< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/جدال/ کفاره جدال صادق
بحث در کفاره جدال بود در جلسه قبل ادله قول اول- کفاره مطلقا- را ذکر کردیم و گفتیم سه طائفه از روایات با روایاتی که برای این قول استدلال شده است تعارض دارد.
اما جواب از طائفه اول:
حاصل مناقشه اولی که از حیدث 1 بلکه حدیث 6 استفاده می شد این است که در حلف صادق در مرتبه اولی هم کفاره دارد در حالیکه شما می گویید کفاره ندارد.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي الْجِدَالِ شَاةٌ الْحَدِيث‏[1]
در این روایت «فی الجدال شاة» دو اطلاق دارد 1- مرتبه اول یا دوم 2- صادق یا کاذب باشد.
وعنه ، عن حماد ، عن حريز ، عن محمد بن مسلم ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : سألته عن الجدال في الحج ، فقال : من زاد على مرتين فقد وقع عليه الدم فقيل له : الذي يجادل و هو صادق ؟ قال : عليه شاة ، والكاذب عليه بقرة[2].
در این روایت هم جمله الذی یجادل و هو صادق اطلاق دارد.
جواب
اگر چه حدیث 1 اطلاق دارد و ممکن است که حدیث 6 هم اطلاق داشته باشد ولی این اطلاق به قرینه روایاتی(ح 3و 4 و 5) که با مفهومش می گوید مرتبه اول و دوم کفاره ندارد مقید می شود پس تعارضی نیست.
جواب از طائفه دوم:
وَ عَنْهُ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَقُولُ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ هُوَ صَادِقٌ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ قَالَ لا[3]
حاصل این منافشه این است که این حدیث می فرماید مطلقا جدالِ صادق کفاره ندارد در نتیجه اطلاق این روایت با روایات قول اول تعارض دارد.
ازما ذکرنا جواب این طائفه هم روشن شد زیرا این حدیث باطلاقها نفی کفاره می کند اما احادیث متقدمه بالنصوصیة دلالت بر ثبوت کفاره در مرتبه سوم دارند در نتیجه نسبت این دو طائفه، نسبت مطلق و مقید است و به قرینه مقید دست از اطلاق این حدیث برداشته می شود.
جواب از طائفه سوم
الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ مَنْ جَادَلَ فِي الْحَجِّ فَعَلَيْهِ إِطْعَامُ سِتَّةِ مَسَاكِينَ لِكُلِّ مِسْكِينٍ نِصْفُ صَاعٍ إِنْ كَانَ صَادِقاً أَوْ كَاذِباً ...[4]
این مناقشه در ارتباط با حکم سوم بود که کفاره جدال صادق، شاة است درحالیکه این حدیث می فرماید کفاره جدال صادق، اطعام شصت مسکین می باشد.
جواب از این حدیث این است که این روایت مرسله می باشد زیرا عیاشی در حدود اواخر قرن سوم زنذگی می کرده است و این روایت با قرائن موجود، قطعا از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می باشد اگر چه ابو الحسن بر امام رضا علیه السلام هم اطلاق می شود از طرف دیگر ابراهیم بن عبد الحمید اگر چه ثقه می باشد اما اختلاف است که وی امام رضا علیه السلام را درک کرده است یا نه در نتیجه بین ایشان و عیاشی حدود 150 سال فاصله می باشد چگونه عیاشی بدون واسطه از ایشان روایت را نقل می کند فعلیه لاینبغی التامل که این روایت مرسله است.
اساسا یکی از مشکلات تفسیرعیاشی این است که علامه طباطبایی می فرمایند کل روایات این تفسیر مسند بوده است اما بعضی که این تفسیر را استنساخ کرده اند اسناد را حذف کرده اند.
نتیجه اینکه در جدال صادق مرتبه اولی و ثانیه فی الجمله کفاره ندارد و مرتبه سوم فی الجمله کفاره دارد.
اینکه گفتیم فی الجمله به این خاطر است که در تنبیهات خواهد آمد مثلا در مرتبه سوم آیا کفاره مطلقا ثابت است یا باید ولاء باشد یا با تخلل کفاره و... باشد.

مرحله دوم:
کفاره جدال کاذب
این مرحله به سه بخش تقسیم می شود:
بخش اول: جدال کاذب در مرتبه اولی
حکم جدال کاذب در مرتبه اولی
جدال کاذب در مرتبه اولی کفاره دارد و کفاره آن شاة می باشد.
دلیل: جملة من الروایات
منها: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِهِ وَ إِذَا حَلَفَ يَمِيناً وَاحِدَةً كَاذِبَةً فَقَدْ جَادَلَ وَ عَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِهِ... [5]
مراد از دم مطلق در باب حج شاة می باشد.
منها: وعن الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الحسن بن علي ، عن أبان بن عثمان ، عن أبي بصير ، عن أحدهما (عليهما السلام) قال : إذا حلف بثلاثة أيمان متتابعات صادقا فقد جادل ، وعليه دم ، وإذا حلف بيمين واحدة كاذبا فقد جادل وعليه دم[6].
منها: وبإسناده عن موسى بن القاسم ، عن أبان بن عثمان ، عن أبي بصير ، عن أبي عبدالله (عليه السلام ) قال : إذا حلف الرجل ثلاثة أيمان وهو صادق وهو محرم فعليه دم يهريقه ، وإذا حلف يمينا واحدة كاذبا فقد جادل فعليه دم يهريقه[7].
حکم این فرض اتفاقی است و از نظر روایات هم مشکلی ندارد اگر چه دو مناقشه در این حکم توهم شده است.
مناقشه اول:
صاحب جواهر می فرمایند: قال الجعفي على ما في الدروس: الجدال فاحشة إذا كان كاذبا أو في معصية، فإذا قاله مرتين فعليه شاة [8]
از این عبارت توهم شده است که یمین کاذب در مرتبه اول کفاره ندارد لذا گفته شده است یکی از اقوال، قول جعفی است که بین مرتبه اول و دوم فرق گذاشته اند.
و فیه:
اولا: معلوم نیست که مراد ایشان این باشد که در مرتبه اول کفاره ثابت نیست.
ثانیا: بر فرض اینکه مراد ایشان این باشد که در مرتبه اول کفاره ثابت نباشد این قول جدا نادر می باشد.
توهم دوم:
وبإسناده عن العباس بن معروف ، عن علي ، عن فضالة ، عن أبي المغرا ، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : إذا جادل الرجل وهو محرم فكذب متعمدا فعليه جزور[9].
این توهم نسبت به جنس کفاره می باشد با توجه به این حدیث توهم شده است که کفاره جدال کاذب جزور است زیرا این حدیث مطلق است و شامل جدال کاذب هم می شود در حالیکه ما گفتیم کفاره جدال کاذب در مرتبه اول شاة می باشد.
و فیه:
اگر چه بعضی از محققین بلکه بعضی از مشایخ نسبت به این حدیث تعبیر به صحیحه ابو بصیر کرده اند ولکن این روایت جدا ضعیف می باشد زیرا طریق مرحوم شیخ طوسی به عباس بن معروف که از اجلاء می باشد دو اشکال دارد یکی بخاطر ابو مفضل و دیگری بخاطر ابن بطة که هیچ کدام توثیق نشده اند.





BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo