< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: عقد محرمه توسط محرم/محرمات احرام
 نتیجه ی ما ذکرنا در مساله 7
 اولا: بحث فقط ملاحظه ی بطلان عقد و حرمت ابدیه بود و ربطی به احکام اربعه نداشت.
 ثانیا: کما اینکه نتیجه ی تمام بحثها ،اتحاد موضوع حرمت ابدیه و بطلان عقد بود.
  و ثالثا : وجوه ثالثه ی در روایات جدای از قاعده ی اشتراک بیان شد که نباید احدهما خلط به دیگری شود و لو محتوای هر دو شیئ واحد بود.
 رابعا: اشکال مدخول بر این اساس بود: که مراد از مدخول رجل باشد در احد وجوه ثلاثه و الا اگر مدخول اعم باشد دیگر جای بحثی باقی نمی ماند.
 جواب از این اشکال کما عن الجواهر این بود: که مدخول من اتصف بالاحرام و شخص متصف به احرام است و این عناوین اعم از رجل و مراه است و مدخول، مختص به رجل نیست.
 کما اینکه در اشکال بر قاعده ی اشتراک دقت بیشتری بشود که اگر سخن از تعدد موضوع آمده باشد، ناتمام است پس جواب صاحب جواهر تمام است نه کلام آقای خوئی.
 اشکال قاعده ی اشتراک کما فی الجواهر این است که تمام قیود ، موجود نیست ؛ قید حرمت یا بطلان در رجال صحیح است که مرد نباید با خانم ازدواج کند و در نساء این منهی عنه امکان ندارد.پس قیود در احد الصنفین با صنف دیگر عوض شده است که در اصل(رجال) آن قیود ممکن است ودر فرع (خانمها)امکان ندارد.
  اما این که به تعدد موضوع تمسک کرده اند، تعدد در برهان طبیعی است و اشکال بر آن نیست . و اشکال در اجرای آن بر دیگری هم صحیح نیست.
 جوابهائی که بر این اشکال داده شده است گر چه فی الجمله تمام است اما باید وارد در تمسک به عام در شبهه مصداقیه نشوند و از باب قاعده ی اشتراک باشد و این مساله ی دقیقی است.
 «مسألة 8 :لو عقد لمحرم فدخل بها فمع علمهم بالحكم فعلى كل واحد منهم كفارة، و هي بدنة، و لو لم يدخل بها فلا كفارة على واحد منهم و لا فرق فيما ذكر بين كون العاقد و المرأة محلين أو محرمين، و لو علم بعضهم الحكم دون بعض يكفر العالم عن نفسه دون الجاهل» [1] .
 در این مساله سه فرع بیان شده است:
 1.زید برای عمرو که محرم است زوجه ای را عقد کرده است که محرم دخول هم انجام داده است.
 در این فرع هر سه عالم به حکم و موضوع بوده اند.
 در این فرع سیدنا الاستاد می فرماید: هر سه باید بدنه بدهند.
 2. همین فرع است با این اختلاف که هر سه جاهل به حکم و موضوع بوده اند.
 که در این فرع سیدنا الاستاد می فرماید: بر هیچکدام کفاره واجب نیست.
 3. عاقد عالم بوده است و محرم جاهل بوده و خانم هم عالم بوده است یا بالعکس .
 در اینجا هرکدام عالم بوده اند کفاره دارد و بر جاهل کفاره ای نیست.
 فعلیه در این مساله اموری باید بیان شود:
 امر اول: در این مساله سه فرع بیان شده است .
 امر دوم:
 عناوینی که فقهاء در باره این حکم بیان کرده اند لااقل به سه شکل است.
 1.ما عن التحریر: «لو عقد لمحرم »
 2.ما عن الشرائع : «و إذا عقد المحرم لمحرم على امرأة» [2]
 فرق این عنوان با عنوان اول: عاقد در اولی محرم نیست بلکه عاقد جامع است که محرم باشد یا محل ؛ اما در دومی عاقد فقط محرم فرض شده است.
 3.ما عن الحدائق : «لو عقد محرم او محل» [3]
 فرق این تعبیر با دو تعبیر دیگر :
 در اینجا بالتفصیل طرفین بیان شده است اما در تعبیر اولی، سیدنا الاستاد جامع را (بالاجمال) بیان کرده است پس فرق در اجمال و تفصیل است و فرقش با اولی واضح است .
 امر سوم:
 این فرع بیش از چهل فرض پیدا می کند.
 بیان مطلب:
 جهاتی که مورد اختلاف فروض می شود:
  1. محرم ومحل بودن مرد
  3.محرم ومحل بودن خانم
  3 دخول بوده باشد یا نه؟
 4. علم بوده باشد یا نه؟
 5. عاقد محل باشد یا نه؟
 6. آیا دخول در حال احرام بوده یا نه که به این فروع در جواهر اشاره شده است.
 مهم از کل این فروض سه فرض است:
 1. عاقد محل باشد چه می شود و اگر محرم باشد چه می شود ؟که این مساله خیلی مهم است.
 2.این جماعت عالم بوده اند یا جاهل بوده باشند در این موارد اختلاف شدید است.
 3. دخول صورت گرفته است یا نه؟
 کما اینکه این فرض که خانم محرمه بوده یا نه اختلاف است اما اختلاف شدید نیست.
 لذا مهم از تمام فروض ، همان سه فرضی است که سیدنا الاستاد بیان کرده ، می باشد.
  در کل این فروض فقهاء ضوابطی بیان کرده اند که بیان آن ضوابط ناتمام و نیاز به زمان طولانی دارد.
 چنانچه فی الجواهر ج 20 ص 378 مستند ج 13 ص 264 مجمع الفائدة ج 7 ص 29 به آن ضوابط اشاره کردند و مرحوم شهید ضابطی بیان کرده است که دیگران بیان کرده اند.
 امر چهارم:
 اقوال در این مساله:
 اقوال در این مساله بسیار است که اهم آنها ملاحظه این قول است که آیا این بدنه مشروط به علم است یانه؟
 قول اول:
 صاحب جواهر می فرماید: اکثرا فرموده اند علم شرط نیست.
 مرحوم صاحب جواهر می فرماید: «بل قیل تساویهما فی العلم و الجهل»
  قول دوم:
  کشف اللثام و مرحوم نراقی و سیدنا الاستاد می فرمایند: علم شرط است.
 امر پنجم:
 ادله این مساله
 1.در این فرع برخی مانند فخر المحققین و نراقی و جامع المدارک تمسک به اصل نموده اند و فرموده اند: لا فرق که محرم عالم بوده است یا نه.
 نظریه استاد حفظه الله:
 اگر خبری که در این زمینه وارد شده است را قبول کنیم جای تمسک به اصل نیست و لو فخر المحققین فرموده باشد.
 2. برخی تمسک به اطلاق اجماع کرده اند که در جواهر به آن اشاره می کند.
 و فیه:
 این تمسک ایضا از اغلاط است چرا که دلیل لبی اطلاق ندارد.
 3.تمسک به روایت:
 مهم در این ادله واستخراج کل فروض به این است که آیا نص صحیحی در این زمینه وجود دارد یانه؟
 نصی وجود ندارد مگر معتبره سماعه بن مهران ( ح 10 باب 14)
 « وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْحَلَالِ أَنْ يُزَوِّجَ مُحْرِماً وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَحِلُّ لَهُ قُلْتُ فَإِنْ فَعَلَ فَدَخَلَ بِهَا الْمُحْرِمُ فَقَالَ إِنْ كَانَا عَالِمَيْنِ فَإِنَّ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بَدَنَةً وَ عَلَى الْمَرْأَةِ إِنْ كَانَتْ مُحْرِمَةً بَدَنَةٌ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ مُحْرِمَةً فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهَا إِلَّا أَنْ تَكُونَ قَدْ عَلِمَتْ أَنَّ الَّذِي تَزَوَّجَهَا مُحْرِمٌ فَإِنْ كَانَتْ عَلِمَتْ ثُمَّ تَزَوَّجَتْهُ فَعَلَيْهَا بَدَنَةٌ
 وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ أَقُولُ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ هُنَا وَ فِي الْكَفَّارَاتِ وَ فِي النِّكَاح‌» [4]
 که اگر این روایت را قبول کردیم، نوبت به اصل نمی رسد.
 بحث سندی این روایت:
 کلام در سماعه بن مهران است و الا در سهل بن زیاد چون در طریق دیگر نیست، از این جهت ایرادی ندارد .
 بررسی سماعه بن مهران:
 سماعه بن مهران در رجال توثیق شده است به اینکه ثقه ثقه برای او گفته اند.
 اشکال اول در سماعه:
  اشکال در این است که آیا سماعه زمان موسی بن جعفر (ع)را درک کرده است یا فقط زمان امام صادق بوده است که تواریخ مختلف است این اشکال مهم نیست چراکه می بینیم چندین روایت از موسی بن جعفر دارد و ابن ابی عمیر هم از او روایت دارد و ابن ابی عمیر از اصحاب امام صادق علیه نیست پس این اشکال درست نیست.
 اشکال دوم:
  مرحوم صدوق می گوید که وی واقفی بوده است.
 اما این کلام مورد اختلاف است چرا که جماعتی می گویند: او از اجلاء بوده است اما این اشکال هم به ما ضرری نمی زند چرا که این کلام برای کسانی مضر است که در راوی عدل بودن را شرط می دانند اما طبق مبنائی که ثقه بودن را و لو واقفی یا فطحی باشد را شرط می داند مضرنیست. [5]
 
 پس اشکال در سند این روایت لغو است چرا که از ناحیه سماعه هم ایرادی وارد نیست.
  فعلیه اگر نص داریم جای تمسک به اصل نیست.
 
 


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج‌1، ص 420
[2] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی، ج‌1، ص 225
[3] الحدائق الناضرة فی أحكام العترة الطاهرة، محدث بحرانی، ج‌15، ص 397«المسألة الرابعة [لو عقد محرم أو محل امرأة لمحرم و دخل بها]»
[4] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج‌12، ص 439
[5] كتاب الحج (للفاضل)، ج‌3، ص 468 «(امّا من الجهة الأولى): فالظاهر انه لا إشكال فی وثاقته و قد صرّح النجاشی بكونه ثقة ثقة بل عدّه الشیخ المفید- قده- فی رسالته العددیة من الاعلام الرّؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتیا و الاحكام الذین لا یطعن علیهم و لا طریق الى ذمّ واحد منهم مضافا الى وروده فی اسناد كتاب كامل الزیارات و تفسیر علی بن إبراهیم القمی و علیه فهو من الموثقتین بالخصوص و العموم و لم یناقش أحد فی وثاقته بل وقع الكلام فی انه واقفی أم لا فالمحكی عن الصّدوق فی الفقیه انه واقفی و تبعه الشیخ فی رجاله و لكن عدم تعرض النجاشی و الكشی و البرقی و ابن الغضائری‌لوقفه یكشف عن عدمه خصوصا الأوّل الذی مرّ انه صرّح بتكریر الثقة و یؤیده أیضا بعض الروایات و الظاهر ترجیح هذا على تصریح الصدوق و الشیخ لعدم تمحضهما فی خصوص علم الرجال خصوصا الشیخ الذی یكون جامعا لجمیع العلوم الإسلامیة و مؤلّفا فیه و لذا یقال فی ترجیح روایة الكلینی على روایة الشیخ مع الاختلاف ان الكلینی أضبط من الشیخ لما ذكرنا من تمحض الأول فی علم الحدیث دون الثانی.هذا مع ان الوثاقة بمجرّدها تكفی فی حجیة الروایة و اعتبارها و لا تتوقف الحجیة على كون الراوی عادلا كما قرّر فی محلّه و علیه فلا مجال للإشكال فی الروایة من جهة السّند مع انّها على تقدیر الضعف منجبرة بالشهرة المحكیة عن غیر واحد كما فی الجواهر بل فی محكی التنقیح نسبته الى عمل الأصحاب مشعرا بالإجماع علیه نعم على هذا التقدیر یمكن المناقشة فی تحقق الشهرة و ان كانت منقولة فتدبّر»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo