< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قطع طواف/حکم وضعی/طواف/افعال عمره
ذکرنا باینکه در مساله 20 و 21 بحث در مرحله صورت می گیرد:
1-قطع طواف بدون هیچ عذر و اقتراحا
2-قطع طواف لغرض
مرحله سوم که قطع طواف لعذر می باشد بعدا در مساله 21 خواهد آمد.
فعلا بحث در مرحله اولی و ثانیه است که احتمالا مقصود سیدنا الاستاذ هر دو مرحله بوده است.
هر یک از این دو مرحله چهار فرض دارد:
تارة قطع قبل از نصف بوده است و تارة بعد از نصف بوده است و تارة مع اتیان منافی بوده است و تارة بدون اتیان منافی بوده است.
قبلا اشاره شد که چهار فرض از هشت فرض مشکلی ندارد و چهار فرض مشکل دارد.
مقتضای قواعد این بود که چهار فرضی که قطع همراه با انجام منافی بوده است مشکله دارد و چهار فرضی که منافی نیامده است مشکله ای ندارد مهم بررسی روایات در این فروض است.

بنظر می رسد در مرحله اولی هیچ یک از روایات دلالت بر خلاف قواعد ندارد زیرا این روایات در مورد خروج از مطاف لغرض می باشد در نتیجه موارد اقتراحی از کل این روایات خارج است این روایات فقط در خصوص جائی است که خروج از طواف لغرض بوده است.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِيمَنْ كَانَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ- فَيَعْرِضُ لَهُ دُخُولُ الْكَعْبَةِ فَدَخَلَهَا قَالَ يَسْتَقْبِلُ طَوَافَه[1]
این روایت در حاجت خاص است ضمن اینکه در خصوص خروج از مطاف در داخل مسجد است نه خارج از مطاف در خارج مسجد.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ- ثُمَّ وَجَدَ مِنَ الْبَيْتِ خَلْوَةً فَدَخَلَهُ كَيْفَ يَصْنَعُ- قَالَ يُعِيدُ طَوَافَهُ وَ خَالَفَ السُّنَّةَ.[2]
این حدیث هم مانند ح1 می باشد.

منها: وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ طَافَ شَوْطاً أَوْ شَوْطَيْنِ ثُمَّ خَرَجَ مَعَ رَجُلٍ فِي حَاجَتِهِ قَالَ إِنْ كَانَ طَوَافَ نَافِلَةٍ بَنَى عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ فَرِيضَةٍ لَمْ يَبْنِ.[3]
این حدیث اگر چه اطلاق دارد و شامل خروج مطاف خارجا می شود ولی در مورد خروج از مطاف لغرض می باشد.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ ثَلَاثَةَ أَطْوَافٍ فِي الْفَرِيضَةِ ثُمَّ وَجَدَ خَلْوَةً مِنَ الْبَيْتِ فَدَخَلَهُ قَالَ يَقْضِي طَوَافَهُ وَ قَدْ خَالَفَ السُّنَّةَ فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ.[4]
این حدیث هم مانند ح1 می باشد.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يَأْتِي أَخَاهُ وَ هُوَ فِي الطَّوَافِ فَقَالَ يَخْرُجُ مَعَهُ فِي حَاجَتِهِ ثُمَّ يَرْجِعُ وَ يَبْنِي عَلَى طَوَافِهِ.[5]
این روایت هم در خصوص خروج لحاجة می باشد.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ شِهَابٍ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي رَجُلٍ كَانَ فِي طَوَافِ الْفَرِيضَةِ- فَأَدْرَكَتْهُ صَلَاةُ فَرِيضَةٍ- قَالَ يَقْطَعُ الطَّوَافَ وَ يُصَلِّي الْفَرِيضَةَ- ثُمَّ يَعُودُ فَيُتِمُّ مَا بَقِيَ عَلَيْهِ مِنْ طَوَافِهِ.[6]
مراد از شهاب شهاب عبد ربه می باشد.
این روایت هم بخاطر نماز، طواف را قطع کرده است.

منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُعْيِي فِي الطَّوَافِ- أَ لَهُ أَنْ يَسْتَرِيحَ قَالَ نَعَمْ يَسْتَرِيحُ- ثُمَّ يَقُومُ فَيَبْنِي عَلَى طَوَافِهِ فِي فَرِيضَةٍ أَوْ غَيْرِهَا- وَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي سَعْيِهِ وَ جَمِيعِ مَنَاسِكِهِ.[7]
این روایت در خصوص خروج از مطاف نیست.

اگر روایات فرض اول از مرحله اولی و ثانیه را شامل نشود باید طبق قواعد عمل کرد مقتضای قواعد این است که اگر قبل یا بعد از نصف اقتراحا از مطاف خارج شده و موالات هم بهم خورده است طواف باطل است لان المشروط عدم عند عدم شرطه، وقتی موالات نبود طواف هم صحیح نیست.
در فرض یک(قطع اقتراحی قبل از نصف با فوت موالات)آقای خوئی به صحیحه ابان تمسک کرده است لکن صحیح نیست زیرا این روایت در خصوص حاجت است.
اما دو فرض قطعا صحیح است و نیاز به روایت هم ندارد یکی خروج از مطاف قبل از نصف بدون فوت موالات و دیگری خروج بعد از نصف بدون فوت موالات زیرا وجهی برای بطلان وجود ندارد و همه شرایط موجود می باشد.
فان الظاهر من قولهم-: من نقص طوافه، ثم عطفهم عليه من قطع طوافه لدخول البيت، و هكذا- ان كلا منها غير الآخر، فالمراد ممن نقص طوافه انه فعل ذلك لا لغرض من الأغراض، بل اما ان يكون تعمد ترك بعض طوافه أو سها عنه أو جهله[8]

و اما مرحله دوم: خروج اختیاری مع الغرض
تارة خروج از مطاف قبل از نصف بوده است و تارة بعد از نصف.
و تارة با فوت موالات بوده است و تارة قبل فوت بوده است.
مقتضای قواعد از ماذکرنا مشخص شد که اگر موالات فوت نشده است طواف صحیح است و اگر موالات فوت شده است طواف باطل است.
اما اگر بخواهیم به روایات تمسک کنیم بین مقتضای قواعد و روایات در یک صورت اختلاف وجود دارد در فرض عدم فوت موالات ما گفتیم طبق قواعد طواف صحیح است اما صحیحه ابان می گوید ان کان طواف فریضة لم یبن یعنی طواف باطل است.

دو فرض دیگر از مرحله دوم یعنی قبل یا بعد از نصف اگر فوت مولات شده باشد قواعد می گوید باطل است ادعا این است که نص می گوید صحیح است.
برای نص خاص حدود چهار وجه بیان شده است سه وجه آن در جواهر موجود است سیاتی انشاء الله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo