< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/شرط چهارم/ ختان/ شرطیت ختان برای صبی
در نظریه سوم که علامه فرموده است دو احتمال وجود دارد:
1-مراد از کلمه رجل عدم اعتبار این شرط نسبت به غیر رجل می باشد که عبارتند از نساء و اطفال و غیر متمکنین و خنثی
2-مراد علامه اعتبار تمکن در اعتبار ختان در صحت طواف می باشد.
اگر مراد علامه احتمال اول باشد قول جدیدی نیست و همان نظریه دوم می باشد کما فی المستند و اگر مراد ایشان احتمال دوم باشد ایضا ارتباطی به مورد بحث ندارد زیرا در این صورت مراد ایشان این است که شرط ختان در مواردی که شرط است -چه آن موارد در رجال باشد یا اطفال باشد یا در خنثی باشد و ذکر رجل از باب غالب در طواف می باشد – در صورتی است که شخص تمکن از ختان داشته باشد.
خود این مطلب یک فرع مستقلی است که اگر شخص تمکن از شرط نداشته باشد مثلا تمکن از ساتر نداشته باشد یا تمکن از طهارت نداشته باشد یا تمکن از ختان نداشته باشد وظیفه این شخص چیست آیا اصل در شرطیت، شرطیت مطلقا است یا نه؟

اما نظریه چهارم:-شرطیت ختان در ممیز و عدمه فی غیر الممیز-
بیان دو مطلب
مطلب اول: تقدم الکلام که در بحث طواف سه مرحله دارد طواف مباشری و اطافه و طواف بالاستنابه و در طواف استنابه واضح است که این طواف منوبه عنه نیست اما دلیل فرموده است برای او محسوب می شود اما طواف مباشری اظهر مصادیق طواف است کما اینکه مرحله دوم نیز طواف قائم به طائف است الا اینکه بالاستعانة من الغیر، در این مورد اطلاق طواف به دو اعتبار است یکی اینکه اصل حرکت از طائف است ولو بالاستعانة و یا اطلاق طواف به این اعتبار است که طائف باید شرائط طواف را باید داشته باشد منها قصد طواف است و این شخص هم قصد طواف را دارد.
مطلب دوم: هر فرعی را باید با لسان دلیلش بررسی کنیم در مانحن فیه در لسان دلیل آمده است الاغلف لایطوف، المختون یطوف. آنچه از کل روایات در مانحن فیه استفاده می شود این است که طائف بودن دخالت در موضوع تکلیف دارد هر گاه طواف محقق شد باید شرط آن هم وجود داشته باشد پس اول باید ثابت شود که این شخص طائف است تا بعد بگوییم ختان شرط صحت طواف است.
حال با توجه به این دو مطلب واضح است که طائف بر صبی ممیز صادق است بخاطر اینکه قصد طواف کرده است و فعل قائم به این صبی می باشد اما طائف نمی تواند بر طفل ششماهه صادق باشد لعدم قصده و لعدم قیام الفعل به لذا اصل عدم شرطیت ختان برای غیر ممیز می باشد.
صاحب جواهر می فرمایند اینگونه نهیها ارشادی می باشند و حکم وضعی تابع حکم تکلیفی نیست یعنی اگر چه صبی مکلف به حکم تکلیفی نیست اما مکلف به حکم وضعی می باشد و فرمودند نهی ظهور در حکم وضعی دارد ولی همه این حرفها اثبات مدعی نمی کند که در غیر ممیز هم ختان شرط باشد زیرا هر چه باشد این شرط برای طائف است و بر غیر ممیز طائف صادق نیست تا این حرفها پیش آید و ما نحن فیه قیاس به بحث ضمان نمی شود که صبی غیر ممیز هم ضامن است.
بعضی هم اشکال کرده اند چرا که در مریض قائل به شرطیت ختان شده اید.
تقدم الکلام که مریض باید تمام شرائط را داشته باشد و یکی از شرائط این است که وی باید قصد داشته است لذا طائف بر او صادق است در نتیجه باید مختون باشد بله در مغمی علیه مشکل است.

امر چهارم: ثمره شرطیت ختان در اطفال
علی القول بالاشتراط طواف باطل است و علی القول بعدم الاشتراط طواف صحیح است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo