< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/جواز استظلال با قصد کفاره
همانطور که اشاره شد در جهت ششم دو نظریه است.
نظریه اول: حرمت مطلقا کما یظهر من المستند[1] و الجواهر و الریاض
و هل يجوز التظليل اختياراً مع الفداء؟ الأقوى‌ لا، وفاقاً للتهذيبين و التذكرة و المنتهى‌ كما نقل؛ للصحيح: أُظلّل و أنا محرم؟ قال: «لا» قال: أ فأظلّل و كفّر».
خلافاً للمحكي عن المقنع فقال: لا بأس أن يضرب على‌ المحرم الظلال و يتصدق بمدّ لكل يوم. و مستنده غير واضح[2].
نظریه دوم: حرمت مشروط به این است که قصد کفاره دادن نداشته باشد و الا اگر قصد داشته باشد کفاره بدهد استظلال اشکال ندارد کما نسب الی المفید که در عبارت ریاض به آن اشاره شد و یمیل الیه المجلسی فی الروضة حیث قال:
و أنت تعلم أن المحرم لا ينفك عن هذه العلل أبدا (فما) ورد من النهي (محمول) على الاستحباب (أو) علي عدم قصد الفداء[3]
می فرمایند یا باید قول ابن جنید را قبول کنیم و بگوییم که استظلال حرام نیست و ترک استظلال مستحب است زیرا برای جواز استظلال علل مختلفی در روایات ذکر شده که غالبا حاجی خالی یکی از این علل نیست و یا باید بگوییم حرمت در صورت عدم قصد کفاره دادن می باشد.
دلیل نظریه اولی: اطلاق ادله حرمت تظلیل
منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَرْكَبُ الْقُبَّةَ فَقَالَ لَا قُلْتُ فَالْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ قَالَ نَعَم‌[4]
منها: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع أُظَلِّلُ وَ أَنَا مُحْرِمٌ قَالَ لَا- قُلْتُ أَ فَأُظَلِّلُ وَ أُكَفِّرُ قَالَ لَا- قُلْتُ فَإِنْ مَرِضْتُ قَالَ ظَلِّلْ وَ كَفِّرْ- ثُمَّ قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ- مَا مِنْ حَاجٍّ يَضْحَى مُلَبِّياً حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ- إِلَّا غَابَتْ ذُنُوبُهُ مَعَهَا[5]صحیحة
دلیل نظریه دوم:
بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَخِي ع أُظَلِّلُ‌ وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ عَلَيْكَ الْكَفَّارَةُ قَالَ فَرَأَيْتُ عَلِيّاً إِذَا قَدِمَ مَكَّةَ يَنْحَرُ بَدَنَةً لِكَفَّارَةِ الظِّلِّ.[6]
و فیه: این حدیث قضیة فی واقعة می باشد زیرا حضرت می دانستند که برادرشان مریض هستند لذا فرموده اند که استظلال کن و کفاره بده.(یمکن ان یقال جمله و انا محرم در حکم تعلیل می باشد)
مرحوم فیض فرموده است مراد از «علیا» حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می باشد(که در این صورت قضیة فی واقعة زیر سوال خواهد رفت) اما محققین می گویند مراد از «علیا» علی بن جعفر علیه السلام می باشد و هو الاقوی.
(وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الظِّلِّ لِلْمُحْرِمِ فِي أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ شَمْسٍ أَوْ قَالَ مِنْ عِلَّةٍ فَأَمَرَ بِفِدَاءِ شَاةٍ يَذْبَحُهَا بِمِنًى وَ قَالَ نَحْنُ إِذَا أَرَدْنَا ذَلِكَ ظَلَّلْنَا وَ فَدَيْنَا)[7]
منها: ورواه الصدوق بإسناده عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، عن أبي الحسن ( عليه السلام ) مثله، إلا أنه قال : في أذى من مطر أو شمس أو قال : من علة، ثم زاد : وقال : نحن إذا أردنا ذلك ظللنا وفدينا. [8]
و فیه: اولا این روایت از جهاتی اجمال دارد:
منها: آیا محمد بن اسماعیل خودش از امام سوال کرده است یا ناظر سوال سائل بوده است.
منها: در تهذیب و استبصار و کافی جمله« نحن إذا أردنا ...» نیامده است فقط در فقیه آمده است.
منها: «وقال» آیا ادامه روایت می باشد یا روایت مستقل می باشد؟
اگر چه همه این اشکلات قابل جواب است و مشکلی ایجاد نمی کند لکن این روایت یا دلالت بر مدعی ندارد و یا اگر دلالت دارد تعارض با صحیحه مغیره ندارد.
و الوجه فی ذلک:
در روایت دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول:
یک احتمال این است که مستفاد از روایت این است که اگر قصد دادن کفاره داری استظلال اشکال ندارد و اگر قصد دادن کفاره را نداری استظلال حرام است لازمه این برداشت این است که بگوییم امام علیه السلام جواب سوال سائل را نداده است بلکه یک جواب کلی دادند تا جواب سوال سائل هم داده شده باشد.
احتمال دوم:
امام علیه السلام توجه به سوال دارد و می خواهد جواب بدهد که اگر امام علیه السلام با عنایت به جواب سوال سائل این جمله را فرموده است، مستفاد از کلام امام علیه السلام این است که استظلال در مورد اضطرار جایز است و این ارتباطی به بحث ما ندارد و معنای اذا اردنا این است که ادله لا حرج وجوب را بر می دارد اما اصل جواز را بر نمی دارد یعنی کسی که مضطر است می تواند استظلال کند و می تواند مشقت را تحمل کرده استظلال نکند.
بر فرض اینکه این روایت اطلاق داشته باشد باز هم روایت مغیره که تصریح کرده است با دادن کفاره نمی توان استظلال کرد مقدم بر این روایت می باشد زیرا روایت مغیره نص است.


[3] روضة المتقین، مجلسی، ج4، ص435.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo