< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

94/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موالات در سعی/تاخیر در اتیان سعی الی الغد/سعی/افعال عمره
بحث در اعتبار و عدم اعتبار مولات در سعی بود.
مختار استاد: احتیاط در اعتبار موالات در سعی است چرا که ادله مخالفین تمام نیست.
اما اجماع که مرحوم نراقی از علامه در تذکره نقل بیان کرده است اشکالش این است که در این مساله که اقوال مختلفه ای وجود دارد اثباتش مشکل است ثانیا با کلام شهید در دروس مخالف است که فرموده است عده ای قائل به شرطیت موالات و عده ای قائل به عدم شرطیت موالات شده اند این نشان می دهد که اجماعی در این مساله وجود ندارد.
اما اطلاقات مانند ح1 از باب 20 سعی ایضا در غایت اشکال است زیرا اگر متفاهم عرفی در مرکبات ارتباطیه متوقف بر موالات باشد به دو شوط که سعی گفته نمی شود تا بتوان برای صحت آن به اطلاقات تمسک کرد و الاتمسک به عام در شبهات مصداقیه خواهد بود.
کما اینکه تمسک به اصل اضعف از ادله قبل می باشد زیرا در صورت عدم رعایت موالات معلوم نیست به این عمل سعی گفته شود تا بعد اصل جاری شود.
از ماذکرنا جواب از روایات هم مشخص شد حاصل جواب این است که در این پنج طائفه از روایات سه مطلب باید استفاده شود و الا استدلال ناتمام است.
مطلب اول این است که در این روایات، روایتی باشد که دلالت بر اتمام سعی داشته باشد(ما دو بحث داریم یکی اینکه قطع سعی جایز است یا نه و این ارتباطی به عدم اعتبار موالات ندارد کما اینکه در باب طواف هم گفتیم معلوم نیست قطع طواف حرام باشد) وقتی اتمام واجب باشد می گوییم که موالات واجب است و الا صرف اجازه به قطع دلالت بر عدم موالات نمی کند زیرا لازم اعم است چه بسا امام فرموده است سعی را قطع کن و قبل از فوت موالات ادامه سعی را انجام بده.

مطلب دوم این است که در کل این پنج طائفه از روایات، روایتی داشته باشیم که اجازه فعلی را داده باشد که آن فعل موجب فوت مولات شود مثلا پنج ساعت وقت لازم داشته باشد.
اما مثل استراحت که حداکثر یک ربع طول می کشد مولالت بهم نمی خورد.
مطلب سوم: ضمن اینکه بر فرض اینکه روایتی داشته باشیم که وجوب اتمام را بگوید و آن فعل یک ساعت طول بکشد باید عدم خصوصیت هم از این روایت استفاده کنیم و الا اگر فعل مورد نظر مورد خاص باشد باز هم نمی توان عدم موالات را از این روایت استفاده کرد.
مطلب اول در بعضی روایت ثابت است اما مطلب دوم در روایات وجود ندارد و مطلب سوم هم -با عدم ثبوت مطلب دوم- نیازی به اثبات آن نداریم.
اینکه در روایات آمده است وقتی برگشت از همانجایی که رها کرده است ادامه دهد دلالت بر وجوب اتمام دارد و مطلب اول را ثابت می کند اما این افعال مذکور منافات با موالات ندارند حتی انجام چند شوط از طواف در بین سعی موجب فوت موالات عرفی سعی نمی شود خصوصا بعضی روایات در خصوص نماز یومیه است واضح است که خواندن یک نماز یومیه موجب فوت موالات نمی شود کما اینکه روایاتی هم که استراحت را ذکر کرده است دلالت بر فوت موالالت ندارد.
ملاحظه روایات:
طائفه اول: (فراموشی طواف) [1]
باب 63 طواف که روایت 1 یستانف السعی دارد که از محل بحث خارج است.
حدیث 2 دو اشکال دارد. اولا فعلی که حداقل یک ساعت طول بکشد ندارد وثانیا اتمام کردن سعی را ندارد.
حدیث 3 اتمام را دارد، ولی فعلی که به مقدار یک ساعت باشد را ندارد.
طائفه دوم: (فراموشی نماز طواف) [2]
باب 77 کل این روایات شرط اول را دارد، یعود الی مکانه یعنی از جائی که قطع کرده است. اتمام را می گوید. ولی شرط دوم را ندارد که زمانی نمی برد. چون دو رکعت، زیاد وقت نمی برد.
طائفه سوم: (نماز فریضه) [3]
باب 18 سعی
کل این روایات مربوط به نماز فریضه است خصوصا دو روایت مخصوص نماز صبح است که دو رکعتی است.
ولی حدیث 1 مطلق نماز را می گوید. اگر نماز ظهر هم باشد که این 4 رکعت نیز منافات با موالات ندارد.
کل این روایات شرط اول(اتمام) را دارد ولی شرط دوم را ندارد.
طائفه چهارم: (قضاء حاجت برادر دینی) [4]
باب 19 سعی
صحیحه ازرق شرط دوم را ندارد. و شرط اول(اتمام) را هم ندارد.
طائفه پنجم: (روایات استراحت) [5]
این طائفه نیز شرط اول و دوم را ندارد. ان شاء جلس این معنا را می فهماند.
نظر استاد: نظر مرحوم امام تبعا للنراقی که قائل به عدم موالات است فی غایه الاشکال است. لااقل قائل به احتیاط می شویم.

مرحوم آقای خوئی می فرمایند بر فرض اینکه روایتی داشته باشیم که شرط اول و دوم را داشته باشد باز هم عدم موالات ثابت نمی شود زیرا این موارد مذکور در روایات، موارد خاصه می باشد که دلیل خاص دارند.
خلاصه اینکه ما افاد سیدنا الاستاذ فی المناسک و النراقی فی المستند بعدم شرطیت الموالات ناتمام است و احتیاط در رعایت موالات می باشد.

مسألة 7 يجوز تأخير السعي عن الطواف و صلاته للاستراحة و تخفيف الحر بلا عذر حتى إلى الليل‌، و الأحوط عدم التأخير إلى الليل، و لا يجوز التأخير إلى الغد بلا عذر. [6]

در این مساله دو قول است:
قول اول: فاصله به روز بعد نیفتد مثلا اگر صبح ساعت 8 نماز طواف را خوانده است تا آخر شب می تواند سعی را به تاخیر بیندازد اما بعد از اذان صبح نمی تواند سعی را به تاخیر بیندازد کما هو المشهور.
قول دوم: یک روز کامل می تواند سعی را تاخیر بیندازد مثلا اگر ساعت هشت نماز طواف را تمام کرده است تا ساعت هشت روز بعد می تواند سعی را انجام دهد.
بعضی این قول را به محقق نسبت داده اند بنابر اینکه غایت داخل در مغیی است و عده ای هم فرموده اند غایت خارج از مغیی است و ایشان هم قول مشهور را قائل است.
السادس من طاف کان بالخیار فی تاخیر السعی الی الغد[7]
اگر محقق قول دوم را گفته باشد اشکل از کلام محقق کلام شهید در دروس است که فرموده است و الاول مروی در حالیکه جواهر و مرحوم آقای خوئی فرموده اند کدام روایت دلالت بر این مطلب دارد!؟ بعضی هم فرموده اند شاید مرادشان از روایات اطلاق روایات بوده است.
و لا يجوز تأخير السعي عن يوم الطواف إلى الغد في المشهور إلّا لضرورة، فلو أخّره أثم و أجزأ، و قال المحقّق: يجوز تأخيره إلى الغد و لا يجوز عن الغد، و الأوّل‌ مروي‌ [8]
لکن معلوم نیست مرحوم شهید اول در کلام محقق را می گوید یا اول در کلام خودش را می گوید که اگر اول در کلام خودش را بگوید صحیح است یعنی تاخیر الی الیل مروی اما تاخیر الی الغد روایت ندارد.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo