< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم تمکن از قرائت صحیح /نماز طواف/افعال عمره
مسألة 6 لو لم يتمكن من القراءة الصحيحة و لم يتمكن من التعلم صلى بما أمكنه و صحت، و لو أمكن تلقينه فالأحوط ذلك، و الأحوط الاقتداء بشخص عادل، لكن لا يكتفي به كما لا يكتفي بالنائب.[1]
در این مساله دو فرع بیان شده است.
فرع اول: زید قدرت بر قرائت صحیحه ندارد و قدرت بر یادگرفتن هم ندارد، دراین فرض حضرت امام رحمه الله علیه می فرمایند: همان قرائت غلط کفایت می کند.نیاز به نیابت و جماعت و ... ندارد.
دلیل بر این حکم:
اولا: اتفاق علی مایظهر من الجواهر[2]
ثانیا: طوائف من الروایات دلالت بر صحت این نماز دارد.
طائفه اول: روایاتی که می گوید ما غلب الله علیه فالله اولی بالعذر.
منها: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ أَنَّهُ سَأَلَهُ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَ ع عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ فَقَالَ لَا يَقْضِي الصَّوْمَ وَ لَا يَقْضِي الصَّلَاةَ وَ كُلُّ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْعُذْر صحیحة.[3]
منها: وَ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادٍ يَأْتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ كَذَلِكَ كُلُّ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِثْلَ الْمُغْمَى الَّذِي يُغْمَى عَلَيْهِ فِي يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَلَا يَجِبُ عَلَيْهِ قَضَاءُ الصَّلَوَاتِ كَمَا قَالَ الصَّادِقُ ع- كُلُّ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَى الْعَبْدِ فَهُوَ أَعْذَرُ لَه‌.[4]
منها: وَ فِي الْعِلَلِ وَ الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُغْمَى عَلَيْهِ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ أَوِ الثَّلَاثَةَ أَوِ الْأَرْبَعَةَ أَوْ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ كَمْ يَقْضِي مِنْ صَلَاتِهِ قَالَ أَ لَا أُخْبِرُكَ بِمَا يَجْمَعُ لَكَ (هَذِهِ الْأَشْيَاءَ)- كُلُّ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرٍ فَاللَّهُ أَعْذَرُ لِعَبْدِه‌.[5]
منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الْمُغْمَى عَلَيْهِ قَالَ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْعُذْر[6]
منها: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُغْمَى عَلَيْهِ يَوْماً إِلَى اللَّيْلِ ثُمَّ يُفِيقُ فَقَالَ إِنْ أَفَاقَ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَعَلَيْهِ قَضَاءُ يَوْمِهِ هَذَا فَإِنْ أُغْمِيَ عَلَيْهِ أَيَّاماً ذَوَاتِ عَدَدٍ فَلَيْسَ عَلَيْهِ أَنْ يَقْضِيَ إِلَّا آخِرَ أَيَّامِهِ إِنْ أَفَاقَ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ وَ إِلَّا فَلَيْسَ عَلَيْهِ قَضَاء[7]
طائفه دوم:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فَهْدٍ الْحِلِّيُّ فِي عُدَّةِ الدَّاعِي، عَنْهُمْ ع: إِنَّ سِينَ بِلَالٍ عِنْدَ اللَّهِ شِينٌ[8]
مضمون این روایات این است که خداوند از هر انسانی یک تکلیف خواسته است. آنچه از عالم فصیح خواسته از این مرد خاص، یا فرد عجمی که قدرت بر تکلم ندارد، نخواسته است.
این فرع در جواهر شقوق متعدده ای دارد تارة یک سوره کامل بلد است اما سوره حمد را نمی تواند یاد بگیرد تارة تمکن از نماز جماعت دارد و تارة تمکن ندارد و تارة تمکن به مقدار از حمد دارد یا نه و تارة تمکن از ذکر به مقدار حمد دارد یا نه و غیر ذلک.

فرع دوم: تمکن از تعلم قرائت دارد اما عصیانا یاد نگرفته است و وقت هم ضیق شده است وظیفه این شخص چیست؟
سیدنا الاستاذ و غیره می فرمایند این شخص باید سه کار انجام دهد.
اولا: همان قرائت باطل را بخواند.
ثانیا: نماز را به جماعت بخواند.
ثالثا: نائب بگیرد.
دلیل: مقتضای علم اجمالی انجام امور سه گانه است.
سیدنا الاستاذ می فرمایند به نماز جماعت و نیابت اکتفا نکند و نگوید حال که بدل انجام شده است نماز غلط را نخوانم علت این امر این است که معلوم نیست نماز جماعت در نماز طواف مشروع باشد کما اینکه نیابت در اموات است و در احیاء در این فرض معلوم نیست ثابت باشد.
عبارتی سیدنا الاستاذ در تحریر فرموده اند که بنظر می رسد صحیح نباشد: و لو أمكن تلقينه فالأحوط ذلك.[9]
در عرروه در بحث قرائت نماز در مساله 29 و جواهر ج9 ص311 فرعی مطرح شده است که شخصی که می تواند از حفظ بخواند یا از روی مصحف بخواند اما می خواهد با تلقین نماز را بخواند آیا نمازش صحیح است؟
عده ای فرموده اند این شخص مخیر بین این سه امر است و این سه امر در عرض هم می باشند اما عده ای هم فرموده اند دو امر اول مقدم بر تلقین می باشند
من لا يكون حافظاً للحمد و السورة يجوز أن يقرأ في المصحف، بل يجوز ذلك للقادر الحافظ أيضاً على الأقوى (3) كما يجوز له اتّباع من يلقّنه آية فآية، لكن الأحوط (4) اعتبار عدم القدرة على الحفظ و على الائتمام.
(3) على إشكال أحوطه لزوم القراءة عن حفظ مع القدرة. (آل ياسين).
الأحوط له الترك. (البروجردي).
فيه إشكال و الاحتياط لا يترك. (النائيني).
فيه إشكال. (الأصفهاني).
(4) لا يترك. (الحكيم).
هذا الاحتياط لا يترك. (الشيرازي).[10]
اما نسبت به کسی که فقط با تلقین می تواند نماز را بخواند اتفاق است که متعین تلقین است.
خلاصه اینکه قرائت تلقینه در عرض نیابت نیست بلکه یا در عرض حفظ و قرائت از مصحف است و یا در عرض این دو می باشد و اگر تمکن از حفظ و قرائت از مصحف نداشت متعین تلقین است و نوبت به نیابت نمی رسد درحالیکه در عبارت سیدنا الاستاذ در عرض نیابت و نماز جماعت قرار داده شده است و اگر بگوییم این عبارت مربوط به فرض اول است یعنی کسی که نمی تواند حمد را یاد بگیرد ولی می تواند با تلقین حمد را بخواند احوط این است که نماز را با تلقین بخواند اشکال این توجیه هم این است که در این فرض تلقین احوط نخواهد بود بلکه متعین است و باید فتوی داده شود زیرا تلقین احد المصادیق قرائت صحیحه می باشد و خارج از فرض صورت تعذر خواهد بود.
نتیجه اینکه اگر مربوط به فرض اول باشد خلاف فرض است زیرا فرض ما صورت تعذر است و قادر بر تلقین متعذر از قرائت نیست و اگر مربوط به فرض دوم است اشکالش این است که تلقین در عرض جماعت و نیابت نیست و باید بجای احوط فتوی به وجوب تلقین داده شود که اگر تلقین نشد بعد نوبت به جماعت و نیابت برسد لذا باید گفت در این عبارت مسامحه ای صورت گرفته است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo