< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ملاک میقات بودن دویره اهل
  • مطلب پنجم در مساله هفتم این است که اگر احتمال دوم را انتخاب کردیم و گفتیم ملاک مسافت می باشد آیا اقرب به مکه ملاک است کما عن المشهور و ذهب الیه سیدنا الاستاذ فی التحریر بقوله «الی مکة» یا اقرب به عرفه را ملاک است کما یظهر من الشهید فی اللمعة و الروضة و یا بین احرام حج و احرام عمره تفصیل دهیم کما حکی عن المسالک فی الریاض
 رياض المسائل (ط-الحديثة)، ج‌6، ص: 166 «و اعتبار القرب إلى‌ مكة كما فيها محكي عن النهاية و المبسوط و المهذّب و الجمل و العقود و السرائر و شرح القاضي لجمل العلم و العمل، و اختاره جماعة من المتأخرين و متأخريهم. و هو الأقرب.
 خلافاً للمحكي عن الماتن في موضع من المعتبر فإلى‌ عرفة و أطلق، و تبعه في اللمعة في الحج و قطع، و استوجهه شيخنا الشهيد الثاني في المسالك و الروضة لولا النصوص مصرّحاً باعتبارها في العمرة، قال: لأن الحج بعد الإهلال به من الميقات لا يتعلق الغرض فيه بغير عرفات، بخلاف العمرة، فإن مقصدها بعد الإحرام مكة،، فينبغي اعتبار القرب فيها إلى‌ مكة. انتهى‌.
 ثم إن أهل مكة على‌ هذا القول يحرمون من منازلهم؛ لأنها أقرب إلى‌ عرفات من الميقات، كما ذكره جماعة «2».
 «2»منهم: الشهيد الثاني في الروضة 2: 211، و صاحب المدارك 7: 223، و الفاضل الهندي في كشف اللثام 1: 306»
 نتیجه اینکه همانگونه که اشاره شد سه احتمال در این فرع وجود دارد:
  • ملاک مکه باشد کما فی المستند ج 11 ص 184 و الریاض ج 6 ص 166 و المجمع ج6 ص 184 که همه فرموده اند: «الی مکه» و التحریر حیث قال: «دون المیقات الی مکة»
  ظاهر و الله العالم متعین همین نظریه می باشد.
 دلیل: در روایات باب 17 ح 1 و 2 و 3 و 4 و 5 جمله «الی مکة» و در ح 7 «مما یلی مکة» ذکر شده است که ظاهر این روایات این است که مقیس علیه مکة می باشد و دلیلی بر نظریه دوم که عرفه باشد وجود ندارد.
  • ملاک عرفه می باشد این قول نیاز به تحقیق ندارد چون دلیل ندارد اما بحث در قائلین این قول می باشد صاحب ریاض همانگونه که اشاره شد فرموده است جماعتی این قول را گفته اند اما نفرموده چه کسانی این قول را گفته اند اما در پاورقی محققین ریاض این قائلین را معین کرده اند که یکی از این افراد کلام شهید در لمعه می باشد حیث قال: اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية، ص: 66«وَ يُشْتَرَطُ فِي الْإِفْرَادِ النِّيَّةُ وَ إِحْرَامُهُ مِنَ الْمِيقَاتِ أَوْ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ إِنْ كَانَتْ أَقْرَبَ إِلَى عَرَفَات‌»
 و یکی دیگر از کسانی که این قول به او نسبت داده شده است مرحوم محقق در معتبر می باشد حیث قال:
 المعتبر في شرح المختصر، ج‌2، ص: 786«و شرط الافراد «النية» لما قلناه في نية التمتع، و أن يقع في «أشهر الحج» لقوله تعالى «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ» أي وقته، و عليه اتفاق العلماء، و ان يقع في «الميقات» و سنبين القول فيه، أو من «دويرة أهله» ان كانت أقرب الى عرفات من الميقات»
 بعضی از علماء ادعا کرده اند که محقق این قول را قائل نیست ولی این ادعا صحیح نیست زیرا ایشان در بحث حج افراد- که عبارت آن نقل شد- این قول را فرموده است اگر چه کلام ایشان در ج 1 ص 342 این قول را نمی رساند.
 3- نظریه سوم که تفصیل می باشد به شهید در مسالک نسبت داده شده است که التبه باید عبارت ایشان دقت شود که آیا ایشان قائل به این قول می باشد یا نه چرا ایشان فرموده: لولا النصوص لقلنا بهذا.
 ضعف این قول از ما ذکرنا مشخص شد اگر چه این قول اعتبارا و عقلا قول خوبی است شهید فرموده است در حج افراد و قران، عمره متاخر است لذا وقتی که از منزلش محرم شد مقصدش عرفات می باشد و رفتن به مکه برای او ضرورتی ندارد تا مسافت را به نسبه با مکه محاسبه کنیم لذا مناسب این است که طرف محاسبه را عرفات قرار دهیم بخلاف عمره مفرده یا عمره تمتع یا حج تمتع که ابتداء باید وارد مکه شود و اعمال عمره را انجام دهد لذا مناسب است که مکه طرف محاسبه قرار گیرد.
 و فیه: این نظریه خلاف اطلاق روایات باب 17 می باشد در این روایات مطلقا ملاک را مکه قرار داده است چه حج افراد باشد و چه عمره تمتع یا عمره مفرده باشد.
 6- مطلب ششم در مساله هفتم این است که اینکه می گوییم که دویره اقرب الی مکه یا عرفات باشد دو احتمال دارد:
 احتمال اول این است که این منزل اقرب به نسبه با میقاتی باشد که این منزل بعد از آن واقع شده است یعنی این منزل با میقاتی سنجیده شود که در طریق این میقات خاص قرار گرفته است و نباید با بقیه مواقیت سنجیده شود.
 احتمال دوم این است که مراد از اقربیت منزل الی مکه، اقرب من کل مواقیت باشد.
 ظاهرا و الله العالم احتمال اول صحیح است و نیازی نیست که منزل اقرب از کل مواقیت باشد زیرا در روایات باب 17 اگر چه به دو شکل تعبیر شده است بعضی از روایات میقات مفرد آمده است مانند ح 3 و 4 و 6 ( من کان منزله دون الوقت- من کان منزله دون ذات عرق الی مکة- دون الجحفه الی مکة) که واضح است این روایات میقات فی طریقه را ملاک قرار داده است و بعضی دیگر از روایات میقات جمعا ذکر شده است مانند ح 7 حیث قال: «من کان منزله دون المواقیت» و ح 8 حیث قال: «من کان منزله خلف هذه المواقیت» در این عبارت دو احتمال وجود دارد یکی اینکه اراده مجموع شده باشد که همان احتمال دوم باشد یعنی باید به نسبه همه مواقیت منزلش اقرب باشد احتمال دوم این است که مراد حضرت در این روایات اشاره به هر یک از مواقیت باشد نه به شکل مجموعی، یعنی هر فرد منزلش را با میقات خودش بسنجد کما اینکه در اوفوا بالعقود معنایش این نیست که شما باید هر عقدی که در عالم انجام می شود را ملتزم شوید بلکه مراد التزام به عقدی است که مرتبط با شماست علی ای حال اگر چه بعضی از روایات به شک جمع بیان شده است و ممکن است مرادشان مجموع مواقیت باشد یا حد اقل مجمل باشند ولی روایات دسته اول قرینه می شود که مراد از روایات دسته دوم مجوعی نیست.
 نکتة: همانگونه که اشاره شد این بحث بنابر مبنای اقربیت جاریست نه بعدیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo