< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: لحن در صیغه تلبیه
 طریق دوم: کسی که عاجز از تلفظ به لبیک صحیحا می باشد وظیفه اش این است هم لبیک را ملحون بگوید به مقتضای قاعده میسور و هم ترجمه آن را بگوید به مقتضای قاعده اذا امرتمکم بشیء نتیجه اینکه علم اجمالی دارد که یکی از این دو کار بر او واجب است و از باب احتیاط باید هر دو کار را انجام دهد.
 این طریق مبنی بر این است که قائل شویم ملحون کفایت نکند و یا بگوییم روایت زراره که دلالت بر وجوب نیابت دارد نیز ساقط است.
 طریق سوم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله: « فالأحوط الجمع بين إتيانها بأي نحو أمكنه و ترجمتها بلغته، و الأولى الاستنابة مع ذلك»به مقتضای جمع بین ادله هم تلبیه را ملحونا بگوید بخاطر قاعده میسور و هم ترجمه آن را هم بگوید بخاطر بدلیت ترجمه و یا قاعده مستطاع و هم نائب بگیرد بخاطر خبر زراره.
 وسائل الشيعة، ج، ص: 381باب 39 ح 2«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّ رَجُلًا قَدِمَ حَاجّاً لَا يُحْسِنُ أَنْ يُلَبِّيَ- فَاسْتُفْتِيَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَمَرَ لَهُ أَنْ يُلَبَّى عَنْهُ»
 المصدر ج، ص: 230‌ باب 11 ح 3«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ قَدِمَ حَاجّاً- وَ كَانَ أَقْرَعَ الرَّأْسِ لَا يُحْسِنُ أَنْ يُلَبِّيَ- فَاسْتُفْتِيَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَمَرَ لَهُ أَنْ يُلَبَّى عَنْهُ- وَ أَنْ يُمَرَّ الْمُوسَى عَلَى رَأْسِهِ- فَإِنَّ ذَلِكَ يُجْزِئُ عَنْهُ.
 این طریق در صورتی خوب است که قائل به عدم کفایت ملحون شویم لضعف خبر مسعده و سکونی زیرا بدلیت و نیابت در طول ملحون است.
 اشکال بر طریق سوم:
 حدیث زراره اگر ضعیف است کما هو الحق دلیلی بر استنابه نداریم و اگر حدیث زراره صحیح است وجهی برای ملحون نیست در نتیجه علم اجمالی وجود نخواهد داشت که بخواهیم احتیاط کنیم.
 علی ای حال طریق سوم در غایت ضعف است لذا سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه فرموده این کار واجب نیست بلکه اولی می باشد.
 اشکال سند روایت زراره:
  بالاتفاق می گویند یاسین ضریر- که از حریز روایت نقل می کند و از یاسین ابن عیسی روایت نقل می کند- کسی وی را توثیق نکرده است.
 و فیه:
  • طریق شیخ به یاسین ضریر صحیح است.
 و فیه: بر فرض اینکه طریق شیخ صحیح باشد فایده ای ندارد زیرا اشکال ما در طریق نیست بلکه اشکال ما در خود ضریر است نه طریق به ضریر.
 2- مرحوم شیخ طوسی در کتاب فهرست ادعا کرده است آنچا از روایات که از کتب حریز نقل می کند به طریق صحیح نقل می کند بر این اساس لقائل ان یقول که این روایت داخل قاعده کلیه ای است که جناب شیخ ادعا کرده است زیرا این حدیث تارة درکافی نقل شده است که در این صورت داخل در قاعده کلیه نیست و اخری این حدیث را شیخ از مرحوم کلینی نقل کرده است و در این نقل یاسین از حریز نقل می کند پس این روایت از حریز نقل شده است لذا این حدیث مصداق قاعده کلی شیخ خواهد شد.
 و فیه:
 مرحوم شیخ تارة می گوید عن الحریز در این صورت می گویم قاعده کلی شامل این مورد می شود و اخری شیخ می افرادی را که از حریز روایت نقل کرده اند نام می برد و در بین این افراد کسانی هستند که مجهول الحال می باشند در این صورت هم مماشاة می گوییم قاعده کلی این مورد را هم شامل می شود و اخری کسانی را که شیخ بوسیله آنها روایت را از حریز نقل کرده نام می برد و بین آنها افراد ضعیف می باشند در این صورت یا باید بگوییم قاعده کلی شیخ در حکم توثیق این افراد ضعیف است که هیچ کس به آن قائل نشده است و یا باید بگوییم که در این مورد جناب شیخ اشتباه کرده است یا بگوییم مبنایی داشته است که توهم کرده است این فرد ثقه است کما اینکه در کامل الزیارات در مواردی که علم به ضعف راوی داریم باید اینگونه عمل کنیم یعنی در مواردی که شخص معلوم الحال است به کامل الزیارات عمل نکنیم.
 نتیجه اینکه نیابت واجب نیست بلکه مستحب این است که هم ملحون بگوید و هم ترجمه و هم نائب بگیرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo