< فهرست دروس

درس تفسیراستاد محمد مروارید

91/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: توجيهات أهل سنّت در غسل رجلين
 بعد از اينكه مفسرين و فقهاء أهل سنّت از تطبيق آيه قرآن بر وضوء غسلي ( يعني وضوء أهل سنّت در مقابل وضوء شيعه كه وضوء مسحي است) عاجز ماندند و خود را در مقابل آيات قرآن ديدند، در مقام توجيه برآمدند. سه توجيه در جلسه گذشته بيان شد كه به دو توجيه آن پاسخ داديم.
 توجيه دوم اين بود كه: نزل جبرئيل بالمسح والسنة الغسل. از اين توجيه جواب داديم كه: اولا آن روايات ساختگي هستند و بخواهيم قرآن را با آن روايات نسخ كنيم، اين مي‌شود نسخ قرآن از طرف كسي كه حقّ تشريع ندارد.
 توجيه ديگر (توجيه چهارم) از فخر رازي است به اين بيان كه: أخبار كثيرة وارد شده بر ايجاب غسل، و غسل مشتمل بر مسح است، و در واقع كاري است كه اگر انجام دهيم احتياط كرده‌ايم يعني هم رعايت ايجاب غسل شده و هم مسح. أمّا در صورت عكس چنين نيست يعني مسح مشتمل بر غسل نيست. در ادامه مي‌گويد: فكان الغسل أقرب إلی الإحتياط فوجب المصير إليه [ [1] ].
 رواياتي را از أهل بيت عليهم السلام داريم كه تعريض دارد به همين توجيهات كه خواهيم خواند. مثلا در يكي از اين روايات مي‌فرمايد: در وضوء نبايد از حدّي كه خدا تعيين كرده است تعدّي كنيم. تعدي از حدّ خدا يك مصداقش همين توجيه فخر رازي درباره مسح است. أصلا كلام ايشان باطل است زيرا مفهوم غسل با مفهوم مسح دو مفهوم متفاوت است. مفهوم غسل قوامش به جريان آب است ولو بدون امرار يد و بدون دست كشيدن، پس لزوما غسل مشتمل بر مسح نيست بلكه بدون مسح هم غسل محقق است. مگر اينكه خودتان مشتملش كنيد يعني خودتان در هنگام غسل دست بكشيد كه التبه موضوعيت ندارد و بدون آن نيز تحقق مي‌يابد. أمّا مفهوم مسح قوامش به إمرار يد است، گرچه با إمرار يد مختصراً آب جريان پيدا مي‌كند، إلاّ اينكه وقتي خدا بفرمايد مسح كن، ديگر روايات اگر در مقابل قرآن قرار بگيرد باطل است هرچند تعداد آن زياد باشد. و اين احتياط خلاف احتياط است. بلكه اگر بخواهد احتياط كند بايد ابتدا مسح كند و بعد از آن پايش را بشويد، همچنانكه بعضي اوقات به سبب گرمي هوا و بخاطر تنظيف بعد از مسح پاها را مي‌شوييم.
 چه بسا آنچه عثمان نقل كرده است اگر شخصش را قبول كنيم و حرفش هم حجّت باشد و بخواهيم حمل بر صحّت كنيم، چه بسا برداشت غلطي كرده است، يعني پيامبر أكرم صلّی الله عليه وآله بخاطر تنظيف مثلا بعد از مسح پايشان را ممكن است مي‌شسته‌اند كه عثمان برداشت غلط كرده و تصور كرده حضرت بجاي مسح، غسل كرده‌اند.
 در دستورات ديني كمتر دستور ديني است كه خداوند جزئيات آن را در قرآن بيان كرده باشد مثلا جزئيّات زكاة يا نماز در قرآن بيان نشده است. أمّا وضوء را خداوند مخصوصا جزء به جزء آن را تشريح كرده است، «فاغسلوا وجوهكم و أيديكم إلی المرافق وامسحوا برؤوسكم وأرجلكم إلی الكعبين». اين براي اين بوده كه بعدا كسي وضوء را به گونه ديگري انجام دهد و در نتيجه وضويش باطل و نهايتا تمام أعمال عبادي كه طهارت لازم دارد باطل باشد و هباءً منثوراً شود.
 توجيه سوّم كه جلسه قبل گفتيم: صاحب كشاف (زمخشري) پيش فرض گرفته است كه غسل لازم است، أمّا اينكه خداوند بجاي غسل گفته است مسح، بخاطر اين است كه از اسراف جلوگيري كند، لذا مي‌گويد: «الأرجل من بين الأعضاء الثلاثة المغسولة تغسل بصب الماء عليها، فكانت مظنة للاسراف المذموم المنهي عنه فعطفت على الرابع الممسوح لا لتمسح ولكن لينبه على وجوب الاقتصاد في صب الماء عليها» [ [2] ].
 يعني بايد پاها در بين أعضاء سه‌گانه وضوء شسته شوند و آب بر آنها ريخته شود، پس در مظانّ اسراف مذموم ومنهي است، لذا خداوند أرجل را عطف بر مسح گرفته است، أمّا اين نه بخاطر اين است كه بايد مسح شود، بلكه براي اين است كه ما را آگاه كند كه بايد اقتصاد داشت و اسراف نكرد.
 حدود بيست و پنچ تفاوت بين وضوء شيعه و وضوء أهل سنّت وجود دارد. مثلا آنها هر عضوي را سه بار مي‌شويند درحاليكه ما دفعه سوّم را حرام مي‌دانيم، گوشها را هم در هنگام مسح مي‌شويند.
 أمّا چند روايت از أهل بيت عليهم السلام ذكر مي‌كنيم در رابطه با اينكه فقط قول أهل بيت عليهم السلام حجّت است و أقوال ديگران حجّت نيست. ما رواياتي با عنوان روايات بيانية داريم كه از امام باقر و امام صادق و امام رضا عليهم السلام رسيده است كه توصيف مي‌كردند وضوء رسول الله صلّی الله عليه وآله را.
 چند روايت:
 1) عهدنامه أمير المؤمنين عليه السلام به محمّد بن أبي بكر، شيخ طوسي در كتاب أمالي، ج 1، ص 29، و شيخ حرّ عاملي در كتاب وسائل الشيعة، باب 15، ح 19 ذكر كرده است:
 «لمّا ولّى أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب صلوات الله عليه محمّد بن أبي بكر مصر ... إلی أن قال: وانظر إلى الوضوء، فإنّه من تمام الصلاة، ... ثم امسح رأسك ورجليك، فإنّي رأيت رسول الله صلّى الله عليه وآله يصنع ذلك، واعلم أنّ الوضوء نصف الايمان...».
 2) وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 1، ص 394، ح 13: «... وإنما وجب الغسل على الوجه واليدين، والمسح على الرأس والرجلين، ولم يجعل غسلا كله ولا مسحا كله لعلل شتى: منها: أنّ العبادة العظمى إنما هي الركوع والسجود، وإنما يكون الركوع والسجود بالوجه واليدين، لا بالرأس والرجلين. ومنها: أنّ الخلق لا يطيقون في كل وقت غسل الرأس والرجلين، ويشتد ذلك عليهم في البرد والسفر والمرض و الليل والنهار، وغسل الوجه واليدين أخف من غسل الرأس والرجلين، وإنما وضعت الفرائض على قدر أقلّ الناس طاقة من أهل الصحة، ثم عمّ فيها القويّ والضعيف. ومنها: أنّ الرأس والرجلين ليس هما في كل وقت بأديان وظاهران، كالوجه واليدين، لموضع العمامة والخفين وغير ذلك».
 3) وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 1، ص 438، ح 12: «قال: وقد روي أن الوضوء حدّ من حدود الله ليعلم الله من يطيعه ومن يعصيه».
 خداوند حدّي را مثل مسح قرار داده است - ولو انسان گمان كند غسل بهتر است مانند أهل سنّت كه قياس كرده‌اند - تا بداند چه كسي او را اطاعت مي‌كند و چه كسي عصيان مي‌كند.
 4) وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 1، ص 438، ح 13: «قال: وقال الصادق عليه السلام: من تعدّى في وضوئه كان كناقضه».
 اگر كسي بخواهد از حدّ وضوء تعدّي بكند مثل كسي است كه وضويش را شكسته و نقض كرده است.
 در روايت ديگر در تشريح وضوء رسول الله صلی الله عليه وآله دارد كه مي‌فرمايند: «هذا وضوء من لم يحدث حدثا.» يعني اگر كسي نخواهد بدعتي در وضوء بگذارد همين وضوء درست است.
 وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرين.


[1] - تفسير الرازي، للفخر الرازي، ج 11، ص 162: أن الأخبار الكثيرة وردت بإيجاب الغسل، والغسل مشتمل على المسح ولا ينعكس، فكان الغسل أقرب إلى الاحتياط فوجب المصير إليه.
[2] - الكشاف، للزمخشري، ج 1، شرح صفحه 597.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo