< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/ لبس مخیط/لبس مخیط برای زنان
 درفرع اول ازمساله 17 سه بحث بود.
 بحث اول:
 نقل کلام محقق که اشاره به اقوال در مساله بود.
 بحث دوم:
 بیان اقول که مشهور می گویند: جائز است.
 بحث سوم:
 ادله این اقوال.
 دلیل نظریه اولی:
 اولا: اجماع کما عن العلامه و الجواهر و ابن ادریس و الفاضل.
 ثانیا: دو طائفه از روایات.
 طائفه اولی:
 محمد بن يعقوب ، عن أبي علي الأشعري ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن صفوان بن يحيى ، عن عيص بن القاسم قال : قال أبو عبدالله ( عليه السلام ) : المرأة المحرمة تلبس ما شاءت من الثياب غير الحرير والقفازين . . . الحديث . ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله. [1] صحیحة
 محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن منصور بن العباس ، عن إسماعيل بن مهران ، عن النضر بن سويد ، عن أبي الحسن ( عليه السلام ) قال : سألته عن المحرمة ، أي شيء تلبس من الثياب ؟ قال : تلبس الثياب كلها إلا المصبوغة بالزعفران [2]
 این روایت موید است لمکان سهل بن زیاد
 وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي عُيَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَلْبَسَ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ- فَقَالَ الثِّيَابُ كُلُّهَا مَا خَلَا الْقُفَّازَيْنِ- وَ الْبُرْقُعَ وَ الْحَرِيرَ ...
 وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ. [3]
 این روایت هم موید است لان فی السند سهل بن زیاد و ابی عیینه در جامع الروات فرموده است این شخص در رجال ذکر نشده است اما آقای خوئی فرموده این فرد در رجال ذکر شده است اما توثیق نشده است.
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ يَعْنِي أَحْمَدَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَلْبَسُ الْمُحْرِمَةُ الْحَائِضُ تَحْتَ ثِيَابِهَا غِلَالَةً. [4]
 مراد از غلالة ثوبی است که زنها هنگام عادت ماهیانه بخاطر عدم سرایت خون می پوشند.
 طائفه دوم: روایاتی که خصوص عناوین خمسه را اشاره کرده است.
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ إِذَا أَحْرَمَتْ- أَ تَلْبَسُ السَّرَاوِيلَ قَالَ نَعَمْ إِنَّمَا تُرِيدُ بِذَلِكَ السَّتْرَ. [5]
 دلیل نظریه دوم-حرمت لبس مخیط بر نساء
 در جواهر [6] دو دلیل برای این قول بیان شده است.
  1. قاعده اشتراک مرد و زن در احکام حکم می کند که آنچه بر مرد حرام است بر زن هم حرام باشد.
  2. صاحب جواهر ادعا کرده است که در بعضی از روایات آمده است که لبس مخیط(یا لبس قمیص علی مسلکنا) برای محرم حرام است یعنی موضوع حرمت، محرم است و این عنوان همانگونه که مردها را شامل می شود زنان را هم شامل می شود بر این اساس شیخ طوسی فرموده است یحرم لهن ما یحرم علی الرجال.
 و فیه:
 اشکال بر دلیل اول:
 اولا:
 استثنائا در مورد لباس، زنها اشتراک با مردها ندارند؛ کیفیت دوخت لباس آنها و جنس آن و کیفیت ستر زنها درنماز و در مقابل نامحرم، غیر لباس مردها می باشد.
 ثانیا:
 و بر فرض اینکه مشترک هم باشند روایات صحیحه، این اشتراک را تخصیص می زند.
 اشکال بر دلیل دوم:
 اگر چه محرم اسم جنس می باشد و در ابواب مختلف احرام و تروک احرام این عنوان آمده است ولکن واضح است که این لفظ به برکت روایات متقدمه در خصوص لباس، اختصاص به رجال دارد و قطعا زنها را شامل نمی شود یا اگر شامل شود به برکت روایات متقدمه تخصیص زده می شود. [7]
 بر فرض اینکه روایت هم نداشته باشیم سیره قطعیه مسلمین بر لبس مخیط می باشد لذا جای تاملی در صحت قول اول نمی باشد و لبس مخیط جایز است بلکه بخاطر ستر لبس مخیط واجب است.
 فرع دوم
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: «نعم لا يجوز لهن لبس القفازين»
 مراد از قفازین کما فی کتب اللغة دستکش می باشد.
 دلیل:
 محمد بن يعقوب ، عن أبي علي الأشعري ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن صفوان بن يحيى ، عن عيص بن القاسم قال : قال أبو عبدالله ( عليه السلام ) : المرأة المحرمة تلبس ما شاءت من الثياب غير الحرير والقفازين . . . الحديث . ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله. [8] صحیحة
 وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي عُيَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَلْبَسَ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ- فَقَالَ الثِّيَابُ كُلُّهَا مَا خَلَا الْقُفَّازَيْنِ- وَ الْبُرْقُعَ وَ الْحَرِيرَ ...
 وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ. [9] مویدة
 صاحب جواهر از بعض متاخری المتاخرین نقل می کند که فرموده اند لبس قفازین جایز است ولکن مکروه است
 دلیل بر این جواز می تواند ح 6 از باب 33 باشد.
 وبإسناده عن يحيى بن أبي العلاء ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ، عن أبيه ( عليه السلام ) أنه كره ( للمرأة المحرمة ) (1) البرقع والقفازين [10]
 و فیه:
 اولا: این روایت مورد اعراض خصوصا قدماء واقع شده است.
 ثانیا: درکلمات قدماء بلکه فی غیر واحد من الروایات کلمه «کره» یا به معنای حرمت است یا به معنای جامع حرمت و کراهت می باشد
 ثالثا: این روایت مشکل سندی دارد زیرا اگر چه طریق مرحوم صدوق به یحیی بن ابی العلاء صحیح است لکن یحیی بن اب العلاء در رجال تارة با عنوان بدون پسوند آمده است و تارة با پسوند خزاعی آمده است و تارة با پسوند رازی اینجا دو احتلاف است آیا ابن ابی العلاء رازی است یا خزاعی است اگر رازی باشد ثقه باشد در صورتی که یحیی بن ابی العلاء با یحیی بن ابی العلاء رازی متحد باشد و اگر متحد نباشد کما قیل اگر یحیی ابی العلاء خزاعی است و یا مردد بین رازی و حزاعی است این حدیث قابل استناد نیست مگر اینکه بگوییم این یحیی همان رازی است و رازی و خزاعی هم با هم اتحاد دارند.
 کما اینکه توهم اتحاد این حدیث با حدیث 3 این باب صحیح نیست زیرا جناب شیخ به هیچ یک از افراد حدیث 3 طریقی ندارد کما اینکه در جواهر گفته شده حدیث سه از عنبسه است و این غلط چاپی است.
 اما کفاره قفازین
 اگر مخیط باشد کفاره دارد و اگر مخیط نباشد مقتضای قواعد عدم کفاره می باشد.
 


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص368، باب 33، ح 9، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص366، باب 33، ح 2، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص367، باب 33، ح 3، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص501، باب 52، ح 1، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص499، باب 50، ح 2، ط آل البیت.
[6] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص340.
[7] جامع المدارك، احمد خوانساری، ج، ص402
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص368، باب 33، ح 9، ط آل البیت.
[9] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص367، باب 33، ح 3، ط آل البیت.
[10] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص366، باب 33، ح 4، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo