< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حلق/تقصیر در عمره تمتع/عمل پنجم/تقصیر/افعال عمره

در فرع دوم که حرمت یا جواز حلق الراس برای عمره تمتع بعد از تقصیر بود چند فرع دیگر هم مختصراً قابل طرح است.

فرع اول: علی القول به حرمت، آیا حلق تمام رأس حرام است یا حلق بعض از شعر هم حرام است؟

این مساله ذات قولین است.

قول اول: یظهر من جماعه منهم شیخ فی التهذیب و منهم صاحب جواهر که می گویند: حرمت اختصاص به حلق جمیع شعر دارد.

قول دوم: یظهر من جماعه منهم مرحوم نراقی و محقق اردبیلی که لا فرق بین الکل و الجزء کما اینکه حلق تمام رأس حرام است، حلق بعض رأس هم حرام است.

دلیل برقول اول (اختصاص):

انسباق و تبادربه اینکه (یحرم حلق الراس) متبادر از آن حلق تمام رأس است.

دلیل بر قول دوم:

مقتضای اطلاق اعم از حلق الکل و حلق البعض است.

براین اساس مرحوم نراقی می‌فرمایند:

و لا أری وجها للتفرقة بین الکلّ و البعض.[1]

نظر استاد: نظریه اولی اقوی است.

چون اولاً: لایجوز الحلق در روایت نیست بلکه در کلمات فقهاست، پس اطلاق ندارد.

ثانیاً: شک در حرمت داریم که اصل عدم حرمت بعض الراس است.

فرع دوم: علی القول به حرمت و علی القول به کون الحلق، تقصیر، اگر معتمر تمام سر را حلق کرد، آیا با این حلق، خروج از احرام شده است؟

دو نظریه است.

نظریه اولی: یظهرمن العلامه در منتهی که با این حلق خروح از احرام شده است ولو کان الحلق حراما.

نظریه دوم: با این حلق خروج از احرام نشده است.

دلیل بر نظریه اولی:

گر چه حلق عبادت است و اگر چه نهی از عبادت موجب فساد است. ولی نهی از حلق تعلق به امر خارج از تقصیر گرفته است چراکه اول الحلق تقصیر است. تقصیر به اول حلق محقق شده است. واین حرام نبوده است و حرام حلق الکل است. ما عدای تیغ اول تا آخرین تیغ حرام است و ماهو ماموربه، اول الحلق است و حرام نبوده است و ماهو الحرام حلق الکل است که نهی به حلق الکل تعلق گرفته است. پس نهی به عبادت تعلق نگرفته است.

فیه: حلق لیس بتقصیر چه حلق الکل باشد و چه حلق البعض و چه حرام باشد و چه جائز چرا که این دو متباینند. پس با این حلق خروج از احرام محقق نشده است.

دلیل بر نظریه دوم:

تقصیر عبادت است و از نسک است. تقصیری که نسک است، عبادت است، حلق منهی عنه است و نهی در عبادت موجب فساد است. پس در این فرض با این حلق خروج از احرام نیامده است.

فرع سوم: بر فرض عدم کفایت حلق، آیا این حلق کفاره دارد یا ندارد؟

تقدم الکلام که این حلق گاهی قبل از تقصیر است. گاهی این حلق بعد از تقصیر است.

اگر حلق قبل از تقصیر باشد علی القول به اینکه حلق، تقصیر نیست قطعاً کفاره دارد. چراکه در شانزدهمین از محرمات احرام این بود که اخذ الشعر از محرم کفاره دارد. براین اساس در کلام مستند که بر ثبوت کفاره مناقشه کرده است دو احتمال وجود دارد.

احتمال اول: از این روایت کفاره استفاده نمی‌شود.

احتمال دوم: بر کفاره قبل از تقصیر دلیل نداریم.

اگر احتمال دوم مرادش باشد ناتمام است اما اگر مرادشان ثبوت کفاره بر حلق بعد از تقصیر باشد، این فرض مورد اختلاف است.

نظریه اول: جماعتی می گویند که این حلق کفاره ندارد کما حکی المستند عن المدارک و الحدائق و یظهر من الریاض.

نظریه دوم: نسب الی المشهور که کفاره دارد کما یظهر من الشرائع بقوله: لو حلق لزمه دم.

کما اینکه خود مرحوم نراقی هم در حلق بعد از تقصیر قائل به عدم کفاره است.

و ظهر من ذلک أنّه لا دلیل علی وجوب الدم به فی صورة التأخیر عن التقصیر.[2]

دلیل نظریه اول:

عدم الدلیل بر کفاره، مقتضای اصل عملی که شک در وجوب کفاره داریم؛ عدم کفاره است.

دلیل نظریه دوم:

روایات متقدمه که می‌گفت علیه دم یا روایات ابق لها لحجک.

نظر استاد: عدم کفاره اقوی است.

چرا که روایات متقدمه من جهت ضعف دلالی دارد. ومن جهت اخری مورد اعراض اصحاب از این که حلق حرام باشد، دارد. پس با عدم تمامیت دلالت این روایات لضعف و للاعراض نوبت به اصل عملی می‌رسد که اصل عملی مطابق با کلام مستند و مدارک و ریاض است.

فرع دیگر: بر فرض ثبوت کفاره، کفاره حلق چیست؟

دو نظریه است.

نظریه اول: کلمه دم در روایات انصراف به گوسفند دارد.

نظریه دوم: کفاره، مطلق دم است. شاه باشد یا غیر شاه.

مسألة 2 التقصیر عبادة تجب فیه النیة بشرائطها، فلو أخل بها بطل إحرامه إلا مع الجبران.[3]

در این مساله دو فرع مطرح شده است.

فرع اول: تقصیر باید با قصد و قصد قربت باشد.

معتبر در تقصیر، قصد قربت است. یعنی تقصیر باید به قصد قربت انجام دهد. هم قصد می‌خواهد و هم قصد قربت می‌خواهد لانه نسک. چون تقصیر عبادت است چراکه جزئی از حج وعمره است و حج و عمره عبادت است و جزء عبادت، عبادت است الا اینکه دلیل بر خلافش داشته باشیم.

خلاصه اینکه التقصیر عبادت است زیرا اولاً بین امامیه اتفاق است و چون جزء عمره است که عبادت است.

اما این عبادت بودن تقصیر در نزد بعض عامه اختلافی است. می گویند: تقصیر عبادت نیست بلکه فقط موجب خروج از عبادت وعمره است. [4]

هم مرحوم شهید اشاره به این بحث دارد که تقصیر نسک است یا نه؟ وهم مغنی اشاره به این امر دارد.

مشهور عند العامه و اتفاق بین الامامیه این است که تقصیر عبادت است. و هر عبادت احتیاج به قصد وقصد قربت دارد اینکه بعضی از عامه می گویند: تقصیر نسک نیست هم خلاف مشهور بین عامه و هم خلاف اتفاق امامیه است.

 

فرع دوم: اگر تقصیر ریاءً انجام بگیرد این تقصیر چه حکمی دارد؟

ظاهراً عبارت حضرت امام مسامحه داشته باشد. (فلو أخل بها بطل إحرامه إلا مع الجبران)

این عبارت دو گونه معنا می‌شود.

احتمال اول: اگر باطل انجام داد و دو مرتبه انجام داد تقصیر او درست است و اگر باطل انجام داد و دو مرتبه انجام نداد و جبر نکرد، تقصیر او باطل و عمره او باطل و احرام او باطل است.

احتمال دوم: بطل الاحرام چه جبر بشود و چه جبر نشود احرام او باطل است.

ظاهراً ولله العالم محتوای فرع دوم مشکله ای ندارد که اگر تقصیر باطل شد و دوباره انجام داد عمره او و احرام او درست است و اگر دوباره انجام نداد این عمره و احرام او باطل است.


[4] مغنی، ابن قدامه، ج3 ص193 م 2888.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo