< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

89/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیات در ارتباط با مهر در بحث نکاح
 آیاتی را در ارتباط با مهر در بحث نکاح تعرض می کردیم که موضوعاتی تا حالا راجع مهر صحبت شده جهت اول این بود که ذکر مهر ، شرط صحت نکاح دائم نيست. جهت دوم این بود که مهر به لحاظ کثرت تقریر شرعی ندارد بلکه مهر کثیر شرعا تجویز شده آیه ای که در این ارتباط بود خوانده شده البته یک نقل خلافی هم شده که نادر از فقهاء ما شاید در بین عامه هم قائل داشته باشد که نهی کرده اند زیادی ازمهر السنه را که پانصد درهم باشد و در این باره صحبتی شد که بعضی از روایات هم اینها تمسک کرده بودند که دو روایت باشد که گفتند ضعیف هست و در مقابل روایات زیادی از آن کاملا استفاده می شود که جایز است طایفه از روایات است که شئم المرئه فی الثلاث شهامت زن در سه چیز است یکی کثرت مهر چون گفته می شده فلان زن شوم هست گفتند این حرفها نیست شوم این است که بچه نیاورد این که می گویند این زن شوم است نه این جور نیست از این روایت استفاده می شود که کثرت مهر جایز است. و الا اگر محدود بود مهر به مهرالسنه این جور تعبیر مناسب نبود. این زن آمده ازدواجش هم درسته اگر مهرش بیشتر از مهر السنه بود این دیگر واجب نیست که شومی داشته باشد.شوم مال وقتی است که مهر بر مرد تحمیل شود این مناسب با شهامت است پس این روایت هم دلالت می کند که مهر اگر بیشتر از مهرالسنه شد اشکال ندارد شرعا خوب همان طور که مشهور فقهاء فرموده اند البته سنت است که حتی الامکان از مهر السنه تجاوز نکند و اگر بیشتر می خواهد بیشتر قرار دهد به عنوان مهر قرار ندهند شاید در تزویج امام جواد(ع) هست که مهر السنه قرار دادند و بعد یک چیزی اضافه در نظر گرفتند به عنوان نحله و عطیه به عنوان شرط ضمن عقد قرار دهد تا سنت نبوی قداست محفوظ بماند در هر حال روایات این معنی از آن استفاده می شود که مهر کثیر شرعا جایز است ولی خوب خلاف سنت است مکروه است تعبیر روایات شوم است. علی ای حال این بحثی بود درارتباط با آیه ای که قبلا خواندیم و عرض شد که ظاهر آیه کریمه دلالت می کند (و اتیتم اهداهن قنطارا فلا تاخذوا منها شیئا ) که قبلا صحبت آن شد و اگر تعارضی درروایات باشد باز رجوع می شود به ظاهر آیه که تجویز می کند روایاتی را که تجویز می کند مهر کثیر را.
 جهت سومی که بحث می شود البته مناسب بود اول ذکر می کردیم . ما این جور گفتیم که از آیات استفاده می شود که ذکر مهر شرط صحت نکاح نیست حال ، اگر نکاحی بدون مهر واقع شود نکاح دائم نکاح صحیح است منتهی یک تفسیری دارد که اگر دخول واقع شده باشد رجوع می شود به مهر المثل اگر قبل از دخول طلاق واقع شود آن جا صحبت فمتعوهن است که یک چیزی باید به زن داده شود به عنوان نحله که تعبیر به متعه می شود بحثی که الآن مطرح می شود این است که آیا اصولا قراردادن مهر واجب است تکلیفا یا نه؟ شرط صحت نکاح نیست حالا که مهر قرار داد بحث دوم اینست که بالاخره مرد باید مهر را به زن تکلیفا بدهد یا واجب نیست ؟ حالا یک آیه از قرآن است در سوره نساء آیه چهارم که مرتبط با این حکم است و آن این است که (( و آتتوا النساء صدقاتهن نحله فان طبن لکم عن شی منه نفسا فکلوه هنیئا مریا)) و بدهید به زنها مهریه های آنها را به عنوان عطیه وقتی یک شی به لاعوض داده می شود تعبیر به نحله می شود که البته این جور تفسیر کردند یعنی این مهر یک عطیه ای است از جانب خداوند متعال برای زنها در هر حال استمتاع در مرد و زن مشترک است پس در این جهت شریکند منتهی خدای متعال زن رامقدم داشته و برای زنها یک عطیه در نظر گرفته به عنوان مهر و به مردها گفته اند اگر می خواهید ازدواج کنید و نتیجه آن استمتاع است باید به زنها مهریه بدهید بی مهر نمی شود که تعبیر به نحله شده است که در مجمع هم این طور آمده است . گفته اند زنبور عسل را هم تعبیر به نحل شده خوب یک حیوان ضعیف الجثه است اما آن ماده شیرین را می دهد خداوند تعبیر به عطیه کرده است که به شما می دهیم . علی ای حال و آتتوا النساء صدقاتهن و بدهید به زنها صدقات آنها را صدقات جمع صدق است به معنای مهر البته در مهر صداق و صدقه به همان معنا است البته صدقات جمع است ظاهر آیه کریمه این است که لازم است صدقات زنها را به آنها بدهید.( فان طبن لکم عن شی منه نفسا فکلوه هنیئا مریا) که اگر آنها راضی شدند که مقدار از مهر را به شما ببخشند یا اخذ کردند به شما بدهند صرف کنید آن را گوارای شما باشد مشکلی ندارد هنیئا نسبت به طعام می گویند و مریا هم نسبت به شراب گوارا می گویند هنیئا مریا هم به معنا آن است که غذای خوش گوارای که بدون ضرر باشد مثلا نافع هست و اینها گوارای وجود باشد یعنی هم مطابق وقت باشد و هم ضرر نداشته باشد خوب حالا از این آیه چه استفاده می شود آتتوا النساء صدقاتهن که آیا از این آیه می شود استفاده کرد که اصولا جعل مهر واجب است بر اساس تکلیف یا نه؟ از آیه استفاده می شود که اگر صداقی برای زن قرار دادید به آنها بدهید منع نکنید
 مثل شبیه( لا تاخذوا مما اتیتموهن شیئا) که منعشان کنی یا اگر دادی از آنها پس بگیری نه مال آنها است دلالت می کند که وقتی مهر قرار داده شد مال آنها می شود اگر جعل مهر کردید این مهر می شود مال آنها صرفا یک حکم تکلیفی نیست بلکه ملکیت می آورد بر ذمه شما ثابت می شود اگر کلی است اگر عین خارجی است می شود مال آن زن و بعد و اتوا حالا که مال آن شد حق ندارید مال مردم را ندهید این مقدار از آیه استفاده می شود که ایتاء واجب است البا؟ که خود آنها بخشیدن و الا این که استفاده شود که جعل مهر واجب است نه این طور نیست چون آیه می گوید اگر صدقه قرار دادید حتما به آن بدهید . از مجموع ادله وروایات حکم فقهی این است که قرار دان مهر شاید تکلیفا واجب نباشد که اگر یک کسی نکاحی کرد بدون مهر این کار حرامی کرده باشد رجوع به مهر المثل می شود این احتیاج به مهر هم ندارد وقتی رجوع به مهرالمثل شد باز آیه کریمه می گوید منع نکنید و اینکه بخواهیم از آیه کریمه استفاده شود که جعل مهر واجب است که اگر کسی جعل مهر قرار نداد ترک واجب کرده این استفاده روشن نیست دقت فرمودید ولی صدقات آنها را بدهید حالا کسی جعل صدقه نکرد کار حرام کرده نه آن وقت رجوع به مهر المثل می شود آن وقت باید تکلیف بر آن مترتب می شود. تکلیف خوده به ایتاء نه اصل جعل ،
 در پاسخ به سوال مستشکل؟ اگر می بود و اتوا الصدقات بله یعنی صدقه برای آنها قرار دهید اما این جا دارد و اتوا صدقاتهن یعنی فرض اینست که مهریه دارد می گوید مهریه آنها را بدهید منع نکنید از دادن و گرفتن اما مهریه اش به چه صورت جعل می شود یا نه ما جعل کنیم یا شارع ظاهر این است که جعل فهمیده نمی شود.
 از آیه استفاده می شود که زنها صدقاتی دارند این مفروض است اما نسبت به جعل مهر ساکت است که آیا واجب است جعل کنید یا نه؟ این که آنها صدقاتی دارند باز هم ساکت است اما اگر مهر یا صدقاتی داشتند صدقات آنها را بدهید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo