< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/قسم ثانی از واجبات یا شرائط طواف/شرط دوم/ختم به حجر
ذکرنا باینکه در ختم به حجر الاسود دو نظریه است:
1-ختم شوط در محل شروع
2-ختم شوط در مطلق محاذات حجر
صوری که خارج از محل اشکال است گذشت و صور اشکال تارة علی مسکل علامه است که مقابله بین ریاض و علامه می باشد.

فروض محل اشکال:
اشکال در شوط آخر می باشد علی المسلکین زیادی در طواف می باشد علی مسلکه علامه از این جهت می باشد که اگر چه شروع از اول حجر الاسود بوده است ولکن در آخرین شوط که شوط هفتم است اگر طائف به مجرد رسیدن به حجر ختم کند مشکله ای بوجود نمی آید و لکن اگر طائف در شوط آخر در اول حجر طواف را ختم نکرد بلکه ختم را وسط یا آخر قرار داد در این صورت بنابر مسلکه علامه این شخص در طوافش زیادی انجام داده است زیرا آن مقدار که بین اول حجر و وسط یا آخر حجر فاصله است زیادی صورت گرفته است.
بر این اساس صاحب ریاض و حدائق مقابله را بین خودشان و علامه قرار داده اند و فرموده اند علامه و من تبع بخاطر زیادی لازم نیاید فرموده اند که باید ختم به جائی باشد که شروع صورت گرفته است.
اینکه این اشکال را در شوط هفتم ذکر کردیم بخاطر این است که این اشکال زیادی در غیر شوط آخر اشکال لازم نمی آید.
کما اینکه مقابله بین علامه و ریاض صحیح است، جعل مقابله بین ریاض و حدائق با سیدنا الاستاذ ادق است صاحب ریاض و حدائق با سیدنا الاستاذ می فرمایند شروع من کل مکان جایز است چه از اول حجر باشد یا وسط حجر باشد یا آخر حجر باشد لکن به نسبه ختم سیدنا الاستاذ می فرمایند در شوط آخر ختم باید از محل شروع باشد تا زیادی لازم نیاید اما غیر سیدنا الاستاذ مانند حدائق و ریاض می فرمایند در ختم هم مخیر است که به هر جای حجر طواف خود را ختم کند.

جواب از این شبهه زیادی:
واعتبروا - بناء على ما قدمنا نقله عنهم - محاذاة الحجر في آخر شوط على نحو ما تقدم في الابتداء، ليكمل الشوط من غير زيادة ولا نقصان.
والكلام فيه كما تقدم من عدم ظهور الدليل على ما ذكروه بل ظهوره في خلافه، والظاهر الاكتفاء بجوازه بنية أن ما زاد على الشوط لا يكون جزء من الطواف.[1]
می فرمایند زیادی زمانی است که قصد طواف داشته باشد و اگر این شخص بعد از رسیدن به اول حجر دیگر قصد طواف نداشته باشد زیادی صورت نگرفته است.
صاحب ریاض هم می فرمایند:
والكلام فيه كما مرّ، بل قيل : إنّ الظاهر الاكتفاء بتجاوزه بنية أنّ ما زاد على‌ الشوط لا يكون جزءاً من الطواف، بل الظاهر عدم بطلان الطواف بمثل هذه الزيادة و إن قصد كونها من الطواف‌[2]
حاصل این دو جواب این است که زیادی در صورتی است که خارج از طواف و حجر الاسود باشد کما اینکه نقیصه در قبل از حجر الاسود تصویر می شود

اشکال دیگر اینکه گفته شده است تمام بدن باید محاذی حجر الاسود باشد و این مقابله فقط در ابتدای به حجر الاسود محقق می شود.
گفتیم محاذات جمیع بدن و مرور کل بدن از حجر دلیل ندارد ولو در روایات استقبل الحجر آمده باشد و مفاد استقبال تمام مقادیم بدن باشد مانند باب صلاة و ذبح حیوان.
و فیه:
اولا: کلمه استقبال اگر چه در دو روایت آمده است باب 26 ح9[3]و باب 32 ح1[4] ولکن هیج یک از این دو روایت دلالت بر استقبال حجر الاسود ندارد زیرا در روایت اولی استقبال الرکن الذی فیه الحجر آمده است نه استقبال الحجر و در روایت دوم اگر چه استقبال الحجر آمده است لکن این عبارت در کلام سائل است نه در کلام امام علیه السلام.
ثانیا: اینکه معنای استقبال به معنای مواحجه تام می باشد نیاز به دلیل دارد و در صلاة و ذبح دلیل خاص داریم اما در طواف دلیلی بر این مطلب وجود ندارد.
نتیجه بحث: آنچه در روایات آمده است این است که شروع از حجر باشد و ختم از حجر باشد و متفاهم عرفی این است که عرفا از حجر شروع کند و به حجر ختم کند کما اینکه این دقتها موجب عسر و حرج و وسواسی می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo