< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مکان قطع تلبیه در عمره مفرده
 تقدم الکلام که ح 11 و ح 3 از باب 45 به طریق مرحوم صدوق به فضیل بن یسارطریق 254 وسائل- بخاطر حکم بن مسکین و طریق ایشان به یونس بن یعقوب- طریق 354 وسائل- بخاطر علی بن حسین سعدآبادی ضعف سندی دارند.
 کما این که این دو حدیث به غیر طریق مرحوم صدوق نیز ضعف سندی دارد.
 و تقدم ایضا در طریق شیخ راجع به ح 1 از باب 43 -که در باب 44 ح 4 و در باب 45 ح 1 نیز این روایت آمده است لکن تقطیع شده است و هر جمله ای از آن در یک باب آمده است و در تهذیب کل روایت بدون تقطیع موجود است- گفتیم که این روایت موید است به این جهت که در سند ابراهیم بن ابی سمال او ابو سماک واقع شده است ولی این بیان ناتمام است و این حدیث ضعف سندی ندارد زیرا اشتباه ما از ناحیه اسماعیل بن ابی سماک برادر ابراهیم بن ابی سماک بود این اشتباه موجب توهم ما شد که حدیث ضعف سندی دارد اما باتوجه به توثیق نجاشی نسبت به ابراهیم بن ابی سماک یا سمال این حدیث ضعف سندی ندارد و ابراهیم مشکلی ندارد بلکه اشکال در ناحیه اسماعیل می باشد.
 «30 إبراهيم بن أبي بكر محمد
 بن الربيع- يكنى بأبي بكر- ابن أبي السمال سمعان بن هبيرة بن مساحق بن بجير بن عمير بن أسامة بن نصر بن قعين بن الحارث بن ثعلبة بن دودان بن أسد بن خزيمة، ثقة هو و أخوه إسماعيل بن أبي السمال، رويا عن أبي الحسن موسى عليه السلام و كانا من الواقفة»
 قدر متیقن از عبارت مرحوم نجاشی، ابراهیم می باشد اما اسماعیل اگر جمله«هو و اخوه» را مبتدا بگیریم و خبرش را «رویا» بگیریم دلیلی بر ثقه بودن اسماعیل نداریم اما اگر «ثقة» مبتدا باشد و «هو و اخوه» خبرش باشد اسماعیل هم ثقه خواهد بود ولی بنا بر هر دو تقدیر ابراهیم ثقه می باشد.
 و تقدم ایضا که در مرحله دوم چهار فرض داریم:
  1. از مدینه محرم شده است.
  2. از دویره اهل محرم شده است.
  3. از مدینه آمده است اما در تنعیم بدا له النسک و احرم.
  4. مکی بوده است و در ادنی الحل محرم شده است هر کجای ادنی الحل که باشد.
 از این چهار فرض حکم صورت سوم و چهارم مشکلی ندارد با توجه به اینکه طائفه سوم و چهارم را یک طائفه حساب کنیم و طائفه دوم را نیز بخاطر اینکه کسی به آن عمل نکرده است اسقاط کنیم.
 نتیجه اینکه فقط باید دو طائفه از روایات برسی شود طائفه اولی که ح 1 و 2 و 5 و 6 می باشد و طائفه سوم و چهارم که در هم ادغام شدند که ح 4 و 9 و 8 و 13 می باشد.
 ح 8 « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ وَ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ يُرِيدُ الْعُمْرَةَ- ثُمَّ دَخَلَ مُعْتَمِراً لَمْ يَقْطَعِ التَّلْبِيَةَ- حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى الْكَعْبَةِ»
 این حدیث واضح است فرضی را می گوید که از مکه به تنعیم آمده است که فرض چهارم ما بود و هیچ روایتی نیز با این روایت تعارض ندارد.
 این روایت صحیحه است و دلالتش هم واضح است.
 ح 4 « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنِ اعْتَمَرَ مِنَ التَّنْعِيمِ- فَلَا يَقْطَعِ التَّلْبِيَةَ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى الْمَسْجِدِ»
 جمله من اعتمر من التنعیم اطلاق دارد هم کسی را شامل می شود که از مکه به تنعیم آمده است و هم کسی را که از مدینه آمده است و قصد نسک نداشته و در تنعیم بدا له النسک.
 ح 4 من اعتمر من التنعیم مطلق محرم به احرام عمره مفرده از نتعیم را می گوید که دو فرض دارد از مکه آمده یا از مدینه برای بدهکاری آمده و بدال له النسک.
 تا کنون حکم فرض سوم و چهارم مشخص شد اما فرض اول و دوم یعنی کسی که از شجره محرم شده است و کسی که از دویره اهل محرم شده است.
 در این دو فرع هم روایات بلا معارض می گویند عند الحرم باید تلبیه را قطع کند.
 روایاتی که برای اثبات این مدعی به آنها استناد می شود همان ح 1 و 5 و 6 از باب 45 می باشد.
 وسائل الشيعة، ج، ص: 393‌ باب 45 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّالٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي‌ حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِنْ كُنْتَ مُعْتَمِراً فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ إِذَا دَخَلْتَ الْحَرَمَ»
 المصدر ح 5« وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ الْمُعْتَمِرُ إِذَا دَخَلَ الْحَرَمَ»
 المصدر ح 6« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يَقْطَعُ صَاحِبُ الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ التَّلْبِيَةَ- إِذَا وَضَعَتِ‌ الْإِبِلُ أَخْفَافَهَا فِي الْحَرَمِ»
 قرینه این که این روایات را اختصاص به این دو فرض می دهد جمله« إِذَا وَضَعَتِ‌ الْإِبِلُ أَخْفَافَهَا فِي الْحَرَمِ» می باشد این جمله نشان می دهد که این فرد خارج حرم بوده است که حال می خواهد وارد حرم شود
 با این بیانات مشخص شد که بین روایات تعارضی وجود ندارد.
 از ما ذکرنا روشن شد که آنچه که از سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه نقل کردیم نیاز به تصحیح دارد زیرا ما گفتیم کسی که از شجره آمده است و در تنعیم محرم شده است وی هم با مشاهده مسجد تلبیه را قطع کند در حالیکه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه فرمودند هر که از خارج مکه وارد مکه می شود باید هنگام دخول حرم تلبیه را قطع کند
 علت اینکه ما کسی را که از شجره به تنعیم آمده است ملحق به کسی کردیم که از مکه خارج شده، اطلاق روایت معاویة بن عمار(ح 4) می باشد که فرمود هر کسی از تنعیم محرم می شود وقتی که مسجد را رویت کرد تلبیه را قطع کند.
 فرع هفتم:
 مرحله سوم
 مکان قطع تلبیات مندوبه در حج قران و افراد و تمتع کجاست؟
 این مرحله اتفاقی می باشد و می فرمایند تا ظهر روز عرفه می تواند تلبیه را تکرار کند.
 دلیل:
  1. اتفاق کما فی الریاض
  2. روایات که 6 روایت می باشد، چهار روایت صحیح است و دو روایت موید است.
 باب44 ح 1 ح 2 و 4 و 5 اینها صحیح است ح 6 و ح 8 ضعیف می باشند ح 6 بخاطر عبدالله بن حسن و 7 مرسله است.
 فرع هشتم:
 این قطع تلبیه هر کجا باشد آیا علی سبیل الوجوب است که بعد از حرم تلبیه حرام است یا اینکه این قطع، مستحب است به عبارت دیگر تاکد استحباب می رود و اصل استحباب باقی می ماند یا این روایات اصل استحباب را نفی می کند و بعبارة ثالثة قطع تلبیه رخصت است یا عزیمت؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo