< فهرست دروس

درس آیات اخلاقی استاد موسوی شاهرودی

88/07/30

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

﴿والذين يرمون أزواجهم ولم يكن لهم شهداء إلا أنفسهم فشهادة أحدهم أربع شهادات بالله إنه لمن الصادقين (6) والخامسة أن لعنة الله عليه إن كان من الكاذبين (7) ويدرأ عنها العذاب أن تشهد أربع شهادات بالله إنه لمن الكاذبين (8) والخامسة أن غضب الله عليهاإن كان من الصادقين(9) ولولا فضل الله عليكم ورحمته وأن الله تواب حكيم(10)﴾ (سوره نور)

ترجمه: آنان كه به زنان خود نسبت زنا مي دهند جز خود براي آنها شاهدي و گواهي نيست، اگر چنين باشد بر آنانكه اين شهادت را داده‌اند حدّ لازم مي شود چه شاهد مردي باشد كه از بستگان آن زن باشد يا نباشد، حدّي كه إجراء آن لازم مي‌شود عبارت است از 80 تازيانه، اين در صورتي است كه ما در آيات قبل خوانديم اگر محصنات را رمي كردند حدّ آن 80 تازيانه است أمّا در اين آيه رمي به زن خود كرده و نسبت به زن خود داده و فرض اين است كه شاهدي بر مدعاي خود ندارد، در اين صورت كه شاهدي جز خودشان ندارند، اينها براي اثبات مدعايشان يكبار شهادت كافي نيست بلكه بايد چهار مرتبه شهادت بدهند آن هم به كيفيت خاصّي كه اگر دروغ گفته باشند لعنت خدا بر آنها باد و شهادت مي دهند در گفتار خود راستگو بوده‌اند و در شهادت پنجم، شهادت مي‌دهند كه لعنت خدا بر آنها باد اگر كاذب باشند. اگر زن قبول كند بايد حدّ زانية و حدّ زنا بر او جاري شود.

اين مسأله را علماء تعبير به لعان مي كنند و كيفيت لعان در رساله‌هاي عمليه نوشته شده است؛ لعان يكي از مواردي است كه حتماً بايد در آن صيغه لعان خوانده شود مگر اينكه خود زن اعتراف كند كه ديگر لعان نيست و حدّ بر او جاري مي‌شود.

سؤال: چه چيزي بر لعان مترتب مي شود؟

جواب: توجه شود نكته‌اي كه ما از آيات و روايات استفاده مي‌كنيم اين است كه ايمان هر مؤمني دائر مدار تسليم و رضاي او است نسبت به فرامين الهي، چه بسا برخي أهل عبادت هستند ولي ايمان ندارند. در آيه 5 سوره نساء آمده است: ﴿فلا وربّك لايؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لايجدوا في أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً﴾ [مگر شما را حاكم و فرمانروا قرار دهند و در منازعات و مرافعات شما را حاكم قرار دهند، وقتي هم كه فرمان از تو صادر مي‌شود در دلهايشان نرنجند و احساس تكلّف براي خود نكنند يعني از اين قضاوت شما راضي باشند و تسليم فرمان شما باشند.]

شأن نزول اين آيات در تفاسير الميزان، صافي، جوامع و مجمع البيان آمده است.

عن ابن عباس إنّه حذر سعد بن عباده في جمع من أصحابه و قال يا رسول الله إذا كان جزاء من يرمي العفيف بما لايمكن إثباته بالبينة ثمانين جلدة فمالي إذا دخلت داري و رأيت عيالي يفجر بها الفاسق فإن تركته بحالي لإستظهار الشهود يديم فجوره و إن أريد قتله فلا يقبل مني بغير شاهد و يحكم عليّ بلاقصاص و إن أشكو ذلك فيحكم عليّ بثمانين جلدة فلمّا سمع النبي - صلي الله عليه وآله- ذلك من سعد و كأنّ أحسّ منه الإعتراض بالنسبة إلی حكمه تعالی، توجّه إلی الجماعة ألا سمعتم ما قال سيّدكم؟ فقالوا: في مقام الإعتذار عن سيّدهم يا رسول الله لاتلمه و ما قاله لشدّة غيرته فقال السعد بأبي أنت و أمّي أعلم أنّ هذا حكم الله و عجبت من ذلك ... فقال رسول الله -صلي الله عليه وآله- : هذا حكم الله فقال السعد صدق الله و رسوله. فإذاَ بابن عمّه هلال بن أمية قد ورد من الباب شاكياً عمّا رآه من فجور فاسق بزوجته فقال إنّي رأيت بعيني ذلك و سمعت بأذني صوتهما، فكره روس الله ذلك حتي ظهر الكراهة في وجهه. فقال هلال إنّي لأری الكراهة و الحزن في وجهك يا رسول الله و لكنّ الله يعلم أنّي لصادق فيما أقول و لست من ... و أرجو من الله أن يفرّج لي. فعزم النبيّ -صلي الله عليه وآله- أن يقيم عليه الحدّ لعدم إتيانه بشهود فقال بعض الأنصار لبعض قد تحقق ... فهل يقيم النبيّ -صلي الله عليه وآله- علی الهلال حدّ القذف و لايقبل شهادته فعند ذلك نزل الوحي علی النبيّ و ظهر أثره في وجهه فسكت القوم لما أوحی إليه فنزل هذه الآيات المباركات.[اين آيات مباركة نازل شد كه ديگر نياز به آوردن شاهد براي اين مدّعا نيست و اگر به اين كيفيت شهادت دهند مدعايشان ثابت مي‌گردد. اين شهادت صيغه خاصّي دارد كه در كتاب لعان كيفيت آن آمده است، و يكي از آثار لعان حكم به فراق اين دو زوجه شده، يعني مرد و زن از هم جدا شده و فرزندان به زن داده مي‌شود و ازدواج آنها تا آخر عمر حرام مي‌شود.]

حديث براي آيه ﴿ولولا فضل الله عليكم ورحمته وأن الله تواب حكيم﴾:

در تفسير برهان از زرارة نقل مي‌كند:

عن زرارة، عن أبي جعفر -عليه السلام- و حمران، عن أبي عبد الله -عليه السلام- في قوله تعالى: وَ لَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ. قال: «فضل الله رسوله، و رحمته ولاية الأئمة عليهم السلام».

در اين آيه جزاي شرط ذكر نشده است و أن الله تواب حكيم جزاء نيست، بلكه جزايش مقدّر است كه «لما أمهلكم» مي‌باشد؛ يعني اگر بخاطر پيامبر و أمير المؤمنين -صلوات الله عليهم- نبود خداوند توبه شما را نمي‌پذيرفت و به شما مهلت نمي‌داد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo