درس تفسیراستاد مروارید
90/09/02
بسم الله الرحمن الرحیم
فقهاء در خاتمه ی بحث نکاح در کتب فقه و در آیات الاحکام مبحث خصائص النبی را مطرح میکنند که به احکام خاصی در رابطه با نکاح و طلاق پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) گفته میشود .و بخاطر مناسبت آن با بحث ما دو آیه از آن را در ارتباط با یک موضوع از خصائص النبی ذکر مینماییم.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا (الأحزاب:28) وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآَخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا( الأحزاب : 29)
از این دو آیه در اصطلاح برخی از روایات و کلام مفسرین تعبیر به آیه ی تخییر میشود .
شان نزول آیه:
شان نزول این آیه را در تفسیر علی بن ابراهیم ذکر کردهاند البته اختلافاتی در این شان نزول وجود دارد اما در میان هم یک جامع وجود دارد .
سبب نزول آیه این است که وقتی که پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) از جنگ خیبر برگشتند و مسلمانان به غنائمیدست پیدا کردند زوجات ایشان خواستند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) از آن غنائم یک انفاقی به آنها بدهد .
فقال لهن رسول الله(صلی الله علیه وآله و سلم) قسمتُهُ بین الملسمین علی ما امر الله عزوجل، فغضبن من ذلک و قلن لعلک تری کانک ان طلقتنا ان لا نجد .....عن قومنا لتزوجونا ؟
شما خیال میکنید که اگر شما ما را طلاق بدهید دیگر ما همسرانی نخواهیم داشت ؟تلویحاً گفتند که ما با این وضعیت نمیتوانیم صبر کنیم .
بعد این مطلبی که در مورد درجات پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) داشتند به غیرت خداوند برخورد،
فامره الله ان یعتزلهن.
خداوند به پیامبرش امر کرد که که ای پیامبر از این زنان کناره گیری کن !
فاعتزلهن رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم) فی مشربه امّ ابراهیم تسعهً و عشرون یوما .
حضرت در مشربه ی ام ابراهیم که در مدینه بود حضرت 29روز از زنان کناره گیری کردند حتی اینها عادت شدند و پاک شدند این تادیبی بود برای زنان سپس این آیه را خداوند نازل نمود :
وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآَخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا
شما اگر دنبال حیات دنیا و زینت دنیا هستید! بیایید .
(تعال وقتی است که کسی که از مقام بالاتر است به مقام دانی خود بکار ببرد البته درسایر لغات تعال عام است و برای هر سه حالت استفاده میشود ، هم از دانی به عالی و برعکس و هم از مساوی به مساوی ).
ای پیامبر به زنانتان بگویید که: اگر دنبال مال و منال دنیا هستند ، یک چیزی به شما بدهم یک مالی و شما را رها کنم ، بدون مشاجره و ... تصریح یعنی رها کردن و من با خوبی و زیبایی شما را رها میکنم .
اما اگر شما دنبال مال نیستید و اراده ی خدا و رسول را دارید و زندگی اخروی ، در این صورت صبر نمایید.
پیامبر اینها را مخیر کردند که اگز حاضر نیستید که با وضع ما بسازید اشکال ندارد أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا و اگر دنبال زندگی اخروی هستید که وَالدَّارَ الْآَخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا
از این آیه تعبیر به آیه ی تخییر میشود که حضرت ایشان را مخیر کردند بین زندگی با ایشان و بین این که مالی را دریافت نمایند و از ایشان جدا شوند .
حکم خاصی که در اینجا وجود دارد این است که اگر اینها حاضر میشدند که طبق کلام پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) به آنها بهره ای بدهند ، در این صورت طلاق پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) و همسر ایشان با همین دریافت بهره واقع میشد و نیازی به صیغه ی طلاق ، عدلین شاهد، پاکی زن و... نبود.
و این حکم خاص است و مربوط به پیامبر اکر م(صلی الله علیه وآله و سلم) است و قابل تسری به سایر افراد نیست.
چون در میان عامه این مسئله مطرح است و نسبت به وقوع طلاق اختلافاتی دارند :
برخی قائلند که اگر همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بعد از اعتراض رضایت داد باز هم طلاق محسوب میشود و حکم یک طلاق را دارد .
در کنزالعرفان از قول مرحوم طبرسی نقل کردند که در کتب عامه چنین بیان شده است :
واختلف العلما فی حکم التخییر علی اقوال :
- احدها کان الرجل اذا خیّر امراته فاختارت فلاشیئ . وان اختارت نفسها یقع تطلیقهٌ واحده وهو قول عمربن الخطاب ، و ابن مسعود و ابوحنیفه و اصحابه.
اگر همسر ایشان ازدواج و همراهی با پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) را انتخاب کرد به طلاقش ختم نمیشود ، اگر هر مردی این طور با زنش صحبت کند که یا با من زندگی کن و یا این مبلغ را بگیر و برو و زن خودش را انتخاب کرد نه زندگی با شوهرش را ، این خود یک طلاق محسوب میشود .
اما در روایات ما این حکم ربطی به غیر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ندارد و مخصوص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) است .لذا این حکم را جزء خصائص پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) محسوب کردند.
- ثانیها و اذا اختارت نفسها یقع الثلاث تطلیقا . و ان اختارت زوجها وقعت واحده و هو قول مالک.
اگر خودش را انتخاب کرد همین اختیار نفس در حکم سه طلاق است .
- ثالثها ان نوت الطلاق کان طلاقا و الا ثلاث.
اگر زوج با همین حرفش نیت طلاق میکند ، طلاق واقع میشود و این مذهب شافعی است .
- چهارم :لایقع باالتخییر طلاقٌ و انما کان ذلک للنبی (صلی الله علیه و آله وسلم) خاصهً ولو اخترن انفسهن لما خیرهن لبنَّ ، اگر همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) خودشان را انتخاب کردند خوداین اختیار باعث بینونت میشود اما غیره فلا یجوز ذلک اما و هو مرویٌ عن ائمتنا .
اگر زنی بدون مهریه تزویج بشود و در غیر دخول طلاق داده شود این متعه مطرح است که بعد رها میشود و مهریه اش همان است .اما ظاهرا این وجه که مرد میپردازد غیر از مهریه است .
روایاتی در این زمینه وارد شده است که ما از تفسیر نور الثقلین با توجه به اینکه اسنادش هم معتبراست میخوانیم:
روایت اول :
در کافی نقل کرده :از ابن سماعه از ابن روات از عیسی بن القاسم عن ابی عبد الله قال سالته عن رجل خیّر امرته فاختار نفسها ، قالت، قال لا ؟انما هو شیئٌ لرسول الله ص خاصهً ، امر بذلک ففعل ، قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا اگر خودشان را انتخاب میکردند این طلاق محسوب میشود و قول خداوند متعال است . .) تفسیر نورالثقلین ص 265(
روایت دوم:
قال قلت لابی عبد الله انی سمعت اباک یقول :ان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) خیر نسائه فاخترن الله ورسوله فلم یمسکهن علی الطلاق و لو اخترن انفسهن لبِنَّ.
از پدرتان شنیدکم که اگر همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) خود را انتخاب میکردند بینونت حاصل میشد .راوی میگوید :
فقال ان هذا حدیثٌ کان یرویه ابی عن عایشه و ما للناس و الخیار ! فانما هذا شیئٌ خص الله لرسول الله . .) تفسیر نورالثقلین ص 265(
مردم را چه به این اختیار این چیزی است که مختص رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) است .
ظاهرا عامه میخواستند استفاده ی مطلق کنند ، حضرت(علیه السلام) فرمودند که پدرم از عایشه ذکر کرده که تقیه و چیزی بوده است کار نداریم .بعد حضرت(علیه السلام) فرمودند: که این حکم مختص پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) است و مردم را چه به این اختیار !
روایت سوم :
ابی االصباح کنانی قال ذکر ابا عبد الله(علیه السلام) فان الزینب(همسر ایشان ) قال لرسول الله لا تعدل و انت رسول الله ؟و قالت حفصه ان طلقتنا وجدتنا اجفافا من قومنا .فاحدث الرسول عشرین یوما قال انس الله و رسوله ، فاخترن الله ورسوله و ان اخترن انفسهن لبِنَّ و ان اخترن الله و رسوله فلاشیئ.) تفسیر نورالثقلین ص 265(
همین جریانی بوده که زینب (یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم) گفته که شما عدالت را رعایت نمیکنید و گفته که اگر شما ما را طلاق بدهی ما با همسرانی که هم کفو ما هسند ازدواج میکنیم بعد حضرت از ایشان دور بودند و اگر اینها خودشان را انتخاب میکردند جدا میشدند و اگر برمیگشتند اثری نداشت .
این قول در مقابل کسانی است که قائل شدند که اگر هم برگردند باز هم یک طلاق محسوب میشود .