< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/قسم ثانی از واجبات یا شرائط طواف/ابتداء از حجر الاسود
ادله اقوال:
دلیل قول اول: اضبطیّت
اضبطیّت به این جهت که جزء اول حجر مشخص می باشد، بر خلاف نظریه دوم که وسط حجر الاسود کم و زیاد دارد، به این جهت که قبل از وسط اگر شروع او باشد طوافش بیشتر می باشد و اگر از بعد از وسط شروع کند طوافش ناقص می باشد.

و فیه:
جواب اول: وسط حجر هم قابل ضبط می باشد (نهایتا نیاز به دقت بیشتری دارد)، دقیقا در وسط سنگ می ایستد، لذا از هر جایی که شروع کند ممکن است ضبط شود و به همان جا ختم شود.
جواب دوم: این زیادی و نقیصه مضرّ نیست، به این جهت که بعدا خواهیم گفت که در زیادی اشواط دو نظریه است:
اول: مطلق زیاد کردن ضرر دارد (چه از حجر اضافه کند یا از بیرون آن اضافه کند)، در خود حجر هم اگر اضافه کند ضرر دارد به این بیان که مثلا اگر از اول سنگ اضافه کرد زیادی است و موجب بطلان است.
دوم (قول صحیح): مراد از زیادی و نقیصه طواف، زیاد کردن و کم کردن از غیر حجر است، یعنی اگر بعد از حجر اضافه کند یا قبل از آن کم کند طواف باطل می باشد، و اضافه یا نقصان در حجر مانع ندارد.

دلیل دوم: آنچه از روایات استفاده می شود محاذات کل بدن با همه حجر می باشدکما اینکه عامه هم همین قول را می گویند اتفاقا.
یحاذی الحجر بجمیع بدنه کما اتفق العامة فی ذلک[1]
ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الرُّكْنَ الْيَمَانِيَّ- وَ الرُّكْنَ الَّذِي فِيهِ الْحَجَرُ الْأَسْوَدُ وَ اخْتِمْ بِه‌[2]

و فیه:
این روایت بحث استلام حجر را می گوید نه ابتداء به حجر را خصوصا که بعد می فرماید اگر ممکن نشد اشکال ندارد کما اینکه این روایت ضعف سندی (ابراهیم بن ابی سماک)نیز دارد.
عامه این بحث را قیاس به بحث صلاه کرده اند که باید استقبال به نحوی باشد که همه بدن رو به قبله باشد، در نتیجه در طواف هم همین واجب است.
بله اگر در روایات طاف کلمه استقبال آمده باشد می توان سر و شکلی به این استدلال داد که بگوییم در باب طواف استقبل الحجر باشد و مفهوم استقبال به قرینه استقبال در صلاة کل فی الکل باشد لکن از آنجایی که در بحث ما دلیلی مثل نماز وجود ندارد این حرف صحیح نیست.
نتیجه اینکه دلیلی بر وجوب محاذات همه بدن وجود ندارد و شک می شود که محاذات لازم می باشد یا خیر، در نتیجه قائل به عدم وجوب می شویم.

دلیل نظریه دوم:
اولا: دلیلی بر محاذات کامله نیست، و اضبطیّت صحیح نیست، و ملاک در روایات، شروع از حجر است که عرفا هم بر شروع از ابتدای حجر صادق است و هم وسط حجر و هم انتهای حجر.
ثانیا: روایاتی که می فرمایند پیامبر صلی الله علیه و آله راکبا طواف کرده است و واضح است که با مرکب عادتا دقتهای نظریه اول ممکن نیست.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكَاهِلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ طَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ وَ جَعَلَ يَسْتَلِمُ الْأَرْكَانَ بِمِحْجَنِهِ وَ يُقَبِّلُ الْمِحْجَن‌[3]
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص طَافَ عَلَى رَاحِلَتِهِ وَ اسْتَلَمَ الْحَجَرَ بِمِحْجَنِهِ وَ سَعَى عَلَيْهَا بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة[4]
ثالثا: نظریه اول عقلا ممکن نیست.
نتیجه اینکه به نظر می رسد که ملاک در روایات شروع از حجر می باشد که صادق بر شروع کردن از هر قسمتی از حجر می باشد.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo