< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حکم جمله ان الحمد...
 2- اختلاف دوم در مطلب سوم(تلبیه) این است که آیا گفتن جمله ان الحمد و النعمة...واجب است یا نه؟
 در این بحث دو نظریه است:
  • گفتن ان الحمد...واجب است کما حکی عن جماعةمنهم ابن بابویه، سید، صدوق، شیخ، حلبی، ابن حمزه کما فی الینابیع.
 ینابیع ج 8 ص 428 «والمفروض من التلبية : لبيك اللهم لبيك لبيك إن الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك لبيك ، وإذا تمتع بالعمرة زاد : لبيك بمتعة بعمرة إلى الحج لبيك»
  • گفتن این جمله واجب نیست کما جماعة منهم الشرایع و المدارک و العروة و سیدنا الاستاذ رحمة الله علیهم
 شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج‌1، ص: 221«و صورتها أن يقول (: لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك) و قيل يضيف إلى ذلك (: إن الحمد و النعمة لك و الملك لك لا شريك لك) و قيل بل يقول (: لبيك اللهم لبيك لبيك إن الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك) و الأول أظهر»
 دلیل نظریه اولی: جملة من الروایات
 ح6 از باب 36 صحیحه عاصم بن حمید و ح 1 و 4 از باب 40 و ح 29 از باب 2 و فقه الرضا ص 5 و ینابیع ج 7 ص 5 که در جلسه 25 تمام این روایات اشاره شد.
 منها: وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 382 باب 40 ح 1 «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ تُحْرِمُونَ كَمَا أَنْتُمْ فِي مَحَامِلِكُمْ تَقُولُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ بِمُتْعَةٍ بِعُمْرَةٍ إِلَى الْحَج‌»
 دلیل نظریه دوم:
 المصدر ص 382 باب 40 ح 2 «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ وَ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ التَّلْبِيَةُ أَنْ تَقُولَ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ- لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ ...وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنَ التَّلْبِيَاتِ الْأَرْبَعِ الَّتِي كُنَّ فِي أَوَّلِ الْكَلَامِ- وَ هِيَ الْفَرِيضَةُ وَ هِيَ التَّوْحِيدُ وَ بِهَا لَبَّى الْمُرْسَلُون‌»
 المصدر ح 3 «بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَحْرَمْتَ مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ- فَإِنْ كُنْتَ مَاشِياً لَبَّيْتَ مِنْ مَكَانِكَ مِنَ الْمَسْجِدِ تَقُولُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَ‌ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ بِحَجَّةٍ تَمَامُهَا عَلَيْكَ- وَ اجْهَرْ بِهَا كُلَّمَا رَكِبْتَ وَ كُلَّمَا نَزَلْتَ وَ كُلَّمَا هَبَطْتَ وَادِياً أَوْ عَلَوْتَ أَكَمَةً أَوْ لَقِيتَ رَاكِباً وَ بِالْأَسْحَار»
 حضرت در مقام بیان بوده اند و این جمله را ذکر نکرده اند این نشان می دهد که این جمله واجب نبوده است.
 با توجه به ادله این دو قول تعارض بین این دو طائفه از روایات واضح است.
 ظاهرا و الله العالم طائفه دوم تقدم بر طائفه اولی دارد اما للنصوصیة کما یمکن ان یتوهم و اما لاظهریته.
 توضیح ذلک:
 طائفه اولی کما ذکرنا موهنات متعدده ای دارد که موهنات آن در جلسه 25 گذشت البته در این فرض همه آن موهنات جاری نیست مثلا یکی از موهنات اجماع بر خلاف بود اما در ما نخن فیه اجماعی وجود ندارد بلکه اکثر علماء قائل به وجوب هستند یکی دیگر از موهنات قلة القائل او کونه نادرا بود و واضح است این موهن در ما نخن فیه جا ندارد لذا مهم از موهنات این است که این احادیث ضعف سندی دارد مانند ح 29 و یا ضعف دلالی دارد مانند ح 4 از باب 40 و ح 6 از باب 36 زیرا در این روایات حکایت حال معصوم شده است و فقط دلالت بر رحجان می کند ح1 از باب 40 هم اگر چه در آن بحث حکایت مطرح نیست اما ح 4 و ح 6 که در آنها بحث حکایت مطرح است موجب این می شود که ظهور ح 1 ضعیف شود.
 اما نسبت به طائفه دوم اگر چه مرحوم سید و مرحوم آقای خوئی در دو جا می فرمایند که این روایت صریح است، لعل که مراد این بزرگواران راجع به این جهت نبوده است بلکه نسبت به بحث گذشته می باشد یعنی نسبت به اخلاف اول روایت صریح است اما نسبت به اختلاف دوم روایت صراحتی ندارد لذا علی ماببالی صاحب مدارک و مرحوم نراقی و صاحب جواهر در صراحت این حدیث توقف کرده اند بلکه حتی بعضی نسبت به ظهور این روایات هم میل به توقف کرده اند.
 وجه اشکال در این روایت از این جهت است که جمله ان الحمد ما بین لبیک چهارم و پنجم آمده است و نسبت به این جمله دو احتمال وجود دارد یکی ایکه با تلبیه چهارم تلبیه واجب تمام شده است و ان الحمد مقدمه تلبیه پنچم می باشد طبق این احتمال ان الحمد واجب نیست احتمال دوم این است که ان الحمد تتمه لبیک چهارم باشد با وجود این دو احتمال چگونه می توان ادعای صراحت کرد نعم ظهور در احتمال اول دارد زیرا با آمدن تلبیه چهارم مقدار واجب تمام است اما صراحتی ندارد به نظر می رسد که مقررین بین اختلاف اول(تعداد تلبیه واجب) و اختلاف دوم(وجوب جمله ان الحمد...) خلط کرده اند
 نتیجه اینکه به قرینه حدیث عمر بن یزید که مستحبات را بیان کرده است باید بگوییم طائفه دوم ظهور در احتمال اول دارند.
 نتیجه اینکه معاویة بن عمار و عمربن یزید اقوی دلالة از طائفه اولی است و لذا تقدم بر طائفه اولی دارد اگر چه اکثر فقهاء قائل به وجوب شده اند مانند مرحوم آقای بروجردی و مرحوم آقای گلپایگانی.
 نظر حضرت استاد: ظاهرا گفتن جمله ان الحمد...واجب نیست.
  • اختلاف سوم در مکان جمله ان الحمد می باشد بعد از کدام تلبیه باید گفته شود در روایات اغلب بعد از تلبیه چهارم می باشد و در بعضی بعد از تلبیه پنجم آمده است.
 توضیح ذلک سیاتی انشاء الله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo