< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

91/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث در ارتباط با آیه 229 و 230 سوره مبارکه بقره بود.
 عرض شد از این دو آیه کریمه دو سه حکم قابل استفاده است.
 اول: بعد از هر طلاقی برای مرد حق رجوع یا ازدواج جدید وجود دارد.
 دوم: بعد از طلاق باید زن رها گردد که عرض شد این رها کردن دو مصداق دارد:
 یکی اینکه رها گردد که برای خود ازدواج کند و یک نوع رها کردن این است که بعد از تزویج جدید دوباره طلاق داده شود، یا بعد از ازدواج سوم طلاق داده شود. تسریح باحسان... یعنی آزاد کردن که این آزادی باید بعد از قید و بندی باشد تا معنا پیدا کند. در این مقام دو سه روایت هست که در آنها تسریح باحسان تطبیق داده شده بر تطلیق ثالثه [1]
  [2] ، که اگر نگوییم ظهور در تعیین دارد ظاهرا به عنوان مصداق بارز ذکر گردیده.
 جهت سومی که در آیه مورد بحث بود کلمه الطلاق مرتان بود. این دو مرتبه زمانی محقق می گردد که بعد از طلاق رجوع یا تزویجی صورت پذیرفته باشد که مرتان صدق کند. اما اگر کسی گفت طالق طالق دو مرتبه صادق نخواهد بود. کما اینکه در سه مرتبه هم مطلب به همین نحو است.
 در این مسئله بین عامه اختلاف وجود دارد. حنفیه قائلند اگر در طهر واحد به یک بار دو طلاق یا سه طلاق واقع شود اگر چه این کار حرام است اما طلاق صحیح واقع خواهد می شود. از مالک هم همین مطلب نقل گردیده. اما شافعی مانند امامیه قائل است که در صدق هر طلاق رجوع لازم است. (البته در بعضی از نقلها خلاف این هم به شافعی نیبت داده شده).
 زمخشری در ج اول کشاف چنین می گوید: التطليق الشرعي تطليقة بعد تطليقة على التفريق دون الجمع و الإرسال دفعة واحدة [3] .
 در این زمینه روایتی هم از در پاورقی کنز العرفان [4] از سنن نسائی نقل گردیده: أخبرنا سليمان بن داود عن ابن وهب قال: أخبرني مخرمة عن أبيه قال: سمعت محمود بن لبيد قال: أخبر رسول اللّه عن رجل طلق امرءته ثلاث تطليقات جميعا فقام غضبان ثم قال: أ يلعب بكتاب اللّه و أنا بين أظهركم حتى قام رجل و قال: يا رسول اللّه ألا أقتله؟. سنن النسائي ج 6 ص 142
 ولکن در بعض از کتب عامه روایاتی از ابن عباس نقل گردیده که مرحوم سید شرف الدین در کتاب النص و الاجتهاد آن را نقل نموده اند [5] :
 و روي عكرمة عن ابن عباس قال: طلق ركانة بن عبد يزيد امرأته ثلاثا في مجلس واحد، فحزن عليها حزنا شديدا، فسأله رسول الله صلى الله عليه و آله: «كيف طلقتها»؟ قال: طلقتها ثلاثا، قال: «في مجلس واحد» قال: نعم. فقال عليه السلام: «إنما تلك واحدة فراجعها إن شئت» قال: فراجعها [6] .
 
 البته در بعض از نقلها تجویز سه طلاق در مجلس واحد از بدعتهای خلیفه دوم شمرده شده:
 و روى ابن عباس، قال: كان الطلاق على عهد رسول الله- صلى الله عليه و آله- و أبي بكر، و سنتين من خلافة عمر الثلاث واحدة، فقال عمر: إن الناس قد استعملوا أمرا كان لهم فيه أناة، فلو أمضيناه عليهم، فأمضاه عليهم، هذا لفظ الحديث. و في بعضها: فألزمهم عمر الثلاث [7]
 .
 
 


[1] قال أبو بصير، عن أبي عبد الله (عليه السلام): «هو قول الله عز و جل: الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ التطليقة الثالثة تسريح بإحسان».
[2] ابن بابويه في (الفقيه): بإسناده عن علي بن الحسن بن فضال، عن أبيه، قال: سألت الرضا (عليه السلام) عن العلة التي من أجلها لا تحل المطلقة للعدة لزوجها حتى تنكح زوجا غيره.فقال: «إن الله عز و جل إنما أذن في الطلاق مرتين، فقال عز و جل: الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ يعني في التطليقة الثالثة، و لدخوله فيما كره الله عز و جل له من الطلاق الثالث حرمها عليه، فلا تحل له حتى تنكح زوجا غيره، لئلا يوقع الناس في الاستخفاف بالطلاق، و لا تضار النساء، فالمطلقة للعدة إذا رأت أول قطرة من الدم الثالث بانت به من زوجها، و لم تحل له حتى تنكح زوجا غيره».البرهان في تفسير القرآن، ج‌1، ص: 476 .
[3] قال الزمخشري في تفسير الآية ص 278 ج 1 من الكشاف: التطليق الشرعي تطليقة بعد تطليقة على التفريق دون الجمع و الإرسال دفعة واحدة.
[4] كنز العرفان في فقه القرآن، ج، ص: 265
[5] النص والاجتهاد - السيد شرف الدين ص 245
[6] مسند أحمد 1: 265، و السنن الكبرى 7: 339، و بداية المجتهد 2: 61، و في نيل الأوطار 7: 12، و سبل السلام 3: 1085 حديث 1009 بتفاوت يسير.
[7] صحيح مسلم 2: 1099 حديث 15- 17، و مسند أحمد بن حنبل 1: 314، فتح الباري 9: 363، و في سنن الدارقطني 4: 44 حديث 128 و ص 137 و 138، و سنن أبي داود 2: 261 حديث 2199 بتفاوت يسير، و انظر المحلى 10: 168، و سبل السلام 3: 1081 حديث 1007، و نيل الأوطار 7: 14.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo