< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

90/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ارضاع
 بحث در لواحق نکاح بود بحث ارضاع بود که در جلسه قبل در این باره بحث شد. که ولوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین
 که آیه ای که بحث شد همین آیه بود و عرض شد که اموری از این آیات استفاده می شود که گفته شد مادر حق ارضاء ولدش را دارد تا 2 سال یعنی اگر مادر در خواست کند از پدر که ولدم را می خواهم شیر بدهم این امام احق است به ارضاء و در والد انفاق به این زوجه واجب است که (علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف) ظاهر این است ولو که این زن مطلقه باشد و بچه این مرد را دارد شیر می دهد بر پدر لازم است نفقه این مادر که بچه شیر می دهد از کلمات فقها این جور برداشت می شودکه رزقهن و کسوتهن بالمعروف این در حکم اجرت آن ارضاء است یعنی در حقیقت حق ارضاء است گاهی اجرت پولی است گاهی این جوری است که در مقابل که شما این کار را می کنید این هم رزق آن را می دهد و کسوت آن را می دهد. گاهی این جهت را هم گفته اند در بحث های فقهی مطرح می شود که اگر زن دیگری پیدا شود و کمتراز این اجرت قبول کنددبر پدر لازم نیست که حتما این را به مادر تعمیم بدهد خلاصه احقیت در موردی است که دو تا زن هر دو به یک اجرت حاضرند که ارضاء بچه را متکفل بشوند گفته اند آن احق است این ها دیگر خصوصیاتی است که گاهی از زمینه کلمات فقهاء استفاده می شود و این یک جهت است جهت دوم این است که لاتضار والده بولدها و لا مولود بولده به روایت هم استشهاد شده است.
 این را از آیه لاتضار والد بولدها والد به واسطه ولد ضرر نمی کند به نظرم درروایت هم است در تفسیر برهان نقل کرده است از کافی که صحیحه است صحیحه حلبی درذیل همین آیه کریمه و گفته قال حبل المطلقه ینفق علیها حتی تدع حملها و هی احق به ولدها کان ترضعهوا بما تقبلوه امرئه اخری مادرسزاوارتر است که فرزندش را شیر بدهد بما تقبلوه .... به همان اجرتی که زن دیگری قبول می کند شیر بدهد این احق است بعد ان الله عزوجل یقول لاتضار والدت بولدها و لا مولودله بولد دیگر صراحت دارد به این جمله استشهادفرمودند یعنی والده را ما نباید به سبب ولد ضرر بزنیم یکی از مصادیق اضرار این شمرده شده است که خوب این والده به همان مقدار که زن دیگر حاضر است شیر بدهد این را از بچه اش جدا کنیم این اضرار است از آنطرف هم پدر نباید به خاطر ولدش ضرر ببیند یعنی یک مصداقش این است که مادر پدر را مجبور کند که تو باید به یک قیمت زیادی حاضر شوی تحمل کنی این اجرت را تا من متحمل شیر دادن بچه شوم این یک نوع اضراری است به مولود له یعنی پدراگر یک زن دیگری حاضر است به مقدار کمتری از آن حاضر بشود خوب به آن می شود داد. یک نوع اضرار محسوب می شود یا یکی از مصادیق اضرار همان روایتی است که قبل خواندیم که ولا مولود له بولده ) که زن امتناع کند از تمکین در مقابل مرد به اعتبار ولد اگر این کار کنی بچه دار می شویم و نمی توانیم این بچه فعلی را جمع کنیم که در روایات دیگر باز مصداق اضرار از این جهت ذکر شده بودکه قبلا آن را ذکر کرده بودیم از این معلوم می شود که اینها هیچ کدام نمی توانند وسیله اضرار به هم شود در حکم شرع این جهات رعایت شده ؛ سوال ( اگر یک زن دیگری حاضر شد به کمتر از مادر کسوت و رزق (اجرت) بگیرد چه می شود و پدر هم تمکن دارد) پس ببینید لا تضار والدت بولدها نهی از مضاره مطلق است گاهی از اجرت که مادر اجرت بالایی می خواهد گاهی مضاره اینست که زوجه منع می کند زوج را از مباشرت ولد را بهانه می کند که اگر بچه دار شود این بچه چه می شود گاهی به عکس می شود مولودله بولده پدر امتناع می کند از مباشرت با مادر فرزند را بهانه می کند که بچه هنوز کوچک است دارد شیر می خورد باز بچه دیگر و با این گرانی چه می شود اینها در روایت تطبیق شده که همه از مصادیق اضرار لا تضار والدت بولدها و لا مولود له بولد بعد و علی الوارث مثل ذالک جمله بعد خوب این و علی الوارث مثل ذالک این جوری معنی می کند که اگر پدر فوت کند این وظایف پدر مثل نفقه و .. منتقل می شود به وارث پدر یعنی وارث پدر باید خرجی مادر را تحمل کند همان طور که اضرار بر پدر حرام بود( لا تضار والدت بولدها ...) به نسبت به وارث هم همین مطالب هست یعنی وارث هم حق ندارد ضرر بزند به صبی یا به مادر صبی آن وقت وارث را دو جور معنی کردندیکی اینکه وارث یعنی وارث اموال مثلا فرض کنید. این شوهر مرده آن شوهر پدری دارد که وارث اموال اوست برادری دارد که وارث اوست در طبقه دیگر یا نه وارث یعنی وارث طفل که وارث طفل یعنی کسی که طفل یه او ارث می رسد که این ارث ارث اصطلاحی نیست ارث لغوی هست و علی الوارث آن کسی که بچه به آن می رسد این ارث شرعی نیست بلکه شبه ارث لغوی است چون ارث همان ما ترک است مثل وارث علم اینجا هم و علی الوارث یعنی کسی که طفل را به ارث برده است تطبیق می شود بر همان جد و اقارب امثال اینها که متکفل شعون طفل می شود.و علی الوارث مثل ذالک یا منطبق می شود بر همان کسی که طفل به اومنتقل می شود و یا کسی که اموال آن پدر به آن منتقل می شود. که اینها تقریبا مصداقا یک عده افراد هستند آنها که شعون طفل را متکفل می شوندباید خرج مادر را بدهند حالا شاهدبر این مطلب بعضی از روایات هستند البته این در کلام مفسرین از عامه و خاصه آمده به همین صورت دو تا وجه البته یک وجه دیگر هم هست که گفته اندآن وجه مستغربی است . دو سه تا روایت داریم در این جا در وسائل باب 71 از ابواب احکام اولاد کتاب نکاح ج 21 ص 453 عرض کنم مرسله ابن ابی عمیر است .عن بعض اصحابنا کان ابن ابی یعفور عن ابی عبدالله قال امیر المومنین فی رجل توفیه و ترک صبیا وسترضع له قال(ع) اجر رضاء صبی مما یرث من ابیه و امه یعنی فردی فوت کرده که بچه از آن مانده و مرضعه ای برای آن گرفته حضرت به حسب روایت فرمودند که اجرت این رضاء از آن چیزی است که بچه از آنها ( پدر و مادر) ارث می برد. البته در این جا و علی الوارث مثل ذالک این جا ذکر نشده است اما تلویحی دارد. بر این مطلب یا در روایت دیگر شبیه این دارد روایت قیاس عن الصادق (ع) اوتی امیرالمومنین بیتیم فقال خذ نفقه من اقرب الناس منه عشیره کما یاکل میراثه همان طور که ارثش را می خورد خرجش را بدهد . می گویند اگر خود بچه مال دارد نفقه آن را بر پدر نیست ما اگر الآن می گوییم اجرت مرضعه لازمه به این اعتبار که نفقه فرزند بر پدر لازم است می گوییم. اگر بچه خودش مال دارد دیگران تکلیف ندارند. که این روایت با روایت قبلی از نظر مضمون فرق دارد. در هر حال دقت ها چون خاص فقهی است زیاد نمی توانیم معطل بشویم. در آیه کریمه و علی الوارث مثل ذالک اجمالا وارث در مقابل این بچه که شیر می خورد و پدرش فوت شده بالاخره فی الجمله مسئولیتی دارند.که نهی از اضرار هست و وجوب انفاق هست در همان حدخودش اگر بخواهیم دقت کنیم اگرپدر هم زنده باشد اگر خود فرزند مالی دارد بر پدر لازم نیست خرج آنرا بدهد از مال خودش خرج کند لازم نیست نفقه بدهد اینها جمع بین ادله این طور اقتضاء می کند. محمول در قالب می شود چون نوعا بچه چیزی ندارد. مالی ندارد طبیعتا تکلیف متوجه به پدر است بعد از پدر هم این جور نیست که ورثه این را ول کنند به حال خودش نه آنها هم مسئولیتی دارند. البته با شروط و شرایط خودش البته یک وجه غالی و علی الوارث مثل ذالک را مرحوم فاضل مقداد در کنزالعرفان گفته اصلا مراد از وارث یعنی خودصبی یعنی بر صبی این وظیفه و خرجی بر خودش است که و علی الوارث را تفسیر کردند بر نفس صبی که فرمایش ایشان یک مقدار استغراق شده چون نوعا البته مثل تبیان و مجمع همان دو وجهی که عرض کردیم گفتند که وارث را بر صبی معنی نکردند منتها بعضی از روایات بود که ( اجر رضاء صبی مما یرث من ابیه و امه) که اگر صبی مال دارداز مال خودش خرج می شود.مثلا و علی الوارث ..آن وقت سیاق آیه این را تبعید می کند وارث را تطبیق بدهیم به خودصبی البته به قول شما اشکال کردند. و علی ای حال این یک مطلب بود مطلب دیگر که می خواهم این آیه را تمام کنم در بحث نهایت رضاء است که نهایت رضاء چقدر است خوب در آیه کریمه حولاء دارد حولین کاملین ظهور دارد که این حد رضاء است که حالا بیشتر ازآن حرام است نه حرمتی در آن ثابت نیست ولی آثار شرعی رضاء در آن دو سال است مثل وجوب نفقه یا مسائل خاص در رابطه با ارضاء است بر آن بار نیست لا رضاء بعد فتام که بعد از این که از شیر گرفته شد رضاء نیست تفسیر شده لارضاء بعد حولین فتام یعنی بعد دو سال رضاء نیست مثلا آثار رضاء در محرمیت فرض کن یک بچه ای را که بعد دو سال شیر دادند محرم نمی شود. حد آثار همان دو سال است .
 بعد یک بحثی دراین جا شده که قابل توجه است وآن اینکه آیا کمتر شیر دادن از دو سال چیه این جا فقها در شرایع و اینها بحثی را مطرح کردند تحت این عنوان گفتند ( یجوز الاختصار علی احد و عشرین شهرا ) گفتند جایز اختصار بر بیست و یک ماه شیر دادن اشکال ندارند یعد مسئله ای را مطرح کردند که کمتر از بیست و یک ماه جایز است یا نه یعنی یک کسی می خواهد بچه ای را که مشغول شیر دادنش بوده قبل از بیست و یک ماه این را از شیر بگیرد.آیا این جایز است یا نه بدون ضرورت؛ این محل اختلاف است ،بین فقهاء مشهور بین فقهاءبلکه در مثل شرایع شاید بعضیها ادعای خلاف کرده باشند گفته اند ( لایجوز نقصه عن ذالک ) کمتر شیر دادن بچه از بیست و یک ماه گفته اند جایز نیست ( و لو نقص کان جورا محرما) و این جا دو عده از روایات داریم یک دسته از روایات همین ازش استفاده می شود دو سه روایات است که سندش بعضی خالی نیست از اعتباری مثلا در روایت سماعه است که( الرضاء احد و عشرون شهرا فما نقص فهو جور) کمترش جور است . یا در روایت عبداله ابن صبا که ( الفرض فی ا لرضاء احد و عشرون شهرا فما نقص عن احد و عشرین شهرا فقد نقص المرضع آنچه که کم بشودآن مرضع است که کم گذاشته از این فرض ( فان اراد عن یتم الرضاء فحولین کاملین پس حد نهایی دو سال است جایز است حدآن تا بیست یک ماه کمتر از این بین فقهاء هست که جایز نیست بین فقهاء فعلی هم نگاه کردم صبح بعضی احتیاج واجب دارند که کمتر شیر نده بعضی فتوا دارند که نگاه کردم در تحریر الوسیله که لایجوز ( جایز نیست کمتر شیر دادند) بعضی هم احتیاط مستحب داردند مثل فتوای آقای خوئی و سیستانی ولی فقهایی مثل شرایع و جواهر مشهور بین فقهاء بوده که کمتر شیر نده آن وقت در مقابل این روایاتی که خواندیم روایاتی است که کمتر از بیست یک ماه جایز، مثلاسوال می کند که آیا اگر کسی کمتر از دو سال شیر داد جایز است می فرماید لاباس به ارضاء کمتر به نحو مطلق حکم کرده یعنی کمتر یابیشتر،

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo