درس تفسیراستاد مروارید
90/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
صحبت دربارة آيه مباركه (نساءُكم حرثٌ لكم فأتوا حرثَكم انّي شئتُم) بود به مناسبت مباحث نكاح و استمتاعات از زوجات كه يكي از ملحقات بحث نكاح هست كه صحبت به اينجا رسيد كه آيا به اين آيه كريمه ميشود استدلال كرد براي جواز استمتاع از زن از غير طريق مألوف يا خير؟ عرض كرديم كه از ظاهر آيه و از رواياتي كه در ذيل آيه كريمه وارد شده، نميتوان اين معنا را استفاده كرد. اگر از ظاهر آيه هم كسي بخواهد اين را استفاده كند اگر قبول كنيم كه ظاهر آيه در اين مطلب دلالت ميكند كه اتيان حرث يعني اتيان النساء و اني شئتم يعني من اي مكانٍ شئتم يا كيف شئتم، اطلاق عنها را و مواضع مختلف را شامل ميشود، بر فرض اگر اين را قبول كنيم در برخي از روايات معتبر در تفصيلش وارد شده كه نفي ميكند دلالت آيه بر اين مطلب. يعني رواياتي هست كه تصريح دارد به اين كه لم يَعنِ في ادبارهنّ. فقط يك روايت هست كه از اين روايت خلاف اين مطلب ممكن است استفاده بشود؛ يعني استفاده بشود جواز مقاربت با زن از غير موضع مألوف.
اين روايت اينست: روايت جلد بيستم كتاب وسائل، ابواب مقدمات نكاح و آدابه باب 73، روايت دهم: (محمدبن مسعود عياشي في تفسيره عن عبدالله بن ابي يعفور قال سئلت اباعبدالله (ع) عن اتيان النساء في اعجازهنّ (في ادبارهنّ) قال الله بعث به، ثم تلا هذه الايه: نساءكم حرث لكم فأتوا حرثكم اني شئتم) به سند كار نداريم چون سند مرسل است. ظهور قوي داريم در اين كه اين آيه كه حضرت فرمودند به عنوان استدلال و استشهاد بر حكم ميگويند. همين روايت ابن ابي يعفور به يك سند معتبري نقل شده با تفصيل بيشتري كه مسئله را روشن ميكند. روايت ديگري هست از ابن ابي يعفور در همين مورد كه تبين ميكند كه اين روايت محمدبن مسعود عياشي، دو سه جمله از آن ساقط شده است و اين سقط اين جملات باعث اشكال شده است.
روايت اينست: باب 73، روايت دوم كه سندش ظاهراً معتبر است و در تهذيب شيخ نقل شده: عن عبدالله بن ابي يعفور قال سئلتُ اباعبدالله (ع) عن الرجل يأتي المرأه في دبرها، قال الله بعث اذا رضيَت قلتُ فأين قولُ الله عزّوجل فأتوهن من حيث امركمالله. راوي در ذهنش آمد كه اين كه شما فرموديد لا بعث اذا رضيت با آيه تنافي دارد پس قول خدا چه ميشود؟ چون خداوند فرموده است فأتونهن من حيث امركمالله يعني اتيان كنيد زنها را از آن موردي كه خدا به شما امر كرده كه حمل ميكرد امركمالله را به فرج. قال هذا في طلب الولد فاطلبوا الولد من حيث امركمالله ان الله تعالي يقول نساءكم حرث لكم فأتوا حرثكم اني شئتم. اين آيه در كلام امام آمده ولي اين جملات بينش در آن روايت حذف شده است. وقتي سؤال كرد فأتوهن من حيث امركمالله حضرت فرمودند: يعني وقتي زنها از حيض پاك شدند و مربوط به طلب ولد است يعني وقتي ميخواهند فرزنددار بشويد از آنجايي كه خدا به شما امر كرده يعني از موضع مألوف طلب كنيد. اين آيه را حضرت براي استشهاد براي طلب ولد آوردهاند و توضيح من حيث امركمالله را ميفرمايند. كجا خدا امر كرده اطلبوا الولد؟ از روايت استفاده ميشود كه از آيه نه منع استفاده ميشود نه جواز و آيه ساكت است پس ما بايد يا به آيه ديگر مراجعه كنيم يا روايت ديگر. روايت اولي كه خوانديم دلالت بر جواز نميكند و اگر هم سندش قوي ميبود وقتي مقايسه با دو روايت ديگر اين دلالت بر جواز آن باشد. در بين روايات تعارض نيست.
ان الله تعالي يقول، مربوط به طلب ولد است. شما ميتوانيد استظهار كنيد صد در صد كه اين روايت مربوط به صدر است؟ پس طلب غير استيلادي از ادبار جايز است و آن دو مطلب: فأتوهن من حيث امركمالله و نساءكم حرث لكم، هر دو در ارتباط با استيلاد است و ربطي به سؤال راوي ندارد.
براي تجويز به اين آيه نميتوانيم استدلال كنيم و اين آيه نفياً و اثباتاً ساكت است. آيه ديگري هست كه بر حسب روايت، حضرت استدلال كردند به آن آيه براي تجويز و تعبير اينست كه لم اعلم آيه احله الله الا اين آيه. معروف بين عامه تحريم است غير از مالك، فقيه مدينه كه قائل به تجويز شده است. تقريباً مشهور بين اماميه، تجويز است مثل مرحوم شيخ طوسي منتها كراهت شديد براي آن قائل شدند و بعضي از بزرگان احتياط كردند كه بدون رضايت زن جايز نيست و تقريباً روايات هم كاملاً ظهور در اين مطلب دارد.
باب 73 روايت اول كه از لحاظ سند معتبر است: محمدبن حسن باسناده عن احمدبن محمد عيسي عن علي بن الحكم، قال سمعت صفوان يقول: قلت للرّضا (ع) ان الرجلاً من مواليك امرني عن اسئلك عن مسئلة فهابك واستحيا منك عن يسئلك عنها. يعني: يكي از دوستان شما به من گفت كه از مسئلهاي سؤال كنم كه ترسيد و حيا كرد (كه امام جواب دادند) قال: ما هي قال قلت الرجل يأتي امراته في دبرها قال نعم ذلك له. قلت و انت تفعلُ ذلك؟ قال الله انا لا نفعلُ ذلك (ما اهل بيت اين كار را نميكنيم) اين روايت تقريباً دلالت بر كراهت ميكند ولي صراحت دارد در اين كه جايز است.
روايت ديگر، روايت چهارم اين باب است كه دلالت ميكند بر اين كه جايز است. روايت پنجم اين باب هم از ابن ابي يعفور است (قال الله بعث به) منتها در يكي از روايات ابن ابي يعفور دارد كه حضرت به راوي ميگويند (و ما احب ان تفعله).
روايت ديگر، روايت هشتم باب است كه فرضي كرده كه (ربّما اتيت الجاريه عن خلفها و نذرت (نذر كردم ديگر اين كار را نكنم) فجعلتُ علي نفسي اَن عُدت الي امراة هكذا فعليّ صدقه درهم و قد ثَقُل ذلك عليّ قال ليس عليك شيء ذلك له.
يك آيه ديگري هست كه در دو روايت اشاره شده به اين كه از اين آيه كريمه جواز استفاده ميشود و آن آيهاي است در ارتباط با قوم لوط كه شايد اگر روايت هم نميبود با يك مقدمه شايد از آن آيه استفاده بشود. در جريان قوم لوط (ع) كساني كه مبتلا بودند به عمل شنيع، وقتي ملائكه به صورت انسانهايي آمدند و وارد خانه لوط شدند قوم لوط مطلق شدند كه در خانه لوط خبرهايي است و حمله كردند و گفتند كه حضرت لوط هم مبتلا شده است. حضرت لوط (ع) در دو آيه سوره هود و هم در سوره حجر اين جمله را با اختلاف تعبيري به آنها خطاب كردند: (هؤلاء بناتي ان كنتُم فاعلين/ سوره حجر) (يا قوم هؤلاء بناتي هنّ اطهرلكم/ سوره هود)؛ يعني اين دختران من هستند و براي شما پاكترند و اگر ميخواهيد تزويج بكنيد و كاري كه با اين مردان ميخواهيد انجام دهيد با دختران من انجام دهيد منتها از راه صحيح. كاري كه آنها انتظار داشتند وطي خاصي بوده نه وطي از موضع مألوف و حالت خاصي داشتند و زنهايشان را هم ترك كرده بودند.
در روايت سوم باب 73 كه سند روايت مشتمل بر شخص مجهولي است. موسي بن عبدالملك عن رجل قال سئلت ابي الحسن الرضا (ع) عن اتيان الرجل المرأه من خلفها فقال احلّتها آيه من كتاب الله فقال احلتْها آيه من كتاب الله قول لوط هؤلاء بناتي هنّ اطهرلكم و قد علم انهم لايريدون الفرج.
حضرت مطلع بودند كه آنها ميخواهند كار خودشان را عملي بكنند. بنابراين حضرت به اين آيه استشهاد كردهاند.
روايت ديگر، البته اين روايت مال عياشي در تفسيرش، روايت دوازدهم اين باب است: قال سمعت اباعبدالله (ع) و ذُكر عنده اتيان النساء في ادبارهنّ فقال ما اعلم آيه في القرآن احلّتْ ذلك الا واحده و انكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء. يعني شما از روي شهوت با مردان اين كار را ميكنيد پس چرا زنها را ترك كرديد؟ كه استفاده ميشود همان كاري كه با مردها انجام ميدهيد پس با زنان خودتان هم انجام دهيد. البته اين روايت سند ندارد و مرسل است و احتمالاً جابهجا شده است. بنابراين اين دو آيه بي ارتباط با اين مسئله نيست. اگر سند روايت اول معتبر ميبود ما با جرأت ميگفتيم كه روايت معتبري است ولي چون روايت سندش مجهول است خيلي نميشود به آن اعتماد كرد. پس لااقل بگوييم در شريعت لوط اين مطلب بوده و اشكالي نداشته است.
اين كل بحث بود كه بحث فقهياش هم تا حدي تنقيح شد ولي حضرت فرمودند: انا لا نفعل ذلك و بعضي از علما هم احتياط واجب دارند كه با كراهت زن جايز نيست.
و صلي الله علي محمد و آله محمد