< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ لبس خفین/ اختصاص حرمت به رجال
مطلب دوم:
آیا ما هو المستحب او الواجب قطع است یا شق است.
فیه وجوه اربعه.
جهت اختلاف این است نسبت به این بحث از طرق خاصه دو طائفه داریم اگر چه در هر دو طائفه کلمه قطع نیامده است اما محتوای قطع در یک طائفه وجود دارد کما اینکه در روایات از طرق عامه فقط کلمه قطع آمده است و کلمه شق ذکر نشده است.
طائفه اولی: که شق فقط ذکر شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ هَلَكَتْ نَعْلَاهُ وَ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى نَعْلَيْنِ- قَالَ لَهُ أَنْ يَلْبَسَ الْخُفَّيْنِ- إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ وَ لْيَشُقَّهُ عَنْ ظَهْرِ الْقَدَمِ الْحَدِيثَ.[1]
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْخُفَّ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ نَعْلٌ- قَالَ نَعَمْ لَكِنْ يَشُقُّ ظَهْرَ الْقَدَمِ.[2]
طائفه دوم:
وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا بَأْسَ لِلْمُحْرِمِ إِذَا لَمْ يَجِدْ نَعْلًا وَ احْتَاجَ إِلَى الْخُفِّ أَنْ يَلْبَسَ خُفّاً دُونَ الْكَعْبَيْنِ[3]
مضمون این حدیث در جواهر هم اشاره شده است در این حدیث نه کلمه قطع ذکر شده است و نه کلمه شق لکن محتوای قطع در این روایت وجود دارد.
در این حدیث امام علیه السلام می فرمایند اگر نیاز به پوشیدن خف پیدا شد خفی انتخاب شود که ما دون کعبین باشد و این نوع از خف طبعا ملازم قطع می باشد.
نتیجه اینکه روایات ما دو طائفه می باشد طائفه ای که مستند است و شق را می گوید و طائفه ای که مستند نیست و مرسله بلکه اضعف المراسیل می باشد و محتوای قطع را می گوید.
همانطور که اشاره شد در این مطلب چهار وجه وجود دارد.
1- شق را انتخاب کند بخاطر اینکه روایات قطع حجت نیستند.
2- قطع را انتخاب کند زیرا فتوای به قطع داریم.
3- مخیر است بین قطع و شق.
4- هم قطع کند و هم شق کند بخاطر جمع بین روایات زیرا طائفه ای شق را می گوید و طائفه ای قطع را می گوید بنابر این قول فرقی نمی کند که شق و قطع را یکی بدانیم یا متباینین باشند.
عبارت جواهر:
فالمتجه التخيير بينهما، وإن كان الأحوط الجمع بين القطع المزبور وشق ظهر القدم، ولا إسراف ولا تبذير ولا إضاعة، مع كون ذلك للاحتياط الذي هو من أغراض العقلاء.[4]
مطلب سوم:
آیا شق الخفین در طول نعلین می باشد یا در عرض نعلین می باشد.
تمام روایات باب 51 می گویند شق الخفین در طول نعلین می باشد؛ می فرمایند: من لم یجد النعال خف بپوشد و آن را شق کند پس اگر نعال دارد حق پوشیدن خفین را ندارد.
توهم:
شق خفین در عرض نعلین می باشد در نتیجه استفاده از هر کدام بلامانع است در مقام دلیل این توهم صاحب جواهر می فرمایند:
و على كل حال فالظاهر أن القطع أو الشق واجب أو مندوب في حال الضرورة، لا أنه طريق لجواز اللبس باعتبار عدم كونه حينئذ ساترا لتمام الظهر[5]
می فرمایند قطع یا شق موجب می شود که ظهر قدم پوشیده نشود و با پوشیدن نشدن ظهر قدم نیازی نیست که نعال پوشیده شود.
و فیه:
موضوع حرمت پوشیدن خفین می باشد و پوشیدن خف با شق هم صادق است و دلیلی نداریم که ملاک فقط پوشیدن ظهر قدم می باشد شاید ملاک دوری از تجمل یا خلوت با خود باشد.
نکتة:
در هشتم از محرمات که نظر به مرآة بود شبهه ای ذکر شد که در ازمنه سابقه آیینه اجسام صیغلیه بوده است در نتیجه باید بگوییم نگاه به اجسام صیغلیه حرام است ولی ما گفتیم در زمان صدور این روایات آیینه شیشه ای بوده است و تحقیقی که بعضی از دوستان انجام داده اند موید همین مطلب است که استفاده از اجسام صیغلی به عنوان آیینه مربوط به 500 سال قبل از میلاد بوده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo