< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: لبس مخیط در حال احرام
 تقدم الکلام در فرع سوم در مساله شانزدهم به اینکه این فرع از سه طریق مورد مناقشه می باشد یکی از مناقشات این بود که این فرع وجود خارجی ندارد.
 ظاهرا و الله العالم ما افاده سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه از این جهت اشکالی ندارد قلنا بمقالته(شرط تقارن بین نیت و تلبیه) او لم نقل
 اما اگر مبنای ایشان را نداشته باشیم برای این مساله می تواند دو مصداق فرض کرد:
  1. بعد از نیت و قبل از تلبیه در میقات اضطرار بر طرف شود.
  2. بعد از نیت در مسجد و قبل از وصول به بیداء اضطرار بر طرف شود.
 اما اینکه علی مسلکه اشکال ندارد زیرا با توجه به اینکه نیت مقارن با لام لبیک جزء می باشد و با توجه به اینکه چهار تلبیه مقارن با نیت همراه جمله ان الحمد...واجب می باشد ممکن است وقتی که لبیک را شروع می کند در اثناء تلبیه واجب، اضطرار بر طرف شود.
 «مسألة 17 لو أحرم في قميص عالما عامدا فعل محرما، و لا تجب الإعادة، و كذا لو لبسه فوق الثوبين أو تحتهما و إن كان الأحوط الإعادة، و يجب نزعه فورا، و لو أحرم في القميص جاهلا أو ناسيا وجب نزعه و صح إحرامه، و لو لبسه بعد الإحرام فاللازم شقه و إخراجه من تحت، بخلاف ما لو أحرم فيه فإنه يجب نزعه لا شقه»
 در این مساله سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه تقریبا هشت فرع را بیان کرده است.
 فرع اول:
 لبس قمیص بعد از احرام تا قبل از خروج از احرام حرام است.
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در این مساله موضوع را قمیص قرار داده است اما در باب کفارات موضوع را لبس مخیط را قرار داده است.
 و کیف کان حرمت لبس قمیص در حال احرام مورد اتفاق می باشد کما فی المستند و المغنی مغنی ج 3 ص 137 م 2324.
 مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌12، ص: 5 «بلا خلاف يعلم كما في موضع من المنتهى، بل مطلقا، كما في المفاتيح و شرحه و عن الغنية و التحرير و التنقيح، بل بإجماع العلماء كافّة، كما في موضع آخر من المنتهى و عن التذكرة و ظاهر الدروس، بل بالإجماع المحقّق عند التحقيق‌»
 پس اولا مساله اجماعی است و ثانیا طائفه ای از روایات دلالت بر این مطلب دارند
 طائفه اولی:
 وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 473 باب 35 ح 1«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَلْبَسْ ثَوْباً لَهُ أَزْرَارٌ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ إِلَّا أَنْ تَنْكُسَهُ وَ لَا ثَوْباً تَدَرَّعُهُ وَ لَا سَرَاوِيلَ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ إِزَارٌ وَ لَا خُفَّيْنِ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ نَعْلٌ‌»
 المصدر ح 2«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَلْبَسْ وَ أَنْتَ تُرِيدُ الْإِحْرَامَ ثَوْباً تَزُرُّهُ وَ لَا تَدَرَّعُهُ وَ لَا تَلْبَسْ سَرَاوِيلَ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ إِزَارٌ وَ لَا خُفَّيْنِ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ نَعْلَان‌»
 طائفه دوم:
 آدرسی که حضرت استاد به باب 12 ح 15 داده بودند مراجعه شد اما یافت نشد.
 طائفه سوم:
 وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 488 باب 45 ح 2 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ أَحْرَمَ وَ عَلَيْهِ قَمِيصُهُ فَقَالَ يَنْزِعُهُ وَ لَا يَشُقُّهُ وَ إِنْ كَانَ لَبِسَهُ بَعْدَ مَا أَحْرَمَ شَقَّهُ وَ أَخْرَجَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيْه‌»
 و ح 3 که صحیحه عبد الصمد می باشد و قد تقدم و ح 4.
 اغلب این روایات سندا ودلالة ملاحظه شده است
 توضیح مساله انشاء الله در ششم در از تروک احرام خواهد آمد که آیا لبس قمیص اشکال دارد یا مطلق مخیط.
 فرع دوم:
 اگر کسی در حال لبس قمیص محرم شده باشد آیا احرامش صحیح است یا باطل است؟
 این فرع سه فرض دارد:
  1. اصلا ثوب احرام نپوشیده است و فقط لباس مخیط بر تن داشته است.
  2. لباس احرام را روی مخیط پوشیده است.
  3. مخیط را روی لباس احرام پوشیده است.
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در هر سه فرض حکم به صحت نموده اند.
 در این فرع دو نظریه می باشد:
  1. احرام صحیح است.
  2. احرم باطل است کما عن السید فی العروة و غیره.
 دلیل نظریه اولی:
 جملة من الروایات
 منها: وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 488 باب 45 ح 2 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ أَحْرَمَ وَ عَلَيْهِ قَمِيصُهُ فَقَالَ يَنْزِعُهُ وَ لَا يَشُقُّهُ وَ إِنْ كَانَ لَبِسَهُ بَعْدَ مَا أَحْرَمَ شَقَّهُ وَ أَخْرَجَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيْه‌»
 منها: المصدر ص 500 باب 51 ح 1 « عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَا تَلْبَسْ سَرَاوِيلَ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ إِزَارٌ وَ لَا خُفَّيْنِ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ نَعْلَانِ»‌
 منها: المصدر ح 2« وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَ أَيُّ مُحْرِمٍ هَلَكَتْ نَعْلَاهُ فَلَمْ يَكُنْ لَهُ نَعْلَانِ فَلَهُ أَنْ يَلْبَسَ الْخُفَّيْنِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ وَ الْجَوْرَبَيْنِ يَلْبَسُهُمَا إِذَا اضْطُرَّ إِلَى لُبْسِهِمَا»
 توهم:
 توهم شده است مفهوم جمله« أَيُّ رَجُلٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ » در صحیحه عبدالصمد که ح 3 باب 45 می باشد این روایات را تقیید می زند به اینکه صحت در صورت جهل است نه در صورت علم.
 المصدر باب 45 ح 3 «...فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَجُلًا أَعْجَمِيّاً دَخَلَ الْمَسْجِدَ يُلَبِّي‌وَ عَلَيْهِ قَمِيصُهُ ... أَيُّ رَجُلٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ»
 تقریب تعارض و جواب آن و قد تقدم و لا حاجة الی تکراره.
 دلیل نظریه دوم:
 1- تجرد از مخیط از شرائط صحت احرام می باشد و المشروط عدم عند عدم شرطه و یا اینکه لبس مخیط مانع تحقق احرام است.
 و فیه: لبس مخیط از شرائط یا از موانع نیست.
 2- احرام نیت و عزم بر تروک احرام می باشد و تنافی عزم بر ترک با فعل واضح است نتیجه اینکه لبس ثوب مبطل احرام است زیرا با لبس ثوب اصلا احرام محقق نمی شود کما عن السید فی العروة.
 و فیه: طبق این مبنا این کلام صحیح است اما در باب حقیقت احرام حدود هشت مبنا وجود دارد و مبنای مذکور صحیح نیست.
 نتیجه اینکه ما افاد سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در این فرع صحیح می باشد.
 نکتة:
 فرق است که ما احرام را عزم بر ترک محرمات بگیریم یا مانند مرحوم آقای حکیم احرام را بناء بر ترک محرمات بدانیم اگر احرام را بناء بر ترک محرمات بدانیم با قصد فعل محرمات تنافی ندارد زیرا مراد این است که شخص این محرمات را بر خود حرام بداند همین مقدار کافی است نیازی نیست که قصد ترک آنها را هم داشته باشد مثل اینکه شخص نذر می کند که صدقه بر او واجب باشد ولی قصد اداء صدقه را هم ندارد.
 فرع سوم:
 در صحت احرام فرقی بین سه فرضی که در فرع قبل بیان شد وجود ندارد.
 فرع چهارم:
 لبس مخیط در صورت جهل چه حکمی دارد؟ سیاتی انشاء الله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo