< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

94/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک عمدی نماز طواف /نماز طواف/افعال عمره
فرع: اگر حاجی عمداً نماز طواف را نخواند، یعنی طواف را انجام دهد و بدون انجام نماز بقیه اعمال را انجام دهد حکم اعمالش چیست؟
این فرع را حضرت امام رحمه الله علیه مطرح نکرده اند ولی این فرع در مستند و ریاض و مسالک و مدارک وذخیره وجواهر موجود است.
از سه بُعد این فرع ملاحظه شده است.

بُعد اول: بر این حاجی نماز طواف واجب است.
دلیل این وجوب:
چون ماموربه نیاز به امتثال دارد، یا باید موضوع منتفی شود، یا امتثال صورت گیرد در حالیکه موضوع هم منتفی نشده است پس باید برگردد و نماز طواف را انجام دهد.

بُعد دوم: اگر در خارج از مکه پشیمان شده است اگر می تواند باید برگردد اما اگر نمی تواند برگردد آیا وظیفه اش این است که نماز را همانجا بخواند یا نماز از او ساقط است.
جماعتی می فرمایند: همانجا نماز را بخواند و این فرع را داخل در نسیان کرده اند.
جماعتی هم می فرمایند: این فرع داخل در صل فی مکانه نیست.
سوال آیا این نماز ساقط نمی شود؟ خیر، لعدم الدلیل علی السقوط.

مرکز بحث بعد سوم است.
بُعد سوم: در صورت ترک عمدی نماز آیا اعمالش صحیح است یا باطل است؟
این نماز که عمدا نیامده است.
چند صورت دارد.
1-گاهی فقط در عمره نماز نیامده است.
2-گاهی فقط در حج نماز نیامده است.
3-گاهی در هردو نماز نیامده است.

در صحت این حج دو قول است.
قول اول: این حج صحیح است.
این قول یظهر من الشهید در مسالک و مال الیه الجواهر و الحدائق و الریاض که می گویند: این شخص گر چه عاصی است ولی حج او صحیح است.
قول دوم: این حج باطل است.مال الیه المدارک و الذخیره در بعضی از فروض بخاطر ترک نماز باطل است و در بعضی فروض بخاطر بطلان عمره باطل است. چون اگر در عمره تمتع نماز نیاید، این عمره باطل است و به تبع حج تمتع نیز باطل است چون عمره تمتع جزء حج است.

دلیل نظریه اول:
برای قول به صحت به سه دلیل استدلال شده است
دلیل اول: روایت سعید اعرج
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ- بِالْبَيْتِ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ وَ هِيَ مُعْتَمِرَةٌ ثُمَّ طَمِثَتْ- قَالَ تُتِمُّ طَوَافَهَا فَلَيْسَ عَلَيْهَا غَيْرُهُ- وَ مُتْعَتُهَا تَامَّةٌ- فَلَهَا أَنْ تَطُوفَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ ذَلِكَ لِأَنَّهَا زَادَتْ عَلَى النِّصْفِ- وَ قَدْ مَضَتْ مُتْعَتُهَا وَ لْتَسْتَأْنِفْ بَعْدَ الْحَجِّ.[1]
از اینکه امام علیه السلام می فرمایند طواف را رها کرده و سعیش را انجام بدهد فهمیده می شود که اگر سعی را بدون نماز طواف انجام دهد عمره و حجش صحیح است

دلیل دوم: ما یظهر من الشهید و الجواهر و غیرهما باینکه الجاهل کالناسی بلا فرق بین جاهل قاصر و مقصر و من جانب آخر جاهل مقصر حکم عامد را دارد پس همانطور که در ناسی اعمالش صحیح است در عامد هم اعمالش صحیح است.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع أَنَّ الْجَاهِلَ فِي تَرْكِ الرَّكْعَتَيْنِ- عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ بِمَنْزِلَةِ النَّاسِي.[2]
و كذا الإشكال في صحة الأفعال المتأخرة عنهما من صدق الإتيان بهما، و من عدم وقوعهما على الوجه المأمور به» و تبعه في الرياض، قلت: قد يقال بتناول صحيح الجاهل الشامل للمقصر الذي هو كالعامد[3]

دلیل سوم: ما یظهر من کثیر خصوصا صاحب حیث اصر علی ذلک باینکه شبهه ای نیست که نماز طواف واجب است انما الکلام در این است که نماز طواف شرط صحت طواف یا سعی است یا نماز طواف جزء حج است یا جزء طواف است و یا واجب مستقل است ایشان می فرمایند شرطیت و جزئیت دلیل ندارد لذا واجب مستقل است لذا در ترکش فقط گناه و قضاء وجود دارد.
كما أنه قد يقال بأن الأدلة المزبورة خصوصا الآية و ما اشتمل على الاستدلال بها من النصوص إنما تدل على وجوبهما بعد الطواف لا اشتراط صحته بهما، و لذا كان له تركهما في الطواف المندوب، و لم يؤمر بإعادة السعي و غيره من الافعال لناسيهما و الجاهل بهما، فليس حينئذ في عدم فعلهما بعد الطواف عمدا إلا الإثم و وجوب القضاء كما ذكره ثاني الشهيدين لا بطلان ما تعقبهما من الأفعال، و جعلهما في المتن من لوازم الطواف أعم من ذلك، و الله العالم.[4]
اما این ادله مثبت مدعا نیست زیرا؛
اشکال دلیل اول:
اولا: بخاطر وجود ابراهیم بن نهاوندی که توثیق نشده است این روایت ضعیف است.
ثانیا: این حدیث در خصوص حائض است و در حج، حائض احکام خاص خودش را دارد این حدیث بر فرض اینکه لالت بر صحت حج داشته باشد فقط در خصوص حائض می باشد و تعدی به غیرش نیاز به دلیل دارد.
ثالثا: بحث ما در ترک اختیاری است و حیض از اعذار غیر اختیاری است.

اشکال دلیل دوم:
بر فرض اینکه الجاهل در حکم ناسی باشد و فرقی بین جاهل قاصر و مقصر نباشد اما اینکه جاهل قاصر در حکم عامد باشد مورد قبول نیست بلکه اگر در جائی دلیل خاص داشتیم فبها اما در اینجا دلیل بر خلاف داریم که جاهل در حکم ناسی است نه عامد لذا مرحوم نراقی بعد فرمایش شهید می فرمایند:
و عن الشهيد الثاني: جعل العامد كالناسي. و لا وجه له.[5]

اشکال دلیل سوم:
نماز طواف واجب مستقل نیست بلکه نماز طواف جزء است یا جزء حج است و یا جزء طواف است دلیل بر این مدعی روایات باب دوم از اقسام حج خصوصا حدیث 4 که صحیحه معاویة بن عمار است می باشد بلکه از این روایات استفاده می شود که ترتیب بین این اجزاء هم معتبر می باشد و هر جزئی که عمدا ترک شود مبطل است زیرا با ثم ذکر شده است.

دلیل بر نظریه دوم:
اگر نماز عمدا ترک شود طواف باطل می شود و با بطلان طواف عمره باطل می شود و حج هم طبعا باطل خواهد شد زیرا اجزاء حج واجب ارتباطی هستند هر لاحقی شرط سابق و هر سابقی شرط لاحق است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo