< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تعیین ممیزات منوی در حج
 در جلسه قبل نسبت به تمیز منوی گفته شد که دو قول است قول دوم این بود که قصد ممیزات منوی لازم نیست این قول را کشف اللثام به بعضی از بزرگان نسبت می دهد.
 كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، ج‌5، ص: 256«خلافا للمبسوط و المهذب و الوسيلة ففيهما: إنّه يصحّ، فإن لم يكن في أشهر الحجّ انصرف الى عمرة مفردة. و إن كان في أشهر الحجّ تخيّر بينهما، و هو خيرة التذكرة ، و المنتهى و لعلّه أقوى‌»
 ادله قول دوم
 صاحب جواهر در بیان ادله این قول می فرمایند:
 «لأن النسكين في الحقيقة غايتان للإحرام غير داخلين في حقيقته، و لا تختلف حقيقة الإحرام نوعا و لا صنفا باختلاف غاياته كالوضوء و الغسل، فالأصل عدم وجوب التعيين بعد حمل أخباره على الغالب أو الفضل، و كذا أخبار العدول و الاشتراط، و لأن الإحرام بالحج يخالف غيره من إحرام سائر العبادات، لأنه لا يخرج منه بالفساد، و إذا عقد عن غيره أو تطوعا وقع عن فرضه، فجاز أن ينعقد مطلقا، و لما يأتي من أن أمير المؤمنين (عليه السلام) أهل إهلالا كإهلال النبي (صلى اللَّه عليه و آله) و لم يكن يعرف إهلاله، و لما روته العامة من انه (صلى اللَّه عليه و آله) خرج من المدينة لا يسمي حجا و لا عمرة ينتظر القضاء فنزل عليه القضاء بين الصفا و المروة».
  • قیاس احرام به وضو و غسل
 می فرمایند همانطور که در غسل یا وضو لازم نیست هنگام وضو یا غسل قصد غایات آنها شود که آیا برای نماز صورت می گیرد یا دخول مسجد چرا که غایات جزء طهارت نیستند که لازم باشد آنها را نیت کرد در احرم حج هم اینگونه است که قصد غایات آن لازم نیست.
  1. بین احرام نماز و احرام حج فرق بسیار زیادی می باشد اگر کسی به نیت نماز تکبیر گفت و در اثناء صلاة نوم بر او غالب شود این نماز و احرامش باطل است و باید آن را تجدید کند بخلاف احرم حج زیرا لو قلنا بفساد الحج عند الجماع، احرام باطل نمی شود و باید اعمال را ادامه دهد و نمی تواند حج فاسد را رها کند اگر این فرق بین احرام نماز و حج وجود دارد نمی توان احرام حج را تنظیر به احرام نماز کرد و باید فرق گذاشت به اینکه بگوییم که در احرام نماز باید هنگام تکبیر قصد نماز را کند و اما در احرام حج قصد حج هنگام احرام لازم نیست.
  2. در باب حج اگر زید مستطیع بوده است ولی در همین سال، حج را برای کسی اجارة یا تطوعا نیت کرده است در این فرض فقهاء می فرمایند اگر خودش مستطیع بوده است باید به حج خودش عدول کند و حج اجاره ای منقلب به حج خودش می شود حال وقتی با قصد خلاف این حج تبدیل به حج خودش می شود بطریق اولی در صورتی که قصد خلاف نکرده باشد و احرام مطلق صورت گرفته باشد باید حجش صحیح باشد و بتواند بعدا جنس یا نوع حجش را مشخص کند.
  3. رسول خدا با احرم مطلق وارد حج شده است و فعل حضرت نیز برای ما حجت می باشد
 مغنی ج 3 ص 127« (فصل ) ويستحب أن يعين ما أحرم به وبه قال مالك وقال الشافعي في أحد قوليه : الاطلاق أولى لما روى طاوس قال : خرج النبي صلى الله عليه وسلم من المدينة لا يسمي حجا ينتظر القضاء فنزل عليه القضاء وهو بين الصفا والمروة فأمر أصحابه من كان منهم أهل ولم يكن معه هدي أن يجعلوها عمرة»
 ظاهر این نظریه صحیح نمی باشد زیرا:
 اولا: تقدم الکلام که قصد منوی لازم است اگر متعلق امر، حج است قصد حج لازم است اگر عمره است قصد عمره لازم است للادلة الاربعة المتقدمة
 و ثانیا: قصد احرام یا غیر معقول است کما عن سیدنا الاستاذ یا دلیل بر آن نداریم
 و ثالثا: ادله مذکور همه ضعیف است.
 اما دلیل اول اشکالش این است که قیاس تکبیر نماز به احرام حج قیاس مع الفارق است زیرا اولا تکبیر جزء نماز است بخلاف احرام حج و ثانیا طهارت بنفسه رحجان شرعی دارد اما احرام بدون اعمال حج رحجان ندارد بلکه لعل حرمت هم داشته باشد و ثالثا گفتیم احرام جزء حج و عمره نیست.
 اما اشکال دلیل دوم این است که اگر چه فرقی که شما بیان کردید صحیح است اما چه ارتباطی به صحت احرام مطلقه و عدم لزوم قصد منوی دارد.
 اما اشکال دلیل سوم این است که اگر چه ما مثل صاحب جواهر نمی گوییم که ما ندیده ایم کسی این حرف(انقلاب در فرض مذکور) را زده باشد ولی این مساله ذات قولین می باشد بعضی مانند سیدنا الاستاذ می فرمایند این فرد حجش باطل است پس اولا یک قول عدم صحت عدول می باشد و ثانیا دلیل بر عدول در فرض مذکور داریم کما اینکه در باب نماز هم دلیل داریم که اگر کسی نماز عصر می خواند و می فهمد که نماز ظهرش را نخوانده است باید به نماز ظهر عدول کند آیا کسی از این فرع استفاده کرده است که در هنگام نماز قصد ظهر و عصر لازم نیست.
 اما اشکال دلیل چهارم این است که اولا این حدیث نبوی مرسله می باشد لذا حنبلی ها از شافعی ها تعجب می کنند که این روایت مرسله را پذیرفته اند و ثانیا این روایت خلاف واقع است زیرا حضرت در حجة الوداع قصد حج قران را نیت کرده بودند و این روایت فقط می گوید که حضرت نیت را به زبان نیاورده است(باتوجه به کلمه لا يسمي) و دلالت نمی کند که حضرت در ذهن شریفشان هم نیت نکرده بوده است.
 مختار حضرت استاد: قول دوم ناتمام است و صحیح، نظریه سیدنا الاستاذ می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo