< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مفاد ادله در ماهیت احرام
 در این که مستفاد از ادله و روایات در ماهیت احرام چیست دو نظریه است.
 نظریه اول: احرام مجرد تلبیه بقصد حج یا عمره می باشد مثلا چنین می گوید که محرم می شوم به احرام حج یا عمره و تلبیه را می گوید.
 این نظریه را اکثر امامیه منهم سیدنا الاستاذ و بعض از عامه مثل ابوحنیفه کمافی المغنی ج 3 ص 128 م 2297 قائل شده اند.
 نظریه دوم: احرام غیر تلبیه و لبس ثوب می باشد بلکه احرام صرفا نیت است.
 دلیل نظریه اول:
 سه طائفه از روایات بوضوح دلالت بر این نظریه دارد.
 طائفه اولی: که اقلا چهار روایت است که یا بصراحت دلالت بر این معنی دارد یا ظهور در این معنا دارد.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 279 «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُوجِبُ الْإِحْرَامَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ التَّلْبِيَةُ وَ الْإِشْعَارُ وَ التَّقْلِيدُ فَإِذَا فَعَلَ شَيْئاً مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ فَقَدْ أَحْرَم‌»
 الروایة صحیحة و الدلالة من جهة صریح و من جهة ظاهر
 صراحت دارد به این جهت که روایت می گوید بدون تلبیه احرام محقق نمی شود اما ظهور دارد زیرا در اینکه مفاد «یوجب» علاقه سبب و مسببیت باشد یا علاقه فرد و طبیعی است یعنی مفاد یوجب التلبیة احرام، مفاد مصداق کلی احرام و مفهوم احرام می باشد یا مفادش یوجب کون التلبیة سببا للاحرام است که علاقه سبب و مسبب باشد چون این جهت مورد اختلاف است لذا می گوییم این روایت ظهور دارد.
 اگر قائل شویم این روایت ظهور دارد باید با بقیه روایات از جمله روایت 15 از باب 12 ملاحظه شود و اگر نص است طبعا مقدم خواهد بود.
 نتیجه اینکه این روایت می تواند صراحت داشته باشد در اینکه بدون تلبیه احرام محقق نمی شود.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 370 باب 34 ح 3«وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ فَقَالَ فِي مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ- فَقَدْ صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ قَدْ تَرَى أُنَاساً يُحْرِمُونَ فَلَا تَفْعَلْ حَتَّى تَنْتَهِيَ إِلَى الْبَيْدَاءِ حَيْثُ الْمِيلُ فَتُحْرِمُونَ كَمَا أَنْتُمْ فِي مَحَامِلِكُمْ تَقُولُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ الْحَدِيث‌»
 این روایت کسابقها دلالت برما ذکرنا دارد.
 البته اینکه بنابر این نظریه گفتیم احرام همان تلبیه است قبلا اشاره شد که احرام نیاز به نیت هم دارد.
 نتیجه اینکه طائفه اولی از روایات دلالت دارد که احرام تلبیه است باحد المعنیین(سببیت یا کلی و فرد)
 طائفه دوم: روایاتی است که مفاد آنها این است که اگر کسی همه کارهای احرام را انجام داده است مثلا غسل کرده است و نماز احرم را خوانده است و قصد احرام حج تمتع را کرده است بعد از همه این کارها محرمات احرام را انجام داده است مثلا جماع کرده است مفاد این روایات این است که چیزی بر این فرد بخاطر انجام محرمات احرام نیست در حالیکه شخص محرم نباید محرمات احرام را انجام دهد از این مطلب فهمیده می شود که تا تلبیه گفته نشود این شخص محرم نشده است.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 333 باب 14 ح 1«وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَقَعُ عَلَى أَهْلِهِ بَعْدَ مَا يَعْقِدُ الْإِحْرَامَ وَ لَمْ يُلَبِّ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ء»
 از اینکه مراد از یعقد الاحرام چیست دو احتمال است 1-مراد گفتن لبیک باشد. 2- مراد فقط قصد احرام باشد.
 اگر مراد گفتن تلبیه باشد طبعا با لاشیء علیه نمی سازد در نتیجه این جمله نشان می دهد که به مجرد نیت احرا صورت نگرفته است و باید تلبیه صورت گیرد تا احرام محقق شود در نتیجه این روایات ظهور دارد که احرام تلبیه است اگر چه ظهور این روایات از طائفه اولی ضعیف تر می باشد.
 طائفه سوم: روایاتی که مفادشان این است که تلبیه در ردیف اشعار و تقلید می باشد و به وحدت سیاق می گوییم کما اینکه اشعار و تقلید احرام است کذلک تلبیه هم احرم است.
 جمله ای از این روایت دلالتشان اوضح است زیرا جمله«لانه بمنزلة التبیة» ذکر شده است اگر حکم در مقیس علیه مسلم نباشد معنا ندارد که اشعار قیاس بر آن شود.
 همه این روایات سببیت و مسببیت را نفی می کند و فرد و کلی را ثابت می کند.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 276 باب 12 ح7 «وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَتْ بُدْنٌ كَثِيرَةٌ فَأَرَدْتَ أَنْ تُشْعِرَهَا دَخَلَ الرَّجُلُ بَيْنَ كُلِّ بَدَنَتَيْنِ فَيُشْعِرُ هَذِهِ مِنَ الشِّقِّ الْأَيْمَنِ وَ يُشْعِرُ هَذِهِ مِنَ الشِّقِّ الْأَيْسَرِ وَ لَا يُشْعِرُهَا أَبَداً حَتَّى يَتَهَيَّأَ لِلْإِحْرَامِ فَإِنَّهُ إِذَا أَشْعَرَهَا وَ قَلَّدَهَا وَجَبَ عَلَيْهِ الْإِحْرَامُ وَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ التَّلْبِيَة»
 منها: المصدر ح 11 « وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تُقَلِّدُهَا نَعْلًا خَلَقاً قَدْ صَلَّيْتَ فِيهَا وَ الْإِشْعَارُ وَ التَّقْلِيدُ بِمَنْزِلَةِ التَّلْبِيَة»
 از این روایات کلام مرحوم نراقی نیز که قائل به علاقه سبیت و مسببیت می باشد رد خواهد شد.
 اما نظریه دوم:
 قائلین به این نظریه مانند شیخ انصاری و علامه و شیهد می گویند احرام احرام نیت می باشد و مغایر با تلبیه و لبس ثوب می باشد نیت هم با اختلافی که قبلا به آن اشاره شد که مراد از نیت توطین نفس باشد یا التزام به ترک محرمات باشد یا نیت ترک محرمات باشد و یا نیت احرام با دو تصویر معقول و غیر معقولش باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo