه می شود نه اختصاص مکه به حج تمتع.
  • مطلب دوم که در مساله هفتم به آن اشاره شده است این است که که سه میقات بر مواقیت ستة در این مساله اضافه شده است که یکی از آنها عبارت است از مکة المعظمة که اختصاص به حج تمتع علی قول دارد و یا علی المشهور اعم از حج تمتع و حج قران و افراد است.
 اینکه مکه معظمه میقات می باشد شبهه ای در آن نیست کما اینکه احرام حج تمتع اختصاص به مکه دارد نیز شبهه ای در آن نیست دلیل این اختصاص در ص 372 فی قوله: «رابعها» مشروحا بیان شد و به روایات آن نیز اشاره شد.
 در ارتباط با بیان مواقیت اغلب عبارت اجمال دارد اقل اجمالاّ فرمایش مرحوم نراقی در مستند می باشد.
 مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌11، ص: 190 «المسألة الأولى: الحجّ و العمرة متساويان في المواقيت المذكورة، فمن قدم إلى مكّة حاجّا أو معتمرا و مرّ بها يجب عليه الإحرام منها، سواء كانت العمرة عمرة تمتّع أو إفراد، و سواء كان الحجّ قرانا أو إفرادا، إلّا حجّ التمتّع فميقاته مكّة، و العمرة المفردة لمن أرادها من مكّة فميقاتها أدنى الحلّ كما مرّ»
 اجمال این کلام نیز این است که اگر این کلام را ایشان بعد از مواقیت سته بیان می کردند اشکالی وجود نداشت در حالیکه این عبارت را بعد از مواقیت مذکوره که ده میقات است بیان کرده اند که از مواقیت مذکوره ادنی الحل و دویره اهل می باشد و این احکام در همه مواقیت جاری نیست مثلا دویره اهل ممکن است برای نائی میقات نباشد یا فرض نادری داشته باشد و یا ادنی الحل در حج تمتع فرض ندارد یا فرض نادری دارد و یا ادنی الحل برای حج قران و افراد خلاف مشهور می باشد بر این اساس بیان حکم به شکل کلی جا ندارد زیرا بعضی از این مواقیت اختصاص به قران و افراد دارد و بعضی اختصاص به عمره مفرد دارد و بعضی دیگر اختصاص به حج تمتع دارد.
  • مطلب سوم در مساله هفتم این است که هشتمین میقات از مواقیت، عبارت است از منزلی که بعد از مواقیت می باشد فرض کنید کسی منزلش در پنج فرسخی مکه می باشد این مکان که منزل این فرد می باشد و در کلام فقهاء به عنوان دویرة اهل مطرح شده است و در روایات به عنوان منزل یا مسکن و یا دویره اهل مطرح شده است، یکی از مواقیت می باشد.
 اینکه این منزل، احد المواقیت می باشد:
 اولا: تفاقی است کما فی الجواهر ج 18 ص 113 «بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه»
 بلکه اتفاق مسلمین می باشد مگر مجاهد که می گوید این فرد از مکه باید محرم شود.
 ثانیا: جملة من الروایات:
  1. وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 333 باب 17 ح 1 «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ قَالَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْوَقْتِ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِه‌»
  2. المصدر ص 334 ح 2 «قَالَ وَ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِذَا كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّةَ- فَلْيُحْرِمْ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِه‌»
 این روایت موید است زیرا مرسله است.
  1. المصدر ح 3 «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ مَنْزِلُ الرَّجُلِ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ إِلَى مَكَّةَ- فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِه‌»
  2. المصدر ح 4 «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْجُحْفَةِ- إِلَى مَكَّةَ قَالَ يُحْرِمُ مِنْه‌»
  3. المصدر ح 5«عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ رِيَاحِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَرْوُونَ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ حَجِّكَ إِحْرَامَكَ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِكَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ لَمْ يَتَمَتَّعْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِثِيَابِهِ إِلَى الشَّجَرَةِ- وَ إِنَّمَا مَعْنَى دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّة»
 این حدیث موید است قبل از ریاح همه از اجلاء می باشند و اشکال از ناحیه ریاح یا رباح می باشد چه رباح باشد و چه ریاح باشد توثیق نشده است.
 6- المصدر ص 335 ح 6 «قَالَ وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ رَجُلٍ مَنْزِلُهُ خَلْفَ الْجُحْفَةِ- مِنْ أَيْنَ يُحْرِمُ قَالَ مِنْ مَنْزِلِهِ‌»
 این روایت موید است زیرا مرسله می باشد.
 7- المصدر ح 7 «قَالَ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمَوَاقِيتِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَكَّةَ- فَعَلَيْهِ أَنْ يُحْرِمَ مِنْ مَنْزِلِه‌»
 این روایت هم موید است زیرا مرسله است.
 8- المصدر ح 9 «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَخِيهِ رِيَاحٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نُرَوَّى أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يُحْرِمَ الرَّجُلُ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ فَقَالَ قَدْ قَالَ ذَلِكَ عَلِيٌّ ع- لِمَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ الْحَدِيث‌»
 این روایت از سه جهت اشکال دارد:
  1. از ناحیه سهل بن زیاد
  2. از ناحیه مهران بن ابی نصر
  3. از ناحیه ریاح بن ابی نصر که برادر مهران می باشد و هیچکدام توثیق نشده اند
 البته اکثر رواتی که مورد اشکال واقع شدند در کامل الزیارات موجود می باشند لذا محل اختلاف واقع شده است.
 نکتة:
 اینکه فاصله اقرب المواقیت چه مقدار می باشد در این جهت موثر خواهد بود که دویره اهل آیا اختصاص به حاضر دارد یا نائی را هم شامل می شود اگر فرض شود که مثلا جحفه که اقرب المواقیت می باشد 84 کیلومتر با مکه فاصله داشته باشد باید دقت شود که این فاصله حد برای حاضر می باشد یا نه که اگر این فاصله بیشتر از حد حاضر باشد دویره اهل، شامل نائی هم خواهد شد.
 نتیجه اینکه کل این روایات اثبات مدعی را می کند که دویره اهل، میقات است اما للحاضر و اما للحاضر و النائی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo