< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/ریاحین
 در جلسه قبل اشاره شد که در مورد ریاحین سه نظریه وجود دارد:
 نظریه اول: حرمت مطلقا کما عن المفید
 نظریه دوم: جواز مطلقا کما عن الشیخ
 نظریه سوم: سوم تفصیل بین ریاحین بری و غیره کما عن الحدائق
 ادله نظریه اول و دوم گذشت.
 فعلا در دلیل صاحب حدائق بر این نظریه می باشد.
 از ما ذکرنا بالامس دلیل حدائق بر این نظریه روشن است به اینکه صحیحه معاویة اختصاص به ریاحین صحرایی دارد فعلیه بین صحیحه معاویة و روایات اربعة تعارضی نیست زیرا نسبتشان عام و خاص می باشد و خاص بر عام مقدم می شود و نتیجه این می شود که استفاده محرم از ریاحین مزروعی فقط حرام است.
 ظاهرا و الله العالم کلام حدائق ناتمام است زیرا تقدم الکلام بالامس که اگر دلیل بر جواز فقط صحیحه معاویة بن عمار باشد کلام حدائق صحیح است ولکن تقدم الکلام که دلیل بر جواز صحیحه ابن سنان و معتبره عمار بن موسی نیز می باشد و این دو روایت دلالت بر استفاده از ماکولات برای محرم دارند بلکه این دو روایت دلالت بر استفاده محرم از ریاحینی که غرض از آنها بوئیدن نیست مانند حناء دارند بر این اساس این دو روایت نص در جواز می باشند و روایات اربعه ظهور در حرمت دارند و نص مقدم بر ظاهر می شود در نتیجه باید روایات اربعه حرمت را حمل بر کراهت کنیم فعلیه کلام صاحب حدائق بلکه کلام سیدنا الاستاذ نیز ناتمام می باشد.
 نکتة:
 در اثناء بحث به نکته رجالی مهمی اشاره شد که هر گاه موسی بن قاسم از عبدالرحمن و عبدالرحمن از این سنان یا حماد روایت داشته باشد مراد از این عبد الرحمن ابن ابی نجران می باشد با توجه به این نکته کلام مرحوم شیخ در تهذیب در روایتی -که البته ارتباطی به بحث ریاحین ندارد اشتباه می باشد.
 مرحوم شیخ در تهذیب می فرمایند:
  رَوَى مُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ... [1]
 در این روایت جناب شیخ فرموده است مراد از عبد الرحمن، ابن ابی نجران می باشد ولی این کلام طبق قانونی که گفتیم صحیح نیست کما اینکه صاحب منتقی الجمان و صاحب وسائل [2]
  نیز به این اشتباه اشاره کرده اند.
 این دو بزرگوار می فرمایند این تفسیر اشتباه است زیرا طبقه عبد الرحمن سیابه که از اصحاب امام صادق علیه السلام و موسی بن قاسم از اصحاب امام رضا و امام جواد علیه السلام یکی نیست.
 و فیه:
 این اشکال را از جهت اختلاف طبقه نمی توان وارد کرد زیرا حماد که از طبقه موسی بن قاسم است از امام صادق علیه السلام حداقل بیست روایت دارد.
 مطلب دوم:
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: «إلا بعض أقسامها البرية كالخزامى، و هو نبت زهره من أطيب الأزهار على ما قيل، و القيصوم و الشيخ و الإذخر» [3]
 
 در این مطلب دو بحث مطرح شده است:
  • مراد از این ریاحین و معانی آنها
 خزامی:
 گفته شده است بهترین گیاه بیابانی از حیث بوی خوش می باشد عده ای فرموده اند برگهایش پهن است و وقتی خشک می شود سفید می شود و گل آن مانند گل بنفشه می باشد مرحوم مجلسی در روضة المتقین خزامی را به شب بو معنا کرده است.
 مرحوم مجلس در روضة المتقین [4]
  خزامی به شب بو معنا کرده است.
 قیسوم :
 مرحوم مجلسی آن را به برنجاس معنا کرده است.
 شیح:
 بعضی فرموده اند مراد از شیح درمنه می باشد که در اکثر بیابانها وجود دارد و بوی خوش دارد.
 اذخر:
 اذخر گیاهی است که در بین مکه و مدینه فراوان می باشد و برای شستشوی دست خوب است و از مواد شیمیایی خیلی بهتر است.
 2-جهت استثناء این چهار گیاه
 از ماذکرنا دلیل بر این ا ستثناء روشن شد زیرا اولا این استثناء اتفاقی است و ثاینا صحیحه معاویة بن عمار کما ذکرنا بوضوح دلالت بر این حکم دارد.
 مطلب سوم از مساله دهم
 عدم حرمت طیب خلوق کعبه
 در این مطلب دو بحث وجود دارد:
  • مراد از خلوق کعبه چیست؟
 چهار نظریه در این زمینه وجود دارد:
 نظریه اول:
 نمی دانیم چیست چه جهت جهل نسبت به اصلش باشد یا نسبت به مرکب و مفرد بودنش باشد کما هو الاظهر که جهت جهل مرکب یا مفرد بودنش می باشد.
 نظریه دوم:
 طیبی بوده است مایع که اکثر لغویین و محققین فرموده اند بعید نیست این قول می خواهد بفرماید مفرد بوده است و مرکب نبوده است.
 نظریه سوم:
 طیبی مرکب بوده است که البته مرکب از چه بوده است مشخص نیست.
 نظریه چهارم:
 طیبی مرکب از پنج چیز بوده است.
  • اصل استثناء
 اصل استثاء مانعی ندارد زیرا اصل استثناء اجماعی است و روایات متعددی دلالت بر استثناء دارد.
 منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ خَلُوقِ الْكَعْبَةِ- يُصِيبُ ثَوْبَ الْمُحْرِمِ قَالَ لَا بَأْسَ- وَ لَا يَغْسِلُهُ فَإِنَّهُ طَهُورٌ. [5]
 مطلب چهارم:
 اگر کسی فقط از گلاب یا عود ثوب کعبه را معطر کرده است آیا اجتناب از این طیب لازم است یا نه؟استشمام این طیب بر محرم حرام است یا نه؟ سیاتی انشاء الله


[1] تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج5، ص110.
[2] أَقُولُ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ الَّذِي يَرْوِي عَنْهُ مُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ هُوَ ابْنُ أَبِي نَجْرَانَ وَ تَفْسِيرُهُ هُنَا بِابْنِ سَيَابَةَ غَلَطٌ كَمَا حَقَّقَهُ صَاحِبُ الْمُنْتَقَى وَ غَيْرُهُ. وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص360، باب 33، ح 1، ط آل البیت.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص241.
[4] «عن أبي عبد الله عليه السلام قال لا بأس أن تشم الإذخر» و هو ما يغسل به اليد و له ريح طيبة يجاء به من طريق مكة (و القيصوم) نبت زهرة أصفر شديدة الصفرة مرجلا، و الظاهر أنه الذي يقال بالفارسية (برنجاس) و الخزامى كحبارى بالخاء و الزاي المعجمتين نبت أو خيري البر. و الظاهر أنه (شب‌بو) و الشيخ (درمنه) تركي، و أشباهه من رياحين البر.روضة المتقین، مرحوم مجلسی، ج4، ص429
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص449، باب 21، ح 1، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo