< فهرست دروس

درس تفسیراستاد محمد مروارید

91/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: غسل رجلين واجب است يا مسح رجلين؟
 قال الله تبارك و تعالی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ﴾ [ [1] ]
 از اين جلسه بحث ما بحثي بسيار دقيق و مبتلا به و مورد اختلاف بين شيعه و أهل سنّت خواهد بود.
 أوّلا: اين أرجلَكم از نظر قرائت دو نحوه قرائت شده أكثراً، و نحوه سوّم تصوّراً، يعني قابل براي قرائت هست و اگر هم اين نحوه قرائت بشود بسيار نادر و شاذّ است.
 قرائت رائج أرجلكم به نصب است، از بين قرّاء، نافع، ابن عامر، كسائي، و حفص كه در قرائت فعلي قرآن ما هم اينچنين است، مي‌گوييم وأرجلَكم، و نصب آن بخاطر عطف بر محلّ برؤوسكم است نه به لفظ برؤوسكم. (اين مطالب هم در كنز العرفان آمده است و هم در تمام كتب آيات الأحكام كه بناي اين بحث را داشته‌اند همه در اين بحث اشتراك دارند و اگر متني را مي‌خوانيم اتفاقي است بين بقيه متون كتب آيات الأحكام تشيّع و بعد متعرّض اختلافات شيعه و سنّي خواهيم شد.) پس جارّ و مجرور محلّش نصب است مثل: مررت بزيد و عمراً، و يا آيه مباركه قرآن: ﴿وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغاً لِلْآَكِلِينَ﴾ [ [2] ]. اين «صبغاً» عطف به محلّ «بالدهن» است، اين قرائت به نصب بود.
 أمّا بقيه قرّاء غير از اين پنج نفر، قرائت به جرّ كرده‌اند «وأرجلِكم»، اينجا هم معلوم است كه علّت جرّ عطف به خود لفظ «برؤوسكم» است كه مدخول با است. هر دو قرائت از نظر شيعه دلالت مي‌كنند بر يك معناي واحد كه عبارت باشد از وجوب مسح رجلين.
 آنگاه فاضل مقداد و بقيه در همين جا اضافه مي‌فرمايند: مؤيد وجوب مسح رواياتي است كه از پيامبر أكرم صلّی الله عليه وآله وارد شده كه: «أنّه توضّأ ومسح قدميه ونعليه» [ [3] ]. أهل سنّت اين حديث را نقل كرده‌اند، أهل سنّتي كه غَسل پا را واجب مي‌دانند أمّا وقتي كفش به پا باشد مي‌گويند: بر روي كفش مسح كند اشكال ندارد. التبه شيعه هم عند الإضطرار در شرايط خاصّ كه بيرون آوردن كفش خطر داشته باشد مسح بر روي كفش اشكال ندارد.
 در نيل الأوطار ج 1، صفحه 186، بجاي «قدميه ونعليه» عبارت: «يمسح برأسه ورجليه» آمده است.
 مثل همين وضوئي از أمير المؤمنين عليه السلام و ابن عبّاس نقل شده است و مدرك آن در خود كتب أهل سنّت هست:
 سنن ابن ماجه، كنز العمّال، كتاب المغني، كتاب المحّلی؛ همه از أمير المؤمنين عليه السلام كه از وجوه كبار أصحاب پيامبر نزد أهل سنّت بودند چنين نقل شده است. از ابن عبّاس نيز در وصف وضوء پيامبر صلّی‌الله عليه وآله چنين نقل شده است كه: «فمسح رجليه». اين حديث آخر كه توصيف ابن عباس است در وسائل باب 25 از أبواب وضوء و در تفسير مجمع البيان در ذيل همين آيه و در سنن أبي داود ج 2، صفحه 37 نقل شده است.
 پس دليل ما غير از آيه قرآن:
 1- وضوء پيامبر صلّی الله عليه وآله.
 2- وضوء أمير المؤمنين عليه السلام.
 3- وضوء ابن عبّاس.
 4- توصيف وضوء پيامبر صلّی الله عليه وآله توسط ابن عبّاس.
 5- إجماع أئمه أهل البيت عليهم السلام.
 حديث:
 قال الصادق عليه السلام: يأتي علی الرجل الستون أو السبعون ما قبل الله منه صلاة، قيل له: و كيف ذلك؟ قال عليه السلام: لأنّه يغسل ما أمر بمسحه. باب 25 وسائل از أبواب وضوء، ح 2.
 - أمّا فقهاء أربعة (أئمه أربعه أهل سنّت) قائل به وجوب غَسل هستند.
 - أمّا دليل فقهاء شيعه:
 اگر به نصب بخوانيم عطف بر محلّ «برؤوسكم» است، پس فامسحوا هم در آن داخل مي‌شود، و اگر به جرّ بخوانيم كاملا روشن است، «وامسحوا برؤوسكم وأرجلِكم» عطف بر قبلي يعني لفظ «برؤوسكم» است.
 أمّا قرائت أهل بيت عليهم السلام چه بوده است؟ قرائت جرّ بوده يا قرائت نصب بوده است؟
 أدله و أقوالي را از فقهاء سابق و از روايات داريم كه تأييد مي‌كند أئمه عليهم السلام به جرّ قرائت مي‌كردند. و همچنين أدلّه أدبي يعني دليل نحوي داريم كه قرائت به جرّ متعيّن است يا لاأقلّ أولی است.
 أمّا اينكه قرائت أئمه عليهم السلام چنين بود، حديث آن را (صحيحه زرارة) در جلسه قبل خوانديم كه در آخر آن بود: «لمكان الباء». اين حديث دلالت مي‌كند كه از ديدگاه امام باقر عليه السلام اينجا «وأرجلِكم» به جرّ خوانده شده است. در حديث از امام عليه السلام سؤال مي‌شود كه چرا شما مسح مي‌كنيد نه غسل؟ به چه دليل قرآن دلالت به مسح مي‌كند نه غسل؟ كه حضرت فرمودند: «لمكان الباء». يعني عطف شده است «أرجلكم» بر «برؤوسكم» و همان باء كه عامل نسبت به «رؤوسكم» است و به او جرّ داده است همينطور است نسبت به «أرجلِكم».
 أحاديث ديگري هم در اين باب داريم:
 حديثي را صاحب حدائق آورده است كه مدرك آن عبارت است از: تهذيب الأحكام، ج 1، ص 70، ح 37، وسائل باب 25 از أبواب وضوء، ح 10، در تفسير برهان نيز در رقم 24 آورده است.
 صاحب حدائق فرموده‌ است: المعتبر قراءة الجرّ مستدلاّ بما رواه غالب بن الهذيل عن أبي جعفر الباقر للعلوم عليهما السلام حينما سأله عن الرِجل أهي مجرورة أم منصوبة؟ قال: بل هي علی الخفض. وهي قراءة أهل البيت عليهم السلام.
 أمّا بعد از اينكه اين دو روايت را از باب نمونه در قراءة أهل بيت عليهم السلام ذكر كرديم به أقوال علماء مي‌پردازيم.
 - أقوال وأدله علماء بر قراءة جرّ «أرجلِكم» يعني وجوب مسح:
 علامة حلّي حسن بن يوسف بن مطهر، متوفاي 726 چنين فرموده است: «عطف الأرجل علی الرؤوس يفيد المسح لا الغسل لوجوه: الأول: أنها مجرورة، ولم يتقدم اسم مجرور عليه، بحيث يعطف عليه سوى الرؤوس فتعين العطف عليها. الثاني: أن الرؤوس أقرب، فتعين العطف عليه، لأن القرب معتبر عند أهل اللغة.» [ [4] ].
 علامه مي‌گويد: عطف أرجل به رؤؤس مفيد مسح است نه غسل بخاطر وجوهي: اول: اينكه رؤوس مجرور است و اسم مجرور ديگري بر أرجل مقدم نشده است تا اينكه عطف بر او گرفته شود مگر رؤوس، پس متعيّن مي‌شود عطف بر آن. دوم: (گويا در قبال أهل سنّت است) اينجا دو عامل متصور است، يك عامل مقدم و يك عامل مؤخر، و يا بگوييم يك معطوف عليه أقرب به أرجل است و يك معطوف عليه ديگر خيلي با فاصله، رؤوس أقرب به أرجل است، بر خلاف أهل سنّت كه مي‌گويند عطف بر «وجوهكم» است كه «اغسلوا» هم بر سر اين داخل مي‌شود. پس متعين است كه بايد عطف بر رؤوس بشود زيرا در نزد أهل لغت قرب معتبر است. اين مطلب را علامّه حلّي در الرسالة السعدية صفحه 87 تا 91 آورده است.
 مرحوم فيض كاشاني متوفاي 1091، استدلال كرده براي مسح به أموري كه در أمر أوّل مي‌گويد: «لظاهر القرآن»، يعني بخاطر ظاهر قرآن يعني مجرور بودن أرجل.
 محقّق خوانساري متوفاي 1099 مي‌فرمايد: «الحقّ أنّ الجرّ يفيد المسح عطفا علی الرؤوس و هو ظاهر الكتاب، و ما اقتضته قواعد لغة العرب، و عليه إجماع أهل البيت.» [مشارق الشموس، ج 1، صفحه 118].
 پس قراءة أهل بيت عليهم السلام به احتمال قوي روي قواعد علم عربية و روي بعضي از رواياتي كه گفتيم بصورت جرّ بوده أمّا به قراءة فعلي به نصب مي‌خوانيم.
 أمّا اگر نصب بخوانيم نيز مفيد مسح است چون عطف به محلّ «برؤوسكم» است.
 أمّا گفتيم كه فقهاي أربعه أهل سنّت قائل به وجوب غسل هستند كه أدله آن در جلسه بررسي خواهد شد.
 وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرين.


[1] - سورة المائدة، آية 6.
[2] - سورة المؤمنون، آية 20.
[3] - سنن أبي داوود، ج 1، صفح 43 وفي بعض النسخ صفحه 34.
[4] - الرسالة السعدية، للعلامة الحلّي، صفحه 88-90.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo