< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در عدد اشواط/شک در اثناء/طواف/افعال عمره

دلیل قول مشهور در فرض دوم(شک در نقیصه) و سوم(یک پایه از شک، شک در نقیصه باشد مانند شک بین 6 و 8):

برای این قول به روایاتی استدلال شده است

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَن ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ لَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ يَسْتَقْبِلُ.

أَقُولُ: هَذَا مَخْصُوصٌ بِالْوَاجِبِ لِمَا مَضَى وَ يَأْتِي. [1]

روایت سندا صحیح است و دلاله هم واضح است یستقبل یعنی اینکه طواف را از سر شروع کند.

با توجه به این صحت این روایت سندا و دلالة نیازی به صحت بقیه روایات نیست حداقل موید خواهند بود.

مناقشاتی بر قول مشهور شده است که اکثر از صاحب مدارک است.

مناقشه اول:

بر حدیث اول اشکال شده است که عبد الرحمن سیابه در سند این روایت مشکل دارد.

و فیه:

مراد از عبد الرحمن، عبد الرحمن بن نجران می باشد کما اینکه صاحب وسائل هم به این مطلب اشاره کرده است.

أَقُولُ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ الَّذِي يَرْوِي عَنْهُ مُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ هُوَ ابْنُ أَبِي نَجْرَانَ وَ تَفْسِيرُهُ هُنَا بِابْنِ سَيَابَةَ غَلَطٌ كَمَا حَقَّقَهُ صَاحِبُ الْمُنْتَقَى وَ غَيْرُهُ.[2]

وَ عَنْهُ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ لَمْ يَدْرِ أَ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ يَسْتَقْبِلُ. [3]

در این حدیث هم مدارک اشکال کرده است که نخعی مردد بین ثقه و غیر ثقه می باشد ولی ما گفتیم که مراد از نخعی ایوب بن دراج است که ثقه است و بر فرض اینکه ضعیف هم باشد موید است.

نسبت به دلالت هم اشکال شده است که معلوم نیست این روایات شک در اثناء را بگوید این اشکال هم مهم نیست زیرا در دلالت حدیث نهم چنین اشکالی وجود ندارد.

مناقشه دوم:

مناقشه دیگری در این روایات شده است که طبق این فتوی و مبنی، اعاده باید واجب باشد و وجوب اعاده خلاف صریح جملة من الروایات می باشد

وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ- فَلَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَمْ سَبْعَةً- قَالَ فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ قُلْتُ فَفَاتَهُ- قَالَ مَا أَرَى عَلَيْهِ شَيْئاً وَ الْإِعَادَةُ أَحَبُّ إِلَيَّ وَ أَفْضَلُ. [4]

و فیه: وجوب اعاده در این روایت در صورت فوت اتیان به طواف می باشد.

مناقشه سوم: و هو العمده همه این روایات با صحیحه رفاعه تعارض دارد در حدیث پنجم آمده است که بنا را بر اقل بگذارد.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي رَجُلٍ لَا يَدْرِي سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً- قَالَ يَبْنِي عَلَى يَقِينِهِ.[5]

و فیه: در بنی علی یقینه دو احتمال است:

مراد از یقین خلافا لظاهره، متیقن باشد که همان شوط ششم است بنی علی یقینه یعنی بنارا بر شش بگذارد و یک شوط دیگر انجام دهد کما عن الصدوق.

مراد از بنی علی یقینه یعنی کاری کند که فراغ ذمه پیدا کند.

اینکه مراد از یقین متیقن باشد خلاف ظاهر است بنی علی یقینه در مقام بیان حل مشکل و راه حل می باشد یعنی امام می فرماید کاری کند که یقین به فراغ ذمه پیدا کند و برای یقین به فراغ ذمه باید طواف را اعاده کند و اگر بنارا بر اقل بگذارد یقین به فراغ ذمه حاصل نمی شود زیرا احتمال زیادی داده می شود.

بر فرض اینکه مراد از یقین، متیقن باشد این روایت اطلاق دارد هم شامل طواف واجب می شود و هم طواف مستحب و از طرف دیگر روایات متعددی می گوید بطلان در خصوص طواف واجب می باشد لذا این روایات مخصص صحیحه رفاعه خواهد شد.

قید واجب در حدیث ده که صحیحه النسد آمده است کما اینکه موید این حدیث ، ح1 و 7 و [6] 6 می باشد که در این احادیث هم طواف واجب ذکر شده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo