درس تفسیراستاد محمد مروارید
91/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسير بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمتا فكر كرديم همچنانكه آغاز هر كاري با بسم الله است تفسير آيات الأحكام را نيز با بسم الله شروع كنيم.
سؤال: آيا بسم الله الرحمن الرحيم بطور كلي در زمره آيات الأحكام قرار ميگيرد؟
جواب: از اين باب كه بخواهيم از خود بسم الله حكمي استخراج كنيم خير جزء آيات الأحكام نيست، أمّا از اين باب كه آيا خود بسم الله براي قرآن يا براي سوره حمد و توحيد جزئيت دارد يا خير كه محل اختلاف بين شيعه و سني است، ميخواهيم بسم الله را بررسي كنيم.
بررسي باي بسم الله:
ما از بين كلماتي كه در بسم الله بكار رفته فقط يك كلمه آن را اختصاص به بحث ميدهيم و آن باي بسم الله است كه چه بائي است و متعلق به چيست؟
بعضي اقوال مكرر گفته شده است كه مثلا:
باي مصاحبت باشد يا باي استعانت باشد، متعلق بصورت عام باشد، مثل أبتدء مصاحبا بإسم الله يا مستعينا بإسم الله، يا متعلق آن همان فعل خاصّي باشد كه انسان ميخواهد آن را انجام دهد مثلا بسم الله را براي قرائت كردن قرآن ميگويد، متعلق آن أقرأ بسم الله است يا ميخواهد غذا بخورد ميگويد آكل بسم الله و يا ميخواهد بنويسد ميگويد: أكتب بإسم الله.
اگر باي استعانت باشد ميگوييم: أستعين باسم الله و باي مصاحبه باشد ميگوييم: أصاحب بسم الله.
برخي متعلق را بعد از بسم الله قرار ميدهند مثلا: بسم الله أبتدء، بسم الله استعين، بسم الله أقرأ، بسم الله أكتب.
معناي ديگري براي باي بسم الله:
أمّا معناي ديگري براي باي بسم الله ميگوييم و آن اينكه متعلق به أبتدء ميگيريم أمّا با را نه باي استعانت ميگيريم و نه باي مصاحبت. به تعبير نحويين باي صلة ميگيريم، باي وصلة ميگيريم معني ميشود: ابتداء ميكنم به نام خدا، يعني مبتدايم را و آن شيء شروع شده را كه اول كار ميخواهم قرار دهم آن را اسم خدا قرار ميدهم، مثلا فرمودهاند: إبدأ بالملح، در اينجا كه استعانت نيست بلكه يعني ابتداء كن به نمك يعني سرآغاز خوردن را نمك قرار بده، اين باي وصله است. با در اين مثال زائده هم نيست بلكه همان وصلة است.
پس فرق باي وصلة با استعانت و مصاحبت معلوم شد، در بقيه معاني هر كاري را از اول با همان كار شروع ميكرديم مثلا وقتي كه ميگوييم: أكلت بسم الله، يعني اولين كار همان گذاشتن لقمه است أمّا ميخواهم بگويم در طول اين عملي كه انجام ميدهم مصاحب هستم با نام خدا ويا استعانت ميجويم به نام خدا ولي اينجا ميگوييم اولين كاري را كه ميخواهم شروع كنم ياد خدا را سر آغاز همه كارهايم قرار ميدهم و ما ميبينيم بعضي از روايات هم مساعد با همين معنا است مثلا در احقاق الحق آمده است: « ومن كلامه عليه السلام: البسملة تيجان السور» [
[1]
].
شعرا هم كه سعي كردهاند آيه را قشنگ معنا كنند همينطور در أشعارشان آمده است، مثلا:
اول دفتر بنام ايزد دانا صانع پروردگار حيّ توانا [
[2]
]
اي نام تو بهترين سرآغاز بي نام تو نامه كي كنم باز[
[3]
]
پس سر آغاز كارها و ابتداي كارها، خود خدا را ابتدا و شروع كارم، ياد او را ابتدا و شروع كارم قرار ميدهم.
عظمت بسم الله:
قبل از اينكه وارد احكام بسم الله شويم، مقداري در عظمت آن صحبت ميكنيم:
1- بسم الله سرآغاز كتاب خداست.
2- در اديان گذشته هم سابقه داشته، حضرت نوح وقتي سوار كشتي خواست بشود فرمود: «بسم الله مجراها و مرساها»، حضرت سليمان در نامه به بلقيس نوشت: «وانه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم».
3- در هر كاري و هر عملي سفارش شده است.
در كتاب كافي از امام صادق عليه السلام دارد: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه عليه السلام: لَا تَدَعْ ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) وإِنْ كَانَ بَعْدَه شِعْرٌ»[
[4]
]. در كافي: « فَإِذَا جَعَلْتَ رِجْلَكَ فِي الرِّكَابِ فَقُلْ بِسْمِ اللَّه الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ...» [
[5]
]، در حديث ديگر: «وقال النبيّ صلّى الله عليه وآله: إذا قال العبد عند منامه بسم الله الرحمن الرحيم، يقول الله: ملائكتي اكتبوا بالحسنات نفسه إلى الصباح» [
[6]
]، يعني خواب كسي كه با بسم الله شروع شده عبادت ميشود.
در همين زمينه روايات ديگري داريم، روايت ديگر در علل الشرايع صدوق: «عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لمّا جاء المرسلون إلى إبراهيم عليه السلام جاءهم بالعجل، فقال: كلوا، فقالوا: لا نأكل حتّى تخبرنا ما ثمنه، فقال: إذا أكلتم فقولوا بسم الله، وإذا فرغتم فقولوا الحمد لله، قال: فالتفت جبرئيل إلى أصحابه وكانوا أربعة وجبرئيل رئيسهم، فقال: حقّ لله أن يتّخذ هذا خليلا» [
[7]
]. شايسته نام خليل الله بودن از اينجا است كه اينقدر به ياد خدا است، چرا حضرت ابراهيم خليل شده است روايات متعددي در اين زمينه هست، يك روايت اين است: «عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال: سمعت رسول الله صلّى الله عليه وآله يقول: ما أتّخذ الله إبراهيم خليلا، إلاّ لإطعامه الطعام، وصلاته بالليل والناس نيام» [
[8]
]. در روايت ديگر دارد: «عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني قال: سمعت عليّ بن محمّد العسكري عليه السلام يقول: إنّما اتّخذ الله عزّ وجلّ إبراهيم خليلا، لكثرة صلاته على محمّد وأهل بيته صلوات الله عليهم» [
[9]
]، و علل ديگري هم ذكر شده و علت ديگر خليل شدن كه جبرئيل گفت همين است، يعني به ياد خدا بودن.
در كتاب خصال صدوق روايت ديگري است: «قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إذا جمع للطعام أربع خصال فقد تمّ: إذا كان من حلال، وكثرت الأيدي عليه، وسمّى الله تبارك وتعالى في أوّله، وحمد في آخره» [
[10]
].
هفت أثر براي بسم الله:
وقتي در هر عملي بسم الله گفته شد، هفت اثر ميتوانيم از اين بسم الله بگيريم:
1- آرم مسلماني ميشود يعني شعاري است همراه با شعور.
2- موجب قداست عمل ميشود.
3- هر عملي و هر عاملي (انسان) به سبب بسم الله سبقه و رنگ عبوديت ميگيرد. چون در حديث در معناي بسم الله آمده: «أسم على نفسي بسمة من سمات الله عزّ وجلّ» [
[11]
]، اين معناي خاصي براي بسم الله است، يعني بسم الله متعلق به أسم است، يعني نفسم را به يكي از علامتهاي خدايي علامتگذاري ميكنم، انسان با گفتن بسم الله علامت بندگي ميزند.
4- وقتي انسان اين علامت عبوديت را به خودش زد اين آيه قرآن مصداق پيدا ميكند: ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ﴾ [
[12]
]، خداوند به شيطان فرمود: تو تسلط بر بندگان من نداري.
بقيه مطلب براي جلسه بعد باشد.
وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرين.
[1] - شرح احقاق الحق، ج 12، ص 272.
[2] - غزليات سعدي، غزل 1.
[3] - نظامي گنجوي، در ليلي و مجنون بخش 1.
[4] - الكافي، ج 2، ص 672، ح 1.
[5] - الكافي، ج 4، ص 284، ح 2.
[6] - جامع الأخبار أو معارج اليقين في أصول الدين، تأليف الشيخ محمد بن محمد السبزواري، ص 120، ح 218.
[7] - علل الشرايع، ج 1، ص 35، ح 6.
[8] - علل الشرايع، ج 1، ص 35، ح 4.
[9] - علل الشرايع، ج 1، ص 35، ح 3.
[10] - كتاب الخصال، ص 216، ح 39.
[11] - عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، 235، ح 19: «قال: سألت الرضا عليه السلام عن بسم الله قال: معنى قول القائل: بسم الله أي اسم على نفسي بسمة من سمات الله عزّ وجلّ وهي العبودية قال: فقلت له ما السمه؟ قال: العلامة».
[12] - سورة الحجر، آية 42.