< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قطع طواف/حکم وضعی/حکم تکلیفی/طواف/افعال عمره
نتیجه ماذکرنا این شد که دلیل بر حرمت مطلقا حدیث نبوی است و دلیل بر جواز مطلقا اصل عملی و دلیل بر تفصیل بین واجب و مندوب، حرمت قطع نماز واجب و جواز قطع نافله می باشد.
ظاهرا و الله العالم دلیل بر جواز اقرب الی الواقع است. نعم در مواردی که قطع طواف موجب تفویت حج یا عمره یا هر دو می شود قطع جایز نیست و الا قطع جایز است.
دلیل بر استثناء:
بحثی داریم که آیا دلیلی داریم که در کل واجبات بعد از شروع، قطع حرام است؟ بر فرض اینکه حرام نباشد چند واجب داریم که با شروع، قطع حرام است مثلا در نماز و عمره و حج ولو مندوب باشد دلیل بر حرمت قطع داریم.
حال در بحث طواف تارة قطع طواف موجب تفویت حج یا عمره نمی شود و تارة موجب تفویت حج یا عمره می شود مثل اینکه دو ساعت به زوال روز عرفه طوافش را قطع می کند و اگر بخواهد برگردد و طواف را انجام دهد نمی تواند وقوف در عرفات را درک کند.

مراد از قطع طواف چیست؟
قطع مصادیق زیادی دارد مثل اینکه اگر داخل خانه کعبه شود یا دو ساعت بین طواف استراحت کند یا از مطاف خارج شود ولو پنج دقیقه.
محل خلاف است که آیا همه این مصادیق محل بحث است و موضوع حرمت می باشند یا اینکه مراد از قطعی که در مساله نوزده بحث شده است خصوص خروج از مطاف است چه موالات فوت شده باشد یا نه.

قویا موضوع بحث قطع به نحو خروج مطاف است اعم از اینکه موالات فوت شود یا نه لذا در بعضی از متون موضوع بحث خروج از مطاف ذکر شده است اما اگر در مطاف استراحت کند معلوم نیست موضوع حرمت باشد.

توهم شده است که قطع حرام است نه بخاطر تاسی و سیره و حدیث نبوی بلکه از جمله شرطیه که در موارد حاجت آمده است استفاده می شود که در غیر حاجت حرام است.
این توهم ناشی از این است که روایات تامل نشده است زیرا این جمله شرطیه یا در روایات باب 41 و 42 و 43 نیامده یا اگر آمده در کلام راوی است و اگر در کلام امام علیه السلام است روایت ضعیف است.

مسألة 20 لو قطع طوافه و لم يأت بالمنافي حتى مثل الفصل الطويل أتمه و صح طوافه‌، و لو أتى بالمنافي فإن قطعه بعد تمام الشوط الرابع فالأحوط إتمامه و إعادته.
مسألة 21 لو حدث عذر بين طوافه من مرض أو حدث بلا اختيار فان كان بعد تمام الشوط الرابع أتمه‌ بعد رفع العذر و صح، و إلا أعاده. [1]

فرق این دو مساله با مساله نوزده واضح است زیرا در مساله نوزده بحث تکلیفی قطع مطرح شده است اما در مساله بیست و بیست و یک بحث از حکم وضعی است.
به عبارت دیگر ما سه عنوان داریم:
1-قطع طواف حرام است یا نه؟
2-طوافی که قطع شده است صحیح است یا باطل است؟
3-طوافی که قطع شده است باید اعاده شود یا از همانجایی که قطع کرده ادامه دهد؟

عناون اول در خصوص حکم تکلیفی است و دو عنوان دیگر در خصوص حکم وضعی است و این دو با هم تلازم ندارند ممکن است قطع حرام باشد اما اعاده لازم نباشد و ممکن است قطع جایز باشد اما اعاده لازم باشد لذا در مواردی که قطع واجب است مثلا اینکه در بین طواف جنب شود یا حیض شود بحث می شود اعاده کند یا اتمام کند.

در باب صلاة اگر قواطع صلاة محقق شود صلاة باطل است و باید دوباره خوانده شود زیرا علاوه بر اجزاء معهوده یک جزء صوری هم دارد که عبارت است هیئت اتصالیه من التکبیرة الی السلام اما در باب طواف اختلاف شدیدی وجود دارد.
بنظر می رسد که می توان همانگونه که در صلاة هیئت اتصالیه وجود دارد در طواف هم با توجه باینکه موالات شرط است بقرینه بکار بردن کلمه قطع، هیئت اتصالیه وجود دارد.

مسألة 20 لو قطع طوافه و لم يأت بالمنافي حتى مثل الفصل الطويل أتمه و صح طوافه‌، و لو أتى بالمنافي فإن قطعه بعد تمام الشوط الرابع فالأحوط إتمامه و إعادته. [2]
در این مساله چهار فرض ذکر شده است:
1-خروج از مطاف بدون فوت مولات بوده است.
2-خروج از مطاف با فوت مولات بوده است.
و علی التقدیرین خروج قبل از نصف بوده است یا بعد از نصف بوده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo