< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

90/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 بمناسبت بحث نکاح و آیات آن همچنانکه در کتب فقهی هم بیان شده است ، گفتیم که در امر نکاح که در کتبی همچون جواهر و شرایع و ... احکام خاصی که مختص پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم) است را ذکر کرده‌اند .
 در برخی از کتب تنها یک حکم را از احکام اختصاصی ایشان مثل تهجّد شبانه را ذکر کرد ه اند.
  بعضی از آیات قرآن این مختصات نبی(صلی الله علیه وآله و سلم) را ذکر می‌کنند است در جلسه ی گذشته یکی از این احکام را ذکر کردیم و این جلسه هم یکی دیگر از این احکام را ذکر خواهیم بود.
 آیه ی 30سوره ی احزاب :
 يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا( الأحزاب : 30 )
 وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ( الأحزاب : 31 )
 این آیه حکم خاصی را برای همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بیان کرده است و این حکم بخاطر انتسابی است که به پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) دارند لذا این حکم را از مختصات النبی محسوب کرده‌اند که ظاهر آیه ی کریمه این است که کسی که از شما(همسران پیامبر)اگر فاحشه ی مبینه ای را ارتکاب کند عذابش مضاعف است .
 مفردات آیه
 فاحشه :
 عملی که قبح آن روشن و بالغ است.
 الفاحشه: البالغهُ باشنائهِ و القبح.
 کاری که بسیار زشت است مثل گناهان کبیره و امثالهم. این فاحشه با مطلق معصیت متفاوت است
 مبینه :
 این لغت را روشن و ظاهر معنی کرده‌اند که قبیح بودنش آشکار است .
 از سیبویه نقل شده است که :
 اَبانَ ، اِستَبانَ ، تَبَیَّنَ ، بَیَّنَ ، این چهار واژه معنی واحد دارند: تتعدی و لا تتعدی :هم لازم و هم متعدی بکارمی‌روند ، ابان الشیئ، استبان الشیئ ، تبیّن الشیئ، بیّن الشیئ همه بمعنی شیئ ظاهر شد (استعمال لازم)
 ابنتُ الشیئَ و استبنته، تبیَّنتُه، بیَّنته بمعنی من آشکارو ظاهرش کردم (استعمال متعدی)
 فاحشه ی مبیّنه:
 عمل قبیحی که شنائتش واضح باشد کسی از شماها که این عمل زشت روشن را اتیان کند عذاب برایش دوبرابر می‌شود .
 البته برخی در این :يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ از قول ابی عبیده نقل کرده اند:
  ضعف الواحد مثله و ضعفی الشیئ مثلاه.
  که 3 عقوبت می‌شوند چون ضعف ، واحد می‌شود مماثلش و خودش می‌شوند دو تا ، و وقتی که می‌گویند که ضعفین دو مقابل در برابر خودش که با خودش سه تا عذاب می‌شود.
 البته این را بقیه نقل و ردّ کرده‌اند ، که یزاد فی عذابها ضعفٌ بجای یک عذاب دو عذاب می‌شوند .مخصوصا باتوجه به آیه ی بعدی که وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ که هر کسی که عمل صالح انجام بدهد 2اجر می‌گیرد به قرینه ی دو اجر اینجا هم دو عذاب است .
 نتیجه :
 از مجموع برداشت می‌شود که :همسران پیامبر تکلیف نسبت به آنها برای عقوبت شدیدتر است. عقوبت افعال محرّمه (فاحشه‌ی مبیّنه) که برای دیگران یک عقوبت دارد برای آنها دو عقوبت دارد .
 مصداق فاحشه ی مبیّنه:
 و بعد در مقام تطبیق مصداقی ، فعلی که بسیار زشت است و در مقام مصداق گفته‌اند مثل زنا مصداق فاحشه است اما خیلی مصداق با زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) ندارد ، و مخالف شان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) است لذا برخی از مفسرین‌ِدقیق برای مثال فاحشه گفته‌اند مثل :ایذاء پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) غیبت و ... چون سیاق آیات هم این است که همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بعضی اوقات ایشان را اذیت می‌کردند ، لذا وقتی خواسته‌اند نساء فاحشه را نسبت به پیامبر مصداق ذکر کرنند اقوال متفاوتی نقل کرده‌اند .
 در روایت اهل بیت(علیهم السلام)مصداق فاحشه ی مبینه را جنگ جمل و ... ذکر کرده اند.
  2و3روایت در تفسیر برهان است :
 روایت اول :
  نقل از علی بن ابراهیم است که قال سالت ابا عبد الله عن قول الله عزّوجل:نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا، قال (علیه‌السلام)الفاحشه، الخروج بالسیف، که روایت بسیار روشن است .
 روایت دوم :
 روایت علی ابن ابراهیم عن محمد ابن مسلم عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال اَتدری ما الفاحشه المبینه؟ قلتُ: لا. قال ه(علیه السلام) قتال امیر المومنین ه(علیه السلام) یعنی اهل الجمل این در مقام تشریح این مصداق قرار دارند.
 سوال :
 چرا برای زنان پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) عذاب بصورت ضعفین قرار داده شده است ؟
 جواب :
 در توجیه این مطلب 2 بیان ذکر شده است :
 توجیه اول:
 بیان طبرسی در مجمع:
 و ذلک لان نِعَمِ الله سبحانه علیهن اکثر لمکان النبی(صلی الله علیه وآله و سلم) منهن و لنزول الوحی فی بیوتهن ، اذا کانت النعمه اعظم و اوفر، کان المعصیه منهن اوحش ، و عقوبه بها اعظم و اکثر.
 خدا به ایشان شرافت داده است و این نعمت شکر می‌خواهد و باید در مقابل این نعمت شکر کنند ، شکر آن هم عدم انجام فواحش مخصوصا فواحش مبینه است .
 نعمتهای خدا در زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) از بقیه بیشتر بوده است .نعماتی مثل همنشینی و همسری با ایشان ، این نعمات ، نعمت کمی‌نیستند اگر شخص قدر این نعمات را بداند حق طاعت خدای متعال در او بیشتر است .
 توجیه دوم:
  در کنز العرفان فاضل مقداد بر روی جهت علم تکیه کرده است و چنین بیان نموده است :
 لان العقاب علی قدر قبح المعصیه و قبح المعصیه علی القدر العلم به .
 اینها بهتر و بیشتر می‌توانستند احکام را فرابگیرند و بیشتر درک کنند ، اگر شخصی عملی را بالواسطه می‌فهمد اما شخصی که مشافههً از لبهای پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) شنیده است درجه ی علمی‌نزد او کامل تر است و هر چه این درجه ی علمی‌بیشتر باشد وظیفه اش بیشتر است .هر چه مطلب روشن تر باشد مسئولیت بیشتر است .
 و نساء النبی اشدّ صحبه له و یشاهدن الوحی کان علمهن بالاحکام کالضروری فاُزلِف العذاب لهن ضعفین.
 هم بلحاظ نعمت معنوی به آنها و هم بلحاظ اطلاع و علمی‌که دارند و حجیت علم در آنها ثابت تر است لذا در صورت ارتکاب فاحشه ی مبینه ، استحقاق عذاب ضعفین را پیدا می‌کنند کما اینکه ، مطلب هر چقدر روشنتر باشد حجت بیشتر و مستحکم‌تر می‌شود .یک حجیت علمی‌داریم و یک حجیت ظنی داریم، و عمل زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بیشتر به حجیت علمی‌نزدیک است .
 نظر استاد :
 کلام مجمع شاید بهتر باشد اما با ضمیمه ی دو قول نظر جامع تری بدست می‌آوریم.
 به این مناسبت یک روایتی را مرحوم طبرسی در مجمع نقل کرده است که این روایت را در تفسیر برهان و نورالثقلین از قول مجمع ذکر کرده‌اند و مستند این تفاسیر (نورالثقلین و برهان) روایتی است که در مجمع مرحوم طبرسی ذکر کرده است .
 مدرک مجمع چی هست یا کجا؟ایشان به آن منبع دسترسی داشته و واسطه ها برای ما واضح نیست مثلا تفسیر برهان و نور الثقلین از منبع دیگری نقل نکرده‌اند و از طبرسی اکثرا نقل کرده‌اند و در وثاقت ایشان(مرحوم طبرسی) حرفی نیست ، او دسترسی به کتبی داشته که دست دیگران نرسیده است روایتی در تحف العقول مرسل است و تنها به او استناد شده است لذا ایشان مستندات خاصی داشته که به دست بقیه نرسیده است اما شاید درکتب صدوق و مفید شاید پیدا شود .
 روایت مرحوم طبرسی در مجمع:
 روی محمد بان ابی عمیر عن ابراهیم ابن عبدالحمید عن علی بن عبدالله الحسین عن ابیه عن علی ابن الحسین زین‌العابدین(علیه السلام) قال له رجل، انکم اهل بیت مغفور لکم. فغضب ، قال :........ کان یجری فینا ما اجری الله فی ازواج النبی(صلی الله علیه وآله و سلم) ، مِن ان یکون کما تقول کانّا نری لمحسننا ضعفین من الاجر و مسیئنا ضغفین من العذاب.
  ما سزاوارتریم در ما جاری شود آنچه در زنان پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) جاری شده است .(آیه‌30و31 احزاب)
 حضرت یک نکته ی اخلاقی بکار برده‌اند که جاری می‌شود در ما آنچه در همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) جاری است . بعبارت دیگر اهل بیت بودن راحتی ندارد ، اما برای معصیت ها هم بیشتر است .
  یک مطلب کلی از این مطالب استفاده می‌شد که هر فردی که انتسابش به پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بیشتر باشد چه ظاهری مثل نسب (سیادت)و چه انتساب معنوی بلحاظ اینکه او در سلک علماو فقها و طلاب علوم دینی است حتی شیعه بودن باید بیشتر توجه کنند.
 این مطلب را با نگاه کلی تر می‌توان از آیه برداشت نمود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo