< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمان وقوف/وقوف در عرفات/اعمال حج تمتع

بحث در این بود که آیا تاخیر از اول زوال مخصوص مشتغلین به اعمال است یا مطلقا است و ذکرنا به اینکه اخذ به قدر متیقن اثبات اختصاص جواز به مشتغلین فائده ندارد نه از جهت اینکه از سیره اخذ به قدر متیقن نمی شود چرا که تمام ادله لبیّه قدر متیقن دارد.

لذا بودن رسول خدا در خارج از عرفات به مقدار نیم ساعت قدر متیقنش درمورد مشتغلین است ولی این قدر متیقن در مانحن فیه فائده ای ندارد و اثبات عدم جواز بدون اعمال نمی کند، چراکه اخذ به قدر متیقن در مواردی فائده دارد که در ماعدای قدر متیقن عموم یا اطلاقی باشد که در ماعدای قدر متیقن، تمسک به عموم یا اطلاق شود.

مثلا اگر دلیلی بگوید: (اکرم کل العالم) و دلیل دومی بگوید: (لا تکرم الفساق)

این دلیل دوم اگر قدر متیقن داشته باشد، که مرتکبین کبائر است. در مرتکب صغیره شک می کنیم که دراین موارد اخذ به قدر متیقن میشود و در ماعدای قدر متیقن که ارتکاب صغائر باشد به عموم (اکرم کل العالم) رجوع می شود.

در ما نحن فیه اگر بخواهد از این قبل باشد سه فرض قابل تصویر است:

فرض اول: قائل شویم که اطلاق یا عمومی داریم که می گوید، حضور در عرفات من اول الزوال واجب است.

فرض دوم: دلیلی بگوید که در روز عرفه، وقوف در خارج از عرفات حرام است.

فرض سوم: (نه از قبیل اول است و نه از قبیل دوم) یعنی تا نیم ساعت بعد از زوال نه دلیل بر وجوب حضور من الزوال داریم و نه دلیل بر حرمت وقوف در خارج از عرفات داریم یعنی اطلاق یا عموم به احدالنحوین نداریم.

در فرض اول و دوم اخذ به قدر متیقن خوب است. از اول ظهر حضور لازم است که نیم ساعت از زوال مانعی ندارد، قدر متیقن از جواز در صورت اشتغال به اعمال است ولی در مورد غیر شاغل اخذ به قدر متیقن نمی شود و به اطلاق وجوب حضور در عرفات تمسک می شود.

در فرض دوم که بر فرض دلیل بر حرمت در خارج از عرفات داشته باشیم قدر متیقن جواز خروج از عرفات از اول زوال برای مشتغلین است نسبت به غیر مشتغلین شک داریم به اطلاق ادله حرمت خروج از عرفات تمسک می کنیم به عبارت دیگر نسبت به غیر مشتغلین شک در تخصیص داریم، اصل عدم خروج از حرمت برای غیر مشتغلین است؛ لذا می گوییم که بقاء در این نیم ساعت بدون اشتغال حرام است.

فرض سوم که دلیل بر وجوب حضور در اول ظهر نداریم کما اینکه اطلاقی نیز بر حرمت کون خارج از عرفات تا نیم ساعت نداریم. وقتی این دو اطلاق نباشد راه برای اصول عملیه باز است. ما شک داریم که دراین نیم ساعت بقاء بدون اشتغال حرام است یا نه؟ اصل عدم حرمت است یعنی شک داریم که دراین نیم ساعت بقاء واجب است؟ اصل عدم وجوب بقاء است.

پس ما افاده مرحوم خوئی نا تمام است.

ظاهرا ولله العالم به مقدار زمانی که اشتغال به اعمال، بقاء در خارج عرفات اشکال ندارد ولو مشغول به اعمال هم نباشد اگر چه احتیاط خوب است ولی این احتیاط مستحبی است نه واجب.

بقی الکلام در رابطه به بعضی از اوهامی که در جواهر برای اثبات وجوب وقوف از اول زوال ذکر کرده است.

فيمكن ان تكون صلاة النبي صلى الله عليه و آله فيما كان منه من عرفات، و يشهد لذلك ما يحكى عنهم من الجواب لأبي يوسف عن إشكاله بمنافاة الصلاة للوقوف من أول الزوال بأنه لا منافاة، فإن المصلي واقف، و هو كالصريح في كون المسجد من عرفة بالفاء، و عن بعض الشافعية ان مقدم هذا المسجد ليس من عرفات، و آخره منها، و عن الرافعي الجزم بذلك مع شدة بحقيقة و اطلاعه، كل ذلك مع شدة اختلافهم في الوقوف بعرنة بالنون، فان لهم فيه أقوالا جمة، و جملة منها مبنية على دخولها في عرفات، كل ذلك مضافا الى ما قدمناه، و الى ما في بالي من تضمن‌ بعض النصوص «ان النبي صلى الله عليه و آله لما جاء إلى نمرة و ضرب خباه فيها أمر بمسجد فبني له بأحجار بيض ثم اختلط»‌ فيمكن ان يكون مسجدا غير المسجد الموجود الآن بنمرة المسمى بمسجد إبراهيم عليه السلام، أو زيادة فيه كانت في عرنة، الى غير ذلك مما هو محتمل فيه و في غيره، و الله العالم بحقيقة الحال.[1]

یکی از آن توهمات که خیلی هم صاحب جواهر روی آن کار کرده است این است که جهاتی در مورد نماز رسول الله است که این جهات اقتضاء می کند که نماز رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در عرفات بوده است اگر نماز و آن اعمال در عرفات بوده است، دلیل بر جواز تاخیر من الزوال نداریم کل این صفحه اثبات می کند که نماز درعرفات بوده است و این امر را خواسته با امور زیر اثبات کند.

منها: جماعتی از عامه می گویند که عُرَنه جزء عرفه است.

منها: بعضی از محققین عامه می گویند مسجدی که حضرت در آن نماز خوانده است قسمتی از آن جزء عرفه بوده است لذا شاید حضرت نماز را در قسمتی خوانده که جزء عرفات بوده است.

منها: بعضی از عامه می گوید که چون نیت وقوف از اول زوال واجب است آقا رسول الله صلی الله علیه و آله باید در عرفات باشد و نماز را در آنجا خوانده باشد.

منها: روایتی دیگر نقل میکند که حضرت رسول در مسجدی نمازخوانده که شاید آن مسجد درعرفات باشد.

منها: رد جواهر ذکر نشده است لکن بعضی از معاصرین گفته اند که عرفه از اعظم مکانهای روی زمین است. اگر بخواهیم مسجدی درست کنیم قطعا در مکان مترقی، مسجد درست می شود پس قطعا آن مسجد در عرفات درست شده است.

منها: مرکز اجابت دعا و اجتماع مسلمین در عرفات است پس مسجدی که رسول الله درست کرده است در عرفات بوده است.

این ها همه توهمات و استحسانات است که فقه نمی تواند روی این استحسانات بناء گذارده شود.

مثلا ملاک در بناء مسجد احتیاج به مسجد است نه فضیلت مکان و الا هیچ مسجدی نباید در امکنه معمولی ساخته می شد.

و نسبت به عرنه ضمن اینکه خود اهل سنت اختلاف دارند ما در مقابلش روایت صحیحه داریم که می گوید که عرنه از عرفات نیست.

کل این توهمات ایجاد احتمال است و احتمال نمی تواند بگوید که حضور از اول زوال واجب است.

اما توهمی که رسول الله مسجدی بناء کرده است سه روایت در این زمینه وجود دارد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ وَ الْعَبَّاسِ كُلِّهِمْ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع...حَتَّى انْتَهَوْا إِلَى نَمِرَةَ وَ هِيَ بَطْنُ عُرَنَةَ بِحِيَالِ الْأَرَاكِ فَضُرِبَتْ قُبَّتُهُ وَ ضَرَبَ النَّاسُ أَخْبِيَتَهُمْ عِنْدَهَا فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَعَهُ قُرَيْشٌ وَ قَدِ اغْتَسَلَ وَ قَطَعَ التَّلْبِيَةَ حَتَّى وَقَفَ بِالْمَسْجِدِ فَوَعَظَ النَّاسَ وَ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ ثُمَّ صَلَّى الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ ثُمَّ مَضَى إِلَى الْمَوْقِفِ... .[2]

مضی الی الموقف سازگار نیست که رسول الله در عرفات بوده باشند، الا با توجیهی که صاحب جواهر بیان کرده اند که منظور از موقف، عرفات نباشد بلکه مکانی خاص که از قبل در عرفات مشخص شده است، باشد.

حدیث دوم

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ رَبِّهِ بْنِ عَامِرٍ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ وَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَذْكُرَانِ أَنَّهُ لَمَّا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ قَالَ جَبْرَئِيلُ ع لِإِبْرَاهِيمَ ع- تَرَوَّ مِنَ الْمَاءِ فَسُمِّيَتِ التَّرْوِيَةَ- ثُمَّ أَتَى مِنًى فَأَبَاتَهُ بِهَا ثُمَّ غَدَا بِهِ إِلَى عَرَفَاتٍ- فَضَرَبَ خِبَاهُ بِنَمِرَةَ دُونَ عَرَفَةَ- فَبَنَى مَسْجِداً بِأَحْجَارٍ بِيضٍ- وَ كَانَ يُعْرَفُ أَثَرُ مَسْجِدِ إِبْرَاهِيمَ حَتَّى أُدْخِلَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ- الَّذِي بِنَمِرَةَ حَيْثُ يُصَلِّي الْإِمَامُ يَوْمَ عَرَفَةَ- فَصَلَّى بِهَا الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ ثُمَّ عَمَدَ بِهِ إِلَى عَرَفَاتٍ- فَقَالَ هَذِهِ عَرَفَاتٌ فَاعْرِفْ بِهَا مَنَاسِكَكَ- وَ اعْتَرِفْ بِذَنْبِكَ فَسُمِّيَ عَرَفَاتٍ- ثُمَّ أَفَاضَ إِلَى الْمُزْدَلِفَةِ فَسُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةَ- لِأَنَّهُ ازْدَلَفَ إِلَيْهَا ثُمَّ قَامَ عَلَى الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ- فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ يَذْبَحَ ابْنَهُ- وَ قَدْ رَأَى فِيهِ شَمَائِلَهُ وَ خَلَائِقَهُ- فَلَمَّا أَصْبَحَ أَفَاضَ مِنَ الْمَشْعَرِ إِلَى‌مِنًى- ثُمَّ قَالَ لِأُمِّهِ زُورِي الْبَيْتَ وَ احْتَبَسَ الْغُلَامَ الْحَدِيثَ.[3]

دراین روایت ظاهرا رسول الله مسجدی بناء کرده است که شاید در عرفات باشد.

حدیث سوم

وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ- فَقَالَ- يَا إِبْرَاهِيمُ ارْتَوِ مِنَ الْمَاءِ لَكَ وَ لِأَهْلِكَ وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ مَكَّةَ وَ عَرَفَاتٍ يَوْمَئِذٍ مَاءٌ- فَسُمِّيَتِ التَّرْوِيَةَ لِذَلِكَ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ حَتَّى أَتَى مِنًى- فَصَلَّى بِهَا الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ الْعِشَاءَيْنِ وَ الْفَجْرَ- حَتَّى إِذَا بَزَغَتِ الشَّمْسُ خَرَجَ إِلَى عَرَفَاتٍ- فَنَزَلَ بِنَمِرَةَ وَ هِيَ بَطْنُ عُرَنَةَ- فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ خَرَجَ وَ قَدِ اغْتَسَلَ- فَصَلَّى الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ- وَ صَلَّى فِي مَوْضِعِ الْمَسْجِدِ الَّذِي بِعَرَفَاتٍ إِلَى أَنْ قَالَ- ثُمَّ مَضَى بِهِ إِلَى الْمَوْقِفِ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ- اعْتَرِفْ بِذَنْبِكَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِكَكَ- فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ عَرَفَةَ حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ- ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ إِلَى الْمَشْعَرِ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ- ازْدَلِفْ إِلَى الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَسُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةَ- وَ أَتَى بِهِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ- فَصَلَّى بِهِ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ- ثُمَّ بَاتَ بِهَا حَتَّى إِذَا صَلَّى الصُّبْحَ أَرَاهُ الْمَوْقِفَ- ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ إِلَى مِنًى فَأَمَرَهُ فَرَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ- وَ عِنْدَهَا ظَهَرَ لَهُ إِبْلِيسُ ثُمَّ أَمَرَهُ بِالذَّبْحِ الْحَدِيثَ.[4]

فیه:

اولا: این روایت مقداری تقطیع شده است. و ثانیا گر چه دراین حدیث وَ صَلَّى فِي مَوْضِعِ الْمَسْجِدِ الَّذِي بِعَرَفَاتٍ وجود دارد ولی جمله ثُمَّ مَضَى بِهِ إِلَى الْمَوْقِفِ را چگونه معنا می کنید.

پس نتیجه این می شود که نسبت به این روایت اولا: این روایت در خصوص حج حضرت ابراهیم بوده است.

و ثانیا: با جمله ثُمَّ مَضَى بِهِ إِلَى الْمَوْقِفِ سازگار نیست فقط احتمال این می رود که امام در عرفات باشد، وصرف احتمال فائده ای ندارد.

ظهر مما ذکرنا که نه اطلاقی داریم که حضور در اول زوال را بگوید و نه اطلاقی که حرمت خارج بودن در عرفات را در اول زوال بگوید لذا در مقدار کارها شک داریم که در غیر عرفات جائز است یا نه؟ اصاله عدم الحرمه می گوید مانعی ندارد.

یظهر مما ذکرنا مطلب دوم که در تحریر امام رحمه الله علیه می فرمایند: و الأحوط كونه من زوال يوم عرفة إلى الغروب الشرعي[5]

از ما ذکرنا این جملات معلوم شد که احوط کونه من الزوال موجود باید استحبابی است چون دلیل آنها شهرت و روایت علی بن الصلت بود که اشکالاتش تقدم الکلام و بخاطر کل روایاتی که رسول الله در نمره این اعمال را انجام داده اند.

و یظهر ایضا مطلب سوم: و لا يبعد جواز التأخير بعد الزوال بمقدار صلاة الظهرين إذا جمع. بينهما، و الأحوط عدم التأخير

در این مطلب ایشان از طرفی احوط و افضل را من الزوال دانسته است و از طرف دیگر نسبت به تاخیر قائل به جواز شده است که این احوط و جواز تاخیر در فقه زیاد موجود است مثل مکانهای تخییر مانند حائر اباعبدالله الحسین علیه السلام، که احوط قصر است اما افضل تمام است.

کلام ایشان بخاطرانحصار در استثناء به صلاتین مشکل دارد چرا که در روایت علاوه بر نماز، موعظه و غسل نیز استثناء شده است.

و اما در رابطه با مطلب چهارم: و لا يجوز التأخير إلى العصر.

دلیل بر حرمت وقوف در غیر عرفات تا عصر چیست؟

برهان تاسی می گوید که به مقدار اعمال یا در وقت اعمال، رسول الله حرکت به عرفات کرد پس دلیل تاخیر تا عصر نداریم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo