< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/استظلال در شب
دلیل دوم بر قول به اعم(عدم اختصاص حرمت استظلال به خورشید)
استدلال به سه طائفه از روایات شده است که مفادشان این است که استظلال در شب و سایر موارد مذکوره برای محرم حرام است.
طائفه اولی:
کما فی کلام غیر واحد منهم مرحوم آقای خوئی رضوان الله تعالی علیهم؛ اطلاق روایات قبه و کنیسه در باب 64 ح1و ح2 [1]و ح4 و ح5 در این روایات از استظلال در قبه و کنیسه و...نهی شده است بدون اینکه مقید به نهار شده باشد لذا بمقتضای اطلاق با عدم قول بالفصل بدست می آید که فرقی بین شب و روز نیست(شاید مراد استاد از عدم قول بالفصل، ترک استفصال امام علیه السلام باشد).
در قبه و امثاله از دو حیث اختلاف شده است یک اختلاف در این است که نهی از قبه و کنیسه حرمت نفسی دارد یا حرمت مقدمی(مانعیت از حر و برد) دارد که فعلا محل بحث ما این جهت نیست و از این جهت نمی خواهیم اخذ به اطلاق کنیم جهت دوم اختلاف این است که نهی از قبه اختصاص به نهار دارد یا لیل را هم شامل می شود در این جهت اخذ به اطلاق شده است.
از طرف دیگر عده ای می گویند این روایات اطلاق ندارد زیرا استظلال متعارف، در نهار بوده است و استظلال در لیل متعارف نبوده است.
و فیه:
سیر قوافل در اوقات مختلفی از سال صورت می گرفت است گاهی در زمستان و گاهی در تابستان بوده است گاهی در امکنه حاره بوده است و گاهی در امکنه بارده بوده است در اماکن حاره نود درصد قوافل در شب حرکت می کنند بخلاف زمستان که قوافل در روز حرکت می کنند درنتیجه این روایات اطلاق دارند و شامل لیل هم می شود ولو لیل فرد نادر هم باشد.
فقط اشکال این روایات این است که آیا این اطلاق مقید شده است یا نه روایتی داریم که این اطلاق را تقیید زده باشد یا نه؟ ممکن است کسی بگوید روایات اضحاء و استتار از شمس مقید این روایات است.
طائفه دوم:
کما فی کلام بعض المعاصرین تمسک به اطلاق یا عدم قول بالفصل در روایات نهی از استظلال مانند ح3 [2]و ح7 و امثالهما که امام علیه السلام بین شب و روز تفصیل نداده اند.
طائفه سوم:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ الْمُحْرِمُ هَلْ يُظَلِّلُ عَلَى نَفْسِهِ- إِذَا آذَتْهُ الشَّمْسُ أَوِ الْمَطَرُ أَوْ كَانَ مَرِيضاً أَمْ لَا- فَإِنْ ظَلَّلَ هَلْ يَجِبُ عَلَيْهِ الْفِدَاءُ أَمْ لَا- فَكَتَبَ يُظَلِّلُ عَلَى نَفْسِهِ وَ يُهَرِيقُ دَماً إِنْ شَاءَ اللَّهُ.[3]
وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الظِّلَالِ لِلْمُحْرِمِ- مِنْ أَذَى مَطَرٍ أَوْ شَمْسٍ- وَ أَنَا أَسْمَعُ فَأَمَرَهُ أَنْ يَفْدِيَ شَاةً وَ يَذْبَحَهَا بِمِنًى.[4]صحیحة
وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ:قُلْتُ لِلرِّضَا ع الْمُحْرِمُ يُظَلِّلُ عَلَى مَحْمِلِهِ- وَ يَفْدِي إِذَا كَانَتِ الشَّمْسُ وَ الْمَطَرُ يُضِرَّانِ بِهِ قَالَ نَعَمْ- قُلْتُ كَمِ الْفِدَاءُ قَالَ شَاةٌ. [5]صحیحة
از این روایات فهمیده می شود که استظلال اختصاص به شمس ندارد چرا که باران هم در روایت ذکر شده است پس حرمت اختصاص به نهار ندارد چرا که باران در شب هم می بارد.
مرحوم خوانساری در جامع المدارک فرموده است: و الشّاهد صحيح ابن بزيع عن الرّضا عليه السّلام «سأله رجل عن الظّلال للمحرم من أذى مطر أو شمس و أنا أسمع فأمره أن يفدي شاة و يذبحها بمنى» و رواه الصّدوق بزيادة «أو قال من علّة» قبل قوله «فأمر» و زيادة «و قال نحن إذا أردنا ذلك ظللنا و فدينا» و خبر إبراهيم قلت للرّضا عليه السّلام «المحرم يظلّل على محمله و يفتدي إذا كانت الشّمس و المطر يضرّ ان به؟ قال: نعم، قلت: كم الفداء[6]؟
اینکه مرحوم خوانساری از روایت ابراهیم تعبیر به خبر کرده اند صحیح نیست زیرا عده زیادی از این روایت تعبیر به صحیحه کرده اند چرا که طریق شیخ و صدوق به احمد بن محمد بن عیسی صحیح است و خود این فرد نیز از اجلاء می باشد و همچنین ابی المحمود که خراسانی است یقینا ثقه می باشد.
جواب از این استدلال:
ما دو بحث داریم یک بحث در این است که استظلال در شب جایز است یا نه و بحث دیگر این است که آیا حرمت اختصاص به شمس دارد یا نه این روایات برای بحث دوم خوب است مفاد این روایات این است که حرمت اختصاص به شمس ندارد بلکه باران را هم شامل می شود اما این روایات دلالت بر حرمت استظلال در شب ندارد در نتیجه دلیل اخص از مدعی می باشد چرا که این روایات استظلال حرمت شب بارانی را می گوید کما اینکه از این روایات حکم روز ابری نیز بدست نمی آید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo