< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

90/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 ستر نساء
 صحبت در آیه مبارکه سوره نور بود که در ارتباط با ستر نساء جمله ای که محل استشهاد و استدلال بود بر حسب روایاتی که در اینجا رسیده زینت ظاهر را تفسیر کردند به وجه کفّین و خاتن، کُهل که از مجموع آنها که اجمالاً وجه و کفّین جزو زینت ظاهرهای است که خداوند متعال فرموده است که ابداء آنها و اظهار آنها در مقابل اجنبی حرام نیست استثناء شده بعد به مناسبت در مقابل این حرف یک حرفی را از بعضی از محققین نقل کردیم که در حاشیه وافی گفته بودند که اِلّا ما ظهّرا استثناء منقطع معنا کرده بودند به این معنا که چیزهایی که بی اختیار ابداع می شود اشکال ندارد « لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنها» نهی کردند از اظهار زینت اختیاراً این کار را نکنید جز آنهایی که خودش ظاهر شد بدون اختیار شما که آن اشکالی ندارد ظهور غیر اختیاری داخل نیست در مستثنی منه چون مَنهی عَنه عبارت است از ابداء لایُبدینَ امر اختیاری است اما ظهور آن بدون اختیار شما یک نوع استثناء می شود منقطع استثناء منقطع خیلی شایع است مثلاً در اِلّا ما ذکَّیتُم اصلاً داخل نیست در میته ولی بصورت استثناء آمده و امثال این بعد روایات را چه بکنیم روایاتی که مثلاً در وجه وکفین هست گفتند اینها ناظر بر چیزهایی است که بی اختیار ظاهر میشود گاهی صورت ظاهر میشود بدون اختیار یا دستها در معاشرتها که اشکال ندارد اما جاهای دیگر مثل گردن وساق اینها عرفاً بی اختیار ظهور پیدا نمی کند یعنی آن چیزی که در معرض این است که بی اختیار ظاهر شود همان وجه وکفین است لذا این وجه وکفین را اختصاص دادند به مطلب البته این مطلب با سیاق روایات سوالاتی که از ائمه شده جور در نمی آید یعنی سياق روایات ظهور دارد در اینکه جایز است ابداء اختیاری به نصب وجه وکفین خود این مطلب یعنی مفهوم این بوده که خداوند متعال استثناء می کند یک مطلبی را خود ظهور استثناء که در استثناء متصل است حالا استثناء منقطع قرینه دارد آیاتی را بیاورد انسان ذکر کند کافی نیست برای قرینه بودن در این مطلب اینها اینجور می فهمیدند که یک زینت ظاهری هست یعنی زینت دو قسم است مسلمانها موظف بودند زینت غیر ظاهره را اظهار نکنند اما زینت ظاهره ابداء اشکال ندارد همان زینت ظاهره باز قابل این بوده که ابدء شود یا نشود لذا سوال میشود این زینت ظاهره چیست؟ خود همین مشتبه بوده یک نحوه اجمالی در آیه کریمه هست یعنی مثلاً شاید اشاره باشد به اینکه وجه وکفین در عرف خیلی معتاد نبوده پوشاندنش خیلی مقید نبوده البته عدم تقید آنها بیشتر از این حد بوده شاید گردن را هم شامل می شود ولی بالاخره یک نوع از زینت ظاهره اشاره باشد به یک امر خارجی که ظهوری داشته آن وقت آیه در این مقام است که یک نوعش از این زینت ظاهره در عرف هست که در شما حرام نیست که آنها را اظهار کنید یعنی واجب نیست خودتان را به پوشاندن آنها مقید کنید البته اشکالی ندارد چه بسا پوشاندنش مطلوب است چه بسا زنهای شرفا مقید به پوشاندن وگذاشتن نقاب بودند در هر صورت یک نوع اعتیادی وجود داشته که ظهوری برای بعضی از اعضا زن در اجتماع بوده که تقید نداشتند به پوشاندن آن وظهورآیه این است که اشاره دارد به آن جریان لذا روات هم سوال کردند که ما أظهَرَ یعنی چه؟ اهل تفسیر هم اختلاف کردند که مراد از ما أظهَرَ چیست؟ بعضیها گفتند لباس مقصود است با توجه به این مطلب روات سوال میکنند وقتی از امام سوال میکنند که زینت ظاهری چه هست معلوم میشود میخواهند از این حکمی را استفاده کنند ما استثناء منقطع یک چیزی بی اختیار ظاهر شد یک چیز بی اختیار خوب بی اختیار ظاهر شده ولی نه منشأ یک حکمی است منشأ یک تکلیفی است وظیفه ای بالاخره ایجاد می کند استثنایی در کار هست به این لحاظ آمدند سوال کردند روایات دلالت بر این مطلب میکند واین آیه مبارکه به ظهورها دلالت میکند برای اینکه وظیفه زنها در باب حجاب وستر که اولاً عدم ابداء زینت غیرظاهره هست مسئله دوم که از جمله بعد استفاده میشود وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیوبِهِن از آن استفاده میشود که سطر صدر واُذن وشعر هم واجب است یعنی این احتمال که ما ظهَرَ را اینجور معنا کنیم ظهور غیراختیاری علاوه بر اینکه خلاف ظهور استثناست در استثناء متصل در سیاق روایات هم سازگار نیست یک روایت جلسه قبل خواندیم که مال صحیحه فُضیل بود که در تفسیر لا یُبدینَ ولا زینَتَهُنَّ جمله بعد آمده بود در باب 107 روایت فضیل آمده در آیه کریمه اینطور است لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنها وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیوبِهِن وَلا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا لِبُعولَتِهِن این لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا لِبُعولَتِهِن وقتی جمع شود با صدر یعنی لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا ما ظَهَرَ مِنها یعنی لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ غیرظاهره چون زینت ظاهره که استثناء شده لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ صحیحه فضیل سوال کرده از اینکه آیا این زینتی که گفتند جزو این زینت یعنی زینت غیرظاهره است آیا دو تا ذراع هم جزو زینت غیرظاهره است بله ذراعین چون کف نیست تا اینجای روایت هماهنگ با سایر روایات است چون روایات دیگر کفین را استثناء کرده بود این روایت هم ناظر به ذراعین است که استثناء نشده یعنی جزو زینت غیرظاهره است حضرت در ادامه اضافه کردند این را ذراعین جزو زینت غیرظاهره است مادون الخِمار وَمادون السّوارین( دستبند) هم جزو زینت ظاهره است از این جمله دو نحوه استدلال شده جمعی مادون الخِمار را اینگونه معنا کردند مادون الخِمار زینت است یا مادون الخِماربه معنای تحت الخمار است آنچه که خمارآنرا می پوشاند مادون او یعنی مستور است بوسیله او بنابراین این دلالت میکند براینکه آنچه تحت خمار است از زینت یا مادون به معنای تحت در قبال فوق مثلاً اگر خمار تا سینه وسر بیاید مادون الخِمار یعنی پایین تر از گردن اینها جزو زینت است مثلاً، خلاصه منافاتی ندارد با استثناء وجه مادونَ السوارین را بگوییم ما تحت ااسوارین که عبارت باشد از مچ دست یا اینکه عبارت باشد از ذراع به بالا البته دون و فوق می گویند یک امر اعتباری است اگر دستها ول باشد مادون سوارین می شود کف وقتی دستها ارسال شده سوارین فوق است کف به لحاظ جهت مادون آن حساب می شود گاهی گفته می شود پایین تر از دستبند در رابطه با مادون الخمار یک مطلب هست که با توجه به آیه کریمه از خود آیه «وَلیَضربنَ» روشن می شود که وجه استثناء شده چون فرمودند: خُمُرشان را بر جیب ها نصب کنند در تفاسیر هم هست که آنها عادت داشتند که خمار همان روسری را که بر سر می گذاشتند رها می کردند گوش و گردن پیدا بود. در آیه شریفه امر شده بر گریبان ببندید نفرموده که خمار را بکشید در صورتتان پس وقتی امام می فرماید: مادون خمار دارد می فرماید ما تحت الخمار آنچه را که خمار پوشیده جزء زینت است اضافه که دارد این است لذا مادون خمار را حمل کنیم به صورت با این هم سازگار نیست جمعی از فقها فرمودند که حتی مثل تذکره برای اینکه بحث فقهی هم شود مرحوم محقق درمعتبردر کتاب صلاة فرمودند از کیفیت استدلال که معتبر دارد که به آیه تمسک می کند و به قول ابن عباس در تفسیر تمسک می کند از این معلوم می شود لااقل بین علماء ما مشهور است که وجه و کفّین استثناء شده علامه در تذکره نیز فرموده؛ معلوم می شود این تفسیر ظاهر به وجه و کفّین یک تفسیر معروف بوده از ابن عباس که به قول ایشان اسناد شده احتجاجاً در عام در عین حال این فقط جواز را می فهماند استحباب را نه وجوب را که حتماً زن باید صورتش را نگه دارد بلکه اصلاً همانطور که عرض شد آن زمان شرفا و زن های ائمه مقید به ستر وجه و حجاب کامل بودند وابدا ءجه باعث تذلیل زن است.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo