< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: قضای حج در صورت ترک احرام
 مطلب سوم: اگر قائل به بطلان حج در فرض مذکور شدیم آیا قضای این حج واجب است یا نه؟
 در این مطلب به سه امر اشاره می شود:
  • ملاحظه متون فقهیه در عنوان این بحث.
 در اکثر متون فقهیه در این فرض تعبیر به وجوب قضاء حج یا قضاء عمره یا وجوب قضاء هما معا شده است.
 منها: متن شرایع به نقل جواهر ج 18 ص 132 «و وجب علیه قضائه» و خود جواهر
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌18، ص: 133 «فلو جاء بالمناسك من دون إحرام أو معه دون الميقات كان حجه فاسدا و وجب عليه قضاؤه، بل في المسالك حيث يتعذر رجوعه مع التعمد يبطل نسكه و يجب عليه قضاؤه و إن لم يكن مستطيعا للنسك، بل كان وجوبه بسب ارادة دخول الحرم، فان ذلك موجب للإحرام، فان لم يأت به وجب قضاؤه كالمنذور»
 منها: مسالک به نقل جواهر ص 133 «یجب علیه قضائه»
 منها: عروه ج 4 ص 649 «و وجب علیه قضائه»
 نود و نه درصد متون فقهیه به این مطلب اشاره کرده اند ولی از این جهت اجمال دارند که قضای احرام واجب است یا قضای حج، بعضی قضای احرام را می گویند و بعضی قضای حج را می گویند و بعضی مانند مرحوم سید در عروه قضای هر دو را می گویند.
 قسمت دوم از متون همین معنا را به شکل دیگری بیان کرده است و فرموده اند: وجب علیه
 منها: کلام سیدنا الاستاذ در تحریر و بعضی از معلقین عروة
 تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 412«و وجب عليه الإتيان في السنة الآتية إذا كان مستطيعا»
 هر دو دسته می فرمایند این حج باید انجام شود ولی بعضی تعبیر به قضاء کرده اند و بعضی تعبیر به وجوب اتیان کرده اند حال این بحث مطرح می شود که کدام یک از این دو تعبیر ادق است.
 ظاهرا کلام سیدنا الاستاذ ادق و ادبی تر می باشد زیرا در اول مباحث حج بحثی مطرح شد که آیا حج واجب فوری است یا نه؟ بنابر اینکه حج واجب فوری باشد بحثی را استطرادا مطرح کردیم که فرق واجبات موقته مانند روزه و نماز با واجبات فوریه مانند رد سلام و حج و نماز زلزله چیست؟ در واجبات فوریه اگر عمل را انجام نداد بگوییم سال بعد واجب است انجام دهد یا بگوییم سال بعد قضا کند کما اینکه اگر روزه امسال را نگرفته بگوییم واجب است آن را بعدا انجام دهد یا بگوییم باید قضا کند در این بحث ما گفتیم هر واجبی که از واجبات وقتیه می باشد تعبیر به قضا باید بشود و در واجبات فوری تعبیر به قضا اشتباه است زیرا محدود نیست تا خارج وقت در آن تصور شود لذا در عروه بعضی از معلقین مانند مرحوم بروجردی فرموده اند مراد از قضا در فرض مذکور این است که باید سال آینده انجام شود.
  • توضیح کلمه «و علیه الاثم»
 این کلمه در تمام متون فقهی ذکر شده است و این بحث گذشت آیا این اثم بخاطر حرمت تشریعی است(اگر نهی از تجاوز از میقات را وضعی بدانیم) یا بخاطر نهی مولوی می باشد و یا بخاطر ترک واجب می باشد و ما گفتیم این حرمت بخاطر حرمت مولوی ترک احرام نیست بلکه بخاطر این است که موجب ترک حج و فوت حج می باشد.
  • اقوال در مساله
 در این مساله دو قول است.
 قول اول: در صورتی که در سال آینده مستطیع باشد اتیان واجب است و الا واجب نیست کما عن سیدنا الاستاذ.
 قول دوم: این احرام یا عمره مطلقا قضا دارد چه سال بعد مستطیع باشد یا سال بعد مستطیع نباشد چه وقتی که حج انجام می داده است مستطیع بوده است یا مستطیع نبوده است و حج بذلی مثلا انجام داده است کما عن الشهید فی المسالک
  دلیل قول اول: در صورتی که در سال آینده مستطیع می باشد موضوع وجوب حج محقق است و حجی هم که قبلا انجام شده است کالعدم می باشد لذا باید حج را اتیان کند و در صورتی که مستطیع نباشد حج واجب نیست زیرا حج بر مستطیع واجب است و این فرد مستطیع نیست.
 دلیل قول دوم:
 وجوب اتیان در صورتی که فرد مستطیع باشد واضح است چون ما هو الواجب انجام نشده است و این فرد هم مستطیع می باشد لذا باید حج را در سال آینده انجام دهد اما در فرض عدم استطاعت دلیل بر وجوب این است که اگر چه بخاطر عدم استطاعت حج واجب نیست اما حج بخاطر دخول در حرم یا بخاطر دخول در مکه واجب است کما اینکه اگر کسی نذر کرده حج انجام دهد واجب است حج را انجام دهد اگر چه مستطیع نباشد زیرا استطاعت حج نذری، عقلی است نه شرعی
 بر کلام مرحوم شهید پنج اشکال شده است:
  1. فرض بگیرید این شخص که در میقات محرم نشده است هنوز به حرم نرسیده برگشته است و به منزل خود رجوع کرده است در این فرض چه دلیلی بر وجوب حج یا احرام وجود دارد وی نه وارد حرم شده است و نه وارد مکه لذا نه حج واجب بوده است و نه احرام واجب بوده است.
  2. اگر این شخص بعد از دخول در حرم و قبل از ورود به مکه برگردد بازهم می توان ادعا کرد که وجوبی بر ذمه این شخص نیامده است تا قضا داشته باشد آنچه که وجوب را می آورد دخول در مکه است که این فرد انجام نداده و قبل از ورود به مکه برگشت است.
  3. دخول در حرم حرام است نه واجب تا ترک واجب شده باشد.
  4. اگر داخل مکه نشده باشد و از ادنی الحل برگشته است دخول در حرم که وجوب احرام ندارد.(به نظر می رسد این اشکال با اشکال دوم متحد باشد)
  5. و هو العمده بر فرض اینکه با دخول حرم احرام واجب شود آنچه باید انجام شود جامع بین عمره وحج می باشد و تعین حج برای قضا دلیل ندارد بلکه می تواند با یک عمره مفرده از احرام خارج شود
 این اشکالات اگر چه بر شهید وارد شده است ولی واضح است که بعضی از این اشکالات وارد نیست مثلا رجوع قبل از حرم را خود شهید تصریح کرده است که فقط گناه کرده است و قضا واجب نیست.
 نتیجه اینکه کلام شهید صحیح نیست و قضاء به امر جدید می باشد و اصل برائت می گوید که در صورت شک، قضا واجب نیست.
 اضف الی ذلک که بعضی می گویند وجوب احرام در حرم و مکه مثل نماز تحیت است عند الورود لشرف البقعه مستحب است اما اگر نشست دیگر مستحب نیست و قضا ندارد کما اینکه احرم در حرم بخاطر شرف بقعه واجب است اگر آن را انجام نداد قضا ندارد.
 علی ای حال دلیل مهم بر عدم وجوب قضا اصل برائت می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo