< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

96/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هدي/ اعمال مني/پنجمين عمل/اعمال حج تمتع

در مساله 11، چند فرع ذکر شده است.

فرع اول: ترتیب بین رمی و ذبح

آنچه که سیدنا الاستاذ با این عبارت به آن اشاره می کند: «الأحوط أن يكون الذبح بعد رمي جمرة العقبة».[1]

اول باید رمی انجام بگیرد و بعد ذبح انجام شود.

مطلب اول: اقوال در مساله

نسبت به این ترتیب دو قول است:

قول اول: ترتیب بین رمی و ذبح واجب است، همانطور که سیدنا الاستاذ فرموده اند. این قول را به اکثر متاخرین یا به اکثر مطلق داده شده است. محقق حلی هم قائل به این است: «ترتيب هذه المناسك واجب يوم النحر الرمي ثم الذبح ثم الحلق».[2]

قول دوم: ترتیب نه وجوب تکلیفی دارد و نه وضعی

طبق این قول فرد می توان اول ذبح را انجام داد و بعد رمی و همچنین می توان اول حلق را انجام داد و ترتیب مستحب است. حکایت شده این قول را شهید در دروس به مشهور نسبت داده شده است. ابن ادریس در سرائر و شیخ طوسی در خلاف و حلبی در کافی، سید در ریاض و سبزواری در ذخیره و اردبیلی در مجمع و نراقی در مستند قائل به این قول می باشند.

سرائر: «و لا بأس بتقديم أيّها شاء، على الآخر، إلا أنّ الأفضل الترتيب».[3]

مطلب دوم: توضیح مسئله

توضیح این مسئله متوقف بر دو مطلب است:

اول: یک بار مسئله در ترتیب رمی بر ذبح است و کاری به حلق نداریم. و یک بار مسئله در ترتیب به طور مطلق است.

پس در ابتدا باید موضوع را مشخص کنیم که بحث در کدام مطلب است و بعد از مشخص شدن، روایات مخصوص به خود مطلب آورده می شود.

دوم: در جواهر و حدائق و بلکه مستند و اغلب کتبی که ذکر شد، کل روایاتی که در ترتیب وارد شده را ذکر کرده اند و بین ترتیب رمی و ذبح و بین ترتیب مطلق فرق قائل نشده اند، بله اگر بحث به ملاحظه ترتیب مطلق باشد، ذکر همه روایات اشکالی ندارد.

در جواهر و حدائق، به آیه شریفه «وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّه‌»[4] تمسک کرده اند و این را اولین دلیل ذکر کرده اند در حالی که این به ملاحظه دوم (ترتیب مطلق) است.

مطلب سوم: ادله اقوال

پس ما کل ادله را می خوانیم و بیان می کنیم که کدام دلیل جزء بحث ما است و کدام نیست:

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا رَمَيْتَ الْجَمْرَةَ فَاشْتَرِ هَدْيَكَ الْحَدِيثَ».[5]

منها: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ النِّسَاءِ قَالَ تَقِفُ بِهِنَّ بِجَمْعٍ- ثُمَّ أَفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَأْتِيَ‌ الْجَمْرَةَ الْعُظْمَى- فَيَرْمِينَ الْجَمْرَةَ- فَإِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِنَّ ذَبْحٌ فَلْيَأْخُذْنَ مِنْ شُعُورِهِنَّ وَ يُقَصِّرْنَ مِنْ أَظْفَارِهِنَّ».[6]

منها: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‌ تَبْدَأُ بِمِنًى بِالذَّبْحِ قَبْلَ الْحَلْقِ وَ فِي الْعَقِيقَةِ بِالْحَلْقِ قَبْلَ الذَّبْحِ».[7]

این روایت ضعیف است، چون موسی بن جعفر بغدادی، توثیق درستی ندارد.

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ‌ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَزُورُ الْبَيْتَ- قَبْلَ أَنْ يَحْلِقَ قَالَ لَا يَنْبَغِي إِلَّا أَنْ يَكُونَ نَاسِياً ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُ أُنَاسٌ يَوْمَ النَّحْرِ- فَقَالَ بَعْضُهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي حَلَقْتُ‌ قَبْلَ أَنْ أَذْبَحَ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ حَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَرْمِيَ فَلَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً كَانَ يَنْبَغِي‌ أَنْ يُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ لَا حَرَجَ».[8]

نسبت به این حدیث از دو جهت باید تحقیق اول اینکه دال بر ترتیب بین چیست و اینکه دلیل برای کدام قول است؟

منها: «وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يَذْبَحَ بِمِنًى حَتَّى زَارَ الْبَيْتَ- فَاشْتَرَى بِمَكَّةَ ثُمَّ ذَبَحَ قَالَ لَا بَأْسَ قَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ».[9]

منها: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا رَمَى الْجَمْرَةَ يَوْمَ النَّحْرِ- وَ حَلَقَ قَبْلَ أَنْ يَذْبَحَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص (لَمَّا كَانَ يَوْمُ النَّحْرِ)- أَتَاهُ طَوَائِفُ مِنَ الْمُسْلِمِينَ- فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ ذَبَحْنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَرْمِيَ وَ حَلَقْنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذْبَحَ فَلَمْ يَبْقَ شَيْ‌ءٌ مِمَّا يَنْبَغِي‌ أَنْ يُقَدِّمُوهُ إِلَّا أَخَّرُوهُ وَ لَا شَيْ‌ءٌ مِمَّا يَنْبَغِي‌ أَنْ يُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا حَرَجَ لَا حَرَجَ».[10]

این روایت ضعف سندی دارد به خاطر سهل بن زیاد اما مهم نیست، چون در حدیث 2 باب 2 از حلق هم آمده که به طور صحیح ذکر شده است و همچنین در باب 36 ذبح هم به صورت صحیح آمده است. و همچنین این روایت شبیه مضمون حدیث چهار است و که باید در آن دقت بیشتری شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo