< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام قبل از میقات
 تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 411
 «القول في أحكام المواقيت‌
 مسألة 1 لا يجوز الإحرام قبل المواقيت، و لا ينعقد»
 در این مساله سیدنا الاستاذ به چهار مطلب اشاره کرده اند.
 مطلب اول: عدم جواز احرام قبل از میقات
 عدم جواز احرام قبل از میقات نزد امامیه اتفاقی است لذا صاحب جواهر می فرمایند:
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌18، ص: 125«إذا أحرم قبل الميقات لم ينعقد إحرامه بلا خلاف أجده فيه، و النصوص وافية في الدلالة عليه»‌
 اما نزد اهل سنت اختلافی است حنابله قائل به عدم جواز احرام قبل از میقات می باشند اما حنفی ها قائله به جواز احرام قبل از میقات بلکه افضلیت آن می باشند کما فی المغنی ج 3 ص 114 مساله 2276
 این اختلاف بی اساس است زیرا اولا نزد امامیه اتفاقی است و ثانیا جملة من الروایات می فرمایند احرام قبل از میقات کالعدم می باشد.
  1. وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 323 باب 11 ح 1 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص- لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا مُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَ ذَكَرَ الْمَوَاقِيتَ ثُمَّ قَالَ وَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ ص‌»
  2. المصدر ح 3 «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُثَنًّى عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحْرِمَ دُونَ الْوَقْتِ الَّذِي وَقَّتَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَإِنَّمَا مَثَلُ ذَلِكَ مَثَلُ مَنْ صَلَّى فِي السَّفَرِ أَرْبَعاً وَ تَرَكَ الثِّنْتَيْن»
 این حدیث موید است لمکان سهل بن زیاد و مثنی
 3-‌ المصدر ص 320 باب 9 ح 3 «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ وَ مَنْ أَحْرَمَ دُونَ الْوَقْتِ فَلَا إِحْرَامَ لَه»‌
 4- المصدر ح 4«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى الْمَأْمُونِ فِي كِتَابٍ وَ لَا يَجُوزُ الْإِحْرَامُ دُونَ الْمِيقَاتِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّه‌»
 و فی السند کلام تقدم الکلام مرارا به اینکه طریق فضل بن شاذان الی الرضا علیه السلام در خصوص عیون خالی از اشکال نیست.
 5- المصدر ص 324 باب 11 ح 5 «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُيَسِّرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا مُتَغَيِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ لِي مِنْ أَيْنَ أَحْرَمْتَ قُلْتُ مِنْ مَوْضِعِ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ رُبَّ طَالِبِ خَيْرٍ تَزِلُّ قَدَمُهُ ثُمَّ قَالَ يَسُرُّكَ أَنْ صَلَّيْتَ الظُّهْرَ أَرْبَعاً فِي السَّفَرِ قُلْتُ لَا قَالَ فَهُوَ وَ اللَّهِ ذَاك‌»
 این حدیث شریف از دو جهت مورد اخلاف است:
 الف: آیا این روایت معتبر می باشد یا نه؟
 جماعتی از محققین نسبت به این روایت تعبیر به موثقه میسر کرده اند و بعضی دیگر مانند مرحوم سید در عروه تعبیر به خبر میسر کرده اند از این تعبیر استفاده شده است که حدیث معتبر نیست ولی این اختلاف مهم نیست زیرا این روایت معتبر می باشد و شبهه‌ی در ناحیه میسر ناتمام است زیرا علی بن الحسن الفضال تصریح کرده است که میسر ثقه است لذا مجالی در توقف در سند وجود ندارد.
 ب: اخلاف دوم در این حدیث که هم در کتب حدیث و هم در کتب فقه به چشم می خورد این است که در وسائل کما ذکرنا در سند میسر ضبط شده است اما در کافی میسره ضبط شده است.
 الكافي، ج‌4، ص: 322 ح 6 «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مَيْسَرَةَ قَال‌...»
 نتیجه اینکه بین نقل وسائل و کافی در این زمینه اختلاف وجود دارد کما اینکه اختلاف در کتب فقه اظهر از کتب حدیث می باشد در جامع المدارک ج 3 ص 365 و حدائق ج 14 ص252 و عروه ج 4 ص 643 و مستمسک ج 7 ص 459 میسره ذکر شده است اما در جواهر ج 18 ص 121 و معتمد ج 2 ص 404 میسر نقل شده است.
 معتمد العروة الوثقى، ج‌2، ص: 402 «و المصنف لم يذكر في المتن إلا رواية واحدة عن ميسرة و الموجود في الوسائل (ميسر) و هو الصحيح و الرواية معتبرة لأنه رجالها ثقات، و أما ميسر فقد ذكر الكشي روايات كثيرة تدل على مدحه، و قد و ثقة علي بن الحسن بن فضال»
 به نظر ما ناقل روایت باید میسره باشد ولی با این حال کلام آقای خوئی که فرموده است ما فی الوسائل هو الصحیح اگر این ضمیر به ما فی الوسائل برگردد کما هو الظاهر جای تعجب دارد که چگونه ایشان می فرمایند ما فی الوسائل صحیح است در حالکه مصدر وسائل که کافی باشد میسره ضبط کرده است مگر اینکه در نسخ کافی اخلاف وجود داشته باشد و ایشان به نسخه ای دست یافته اند که وسائل یکی می باشد.
 نتیجه اینکه اگر ضرورتی به رفع این اخلاف باشد باید آنچه در کافی است ملاک قرار داده شود اما اگر ضرورتی بر رفع این اخلاف نباشد به این جهت که چه میسر باشد و چه میسره باشد مراد از هر دوی آنها میسرة بن عبد العزیز می باشد که این فرد ثقه است و شاید علت اینکه در کتب هم گاهی میسر نقل شده است و گاهی میسره بهمین خاطر باشد که این دو فرد متحد می باشند کما اینکه گاهی در کتب تعبیر به میسرة بیاع زطّی- به ضم اول و کسر الثانی- شده است شخصی بوده است که اجناسی که از هند می آورده اند را می فروخته است این تعدد تعبیر نشان می دهد که فرد واحد بوده است.
 معجم رجال الحديث، ج‌20، ص: 121
 «12960- ميسرة بياع الزطي:
 كوفي، من أصحاب الصادق ع، رجال الشيخ (615). تقدم عن البرقي: «ميسرة بن عبد العزيز، بياع الزطي». روى عن أبي عبد الله ع، و روى عنه أبان الأحمر»
 نتیجه اینکه میسر ثقه است زیرا ابن فضال او را توثیق کرده است و این فرد جریانات ممتازی هم دارد اگر چه این جریانات ارتباطی به بحث رجالی ما ندارد این جریانات را مرحوم کشی و بعضی از آنها را مرحوم کلینی در روضة المتقین و اصول نقل کرده است.
 منها: رجال الكشي، ص: 242 «جعفر بن محمد، قال حدثني علي بن الحسن بن فضال، عن أخويه: محمد و أحمد. عن أبيهم، عن ابن بكير، عن ميسر بن عبد العزيز، قال، قال لي أبو عبد الله (عليه السلام) رأيت كأني على جبل، فيجي‌ء الناس فيركبونه، فإذا كثروا عليه تصاعد بهم الجبل، فينتثرون عنه فيسقطون، فلم يبق معي إلا عصابة يسيرة أنت منهم و صاحبك الأحمر يعني عبد الله بن عجلان»
 این جریان به دو طریق نقل شده است که در یک طریق آن خود میسر و در طریق دیگر فرد دیگری که ابن بکیر باشد، وجود دارد
 راوی می گوید خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم حضرت فرمودند من بالای کوه بودم و مردم از جوانب اربعه به بالای کوه می آمدند وقتی مردم بالای کوه آمدند کوه حرکت کرد و همه مردم از کوه پائین افتادند و این امر چندین بار تکرار شد بعد حضرت فرمودند همه خلائق افتادند جز میسر و صاحب تو احمر که مراد عبد الله بن عجلان باشد که از اجلاء است.
 منها: امام علیه السلام به میسر فرمودند اهل سنت با شما چگونه رفتار می کنند میسر عرضه داشت اینها با یهود می سازند اما با ما سازگاری ندارند روایت تا به ا ینجا می رسد که حضرت دو بار قسم یاد می کنند که احدی از شما داخل آتش نخواهد شد.
 منها: رجال الكشي، ص: 244«ابن مسعود، قال حدثنا عبد الله بن محمد بن خالد، قال حدثني الوشاء، عن بعض أصحابنا، عن ميسر، عن أحدهما، قال، قال لي: يا ميسر إني لأظنك وصولا لقرابتك! قلت: نعم جعلت فداك لقد كنت في السوق و أنا غلام و أجرتي درهمان، و كنت أعطي واحدا عمتي و واحدا خالتي، فقال أما و الله لقد حضر أجلك مرتين كل ذلك يؤخره»
 میسر خدمت امام رسید حضرت به او فرمودند گویا شما اهل صله رحم هستی میسر عرضه داشت به چه خاطر؟ حضرت فرمودند چند بار اجل تو فرا رسیده ولی بتاخیر افتاده است و این ممکن نیست مگر با صله رحم. میسر عرضه داشت بله وقتی من جوان بودم در بازار کار می کردم و دو درهم مزد می گرفتم یک عمه و دایی داشتم که نیازمند بودند و به هر کدام آنها یک درهم می دادم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo