< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

  مطلب يا عنوان سوم از عنوانهايي که از دوازده عنواني که در بحث رجال ان شاء‌الله بحث کنيم عنوان
 معرفت اصول و جوامع روايي
 بحث امروز ما معرفت اصول و جوامع روايي درباره اصول اصطلاحاتي که داريم که توجه بکنيد اصطلاح اول ما درباره اصول است که در جلسه قبل اجمالا اشاره شد الان کاملش می کنيم
 اصل چيست و فرع کدام است
 اصل در کلام معصوم
 اصل در اصطلاح رجال عبارت است از نقل روايت از معصوم بدون واسطه روايت به معناي نقل لغتا به معناي نقل اصطلاحا به معناي نقل کلام معصوم اما اگر روايت را با واسطه نقل کند مي شود فرع این تعریف اول واما تعريف دوم درباره اصل و فرع اين است که اصل همان خود کلام معصوم مجموعه از کلمات واقوال معصوم ولی اگر مصنف و محدث شرح و حاشيه اي داشته باشد مي شود فرع پس اين دو تا معنا را از اصل و فرع که فهميديم از همين باب مي گوييم اصول اربعماه ان چهارصد تا کتاب که عين کلام معصوم را در ضمن درس امام صادق در مسجد کوفه اموخته اند مي شود اصل چهارصد تا کتاب از ان جلسه بيرون امده که همه انها مي شود اصل اين معناي اصل در مقايسه با روايات و اصطلاحات ديگر .
 اصل درکتب رجالی
 باز درباره اصل اصطلاح ديگري در رجال و درايه داریم از ديد رجال مي گوييم اصول خمسه که پنج تا کتاب رجالي اصل است علي اختلاف که شش تا هم گفته شده است پنج تا مسلم است اين پنج تا عبارتند از 1. رجال نجاشي که اسمش را اکثرا حذف کردند احمد بن حسين نجاشي متوفي سال 350اين اولين مولف اين اصول خمسه است 2. رجال کشي که اصل ان کتاب به نام معرفه الناقلين کشي معاصر شيخ کليني است تاريخ وفاتش دقيق ثبت نشده اين کتاب در اثر حوادث درست محفوظ نماند يک مقداري که باقي مانده بود شيخ طوسي جمع کرد و سامان داد اسمش را گذاشت اختيار معرفه الرجال که بدنه از کشي گرفته شده است هنوز به ان مي گوييم رجال کشي دو تا اصل ديگر شکر خدا وجودداردکه مال خود شيخ طوسي فهرست شيخ و رجال شيخ طوسي اين چهارتا معروف و در دسترس است اصل پنجم که سيد الاستاد ان را تاييد مي کند عبارت است از رجال برقي احمد بن محمد بن خالد برقي که در قرن سوم از دنيا رفته رجال ايشان هم مورد اعتمادو کتاب هم ثابت است ان موردي که محل بحث است رجال ابن غزائري است رجال ابن غزائري و توثيقات ابن غزائري معروف است بين محدثين اما خود رجالش کاملا به عنوان يک کتاب مسلم نيست چيزي که در اين رابطه وجود دارد اين است که مرحوم اقا بزرگ تهراني در تراجم خودش صدور و وجود اين کتاب را محل شک و ترديد قرار مي دهد و سيد الاستاد ثبوت اين کتاب را اعلام نمي کند به اين مضمون که اين کتاب ثابت نيست لذا اصولي که در علم رجال و درايه وجود دارد ان پنج تاست و ابن غزائري اسمش را معمولا اشنا نيستند احمد بن حسين بن عبيدالله غزائري و اما تحقيقاتي هم هست که رجال ابن غزائري ثابت است و موجود است فعلا در ان باب بحث نمي کنيم پنج تا اصل مسلم است .
 اصل در کتب روايي
  اصطلاحي ديگري داريم درباره اصل که مصدر و مستند در بحثهاي ماست اصول اربعه اصول اربعه همين چهار کتاب معروفي که الان داريم به ترتيب زماني اول کافي دوم من لا يحضره الفقيه سوم تهذيب چهارم استبصار اين چهار تا کتاب بعد از تاليف ابن غزائري تاليف ابن غزائري قطعي است وجود و بقاء‌ان تاليف محل شک و ترديد است بعد از تاليف ابن غزائري نوبت رسيد به شيخ کليني محمد بن يعقوب کليني شيخ کليني متوفاي 329 است کتاب کافي را شهيد مي فرمايد که ايشان در مدت بيست سال تاليف کرد حوصله مي طلبد عجب عمري عجب ثمري لذا عزيزان اگر پنج شش ماهي تاخير شد حوصله مي خواهد يکي از اعداد تاريخ مکاشفه بيست سال هم هست زحمت محدث کليني پس از بيست سال به بار نشست چه کتابي که شيخ مفيد مي فرمايد کافي من اجل {لام مشدد}الکتب و اعظم الاثار و شهيد مي فرمايد لم يعمل من الاصحاب مثله مثل کتاب کافي هيچ يکي از اصحاب نياروده اند ان اصطلاح را شنيده ايد که الکافي اضبط تعبير جالبي است اين تعريف از علامه مجلسي است الکافي اضبط الکتب الحديثيه با همه اين حرفها که گفتيم يک نکته ديگر هم اضافه مي شود که شيخ کليني سال 329 وفات يافته اخرين نائب از نواب اقا سال 328 وفات مي کند علي بن محمد بن سمري مشهور است که توسط سمري اين جمله از سوي اقا درباره کافي امده است که شنيده ايد الکافي کاف لشيعتنا به طور خصوص اين معلومات اجمالا در ذريعه و مقدمه کافي ووسائل جلد بيست و مقدمه کشي و ضياء‌الدلاله وجوددارد مرحوم کليني پس از اینکه اين کتاب را نوشت عدد احاديث اين کتاب مي شود شانزده هزار و صد و نود و نه روايت {16199 }اصل دوم مرحوم شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه کتاب من لا يحضره الفقيه اين کتاب که دومين اصل از جوامع رجالي است شيخ صدوق متوفاي 381 کتاب را در منطقه اي که بلخ مي گويند که الان جزء‌توابع افغانستان است که ان زمان جزء‌ايران بوده به خواست يک سيدي متشخصي به نام سيد نعمت اين کتاب را نوشته من لا يحضره الطبيب که نوشته شده بود يک کتاب بعنوان من لا يحضره الفقيه هم داشته باشيم کتاب نوشته شد در ان منطقه و به چاپ رسيد عدد رواياتي که در کتاب من لا يحضر هست عبارت است از نه هزار و چهل و چهار {9044 } تا روايت اين درباره من لا يحضر کتاب سوم عبارت است از تهذيب الاحکام شيخ طوسي که محمد بن حسن ابوجعفر طوسي اين کتاب را در نجف نوشته است شيخ طوسي حيات شريفش در بغداد و نجف بود موسس مکتب فقهي شيعه شيخ مفيد است و مکمل ان شيخ طوسي است تهذيب داراي رواياتي است زياد در ابواب مختلف فقهي عدد روايات تهذيب عبارت است از سيزده هزار و پانصد و نود {13590}تا روايت اين کتاب که نوشته شد بعد شيخ طوسي ديد که تعارضاتي دراخبار و روايات است از سوي ديگر کتاب مقنعه استادش شيخ مفيد نيازي به شرح داشت هم فقط حکم و روايت نزديک زمان معصوم است بعد خواست شرح مقنعه بنوسيد به نام استبصار اين کتاب تدوين شد رواياتي که در اين کتاب وجود دارد عددش هست پنج هزار و پانصد و يازده {5511} روايت مجموع رواياتي که در کتب اربعه امده است عبارتند از چهل و چهار هزار و سيصد و چهل و چهار تا روايت {44344}
 سوال روایات این اصول تکرار هم دارد! جواب تقطيع شده مقدم و موخر اين اصول اجمالا معرفي کرديم و مصدر و مستند ما اين چهار تاست حالا به بحث اصلي رسيديم اين مقدمه و امادگي اين که کتاب را دور نماي انرا بدانيم که اينها چه کتابهايي و چه انواري است چون خود روايت که اصل باشد خود نور است و نورانيتش را کسي که بصيرت دارد می بیند بصيرت و مکاشفه دو گونه است مکاشفه فني و رياضتي و مکاشفه الهي و معرفتي مکاشفه فني و رياضتي برويد هندوستان انواع مکاشفه و اقسام انرا می بینید گفت يک کسي از خدام امام رضا رفته بود پيش يک مرتاض ديد که با مواد نجاست مرتاض ور مي رود اين فرد که از مشهد رفته بود يک نگاه عبرت اميز که خيره شد ديد که جوابش را داد که بيت المال خوردن و از حرم اقا پول دزديدن و خوردن خيلي بدتر از اين است اينها مکاشفات فني و رياضتي است بااينها کاري نداريم اما انچه جائز است مکاشفه نوع دوم کار مکاشفه نوع دوم ولايي و معرفتي اين است که دل و روح و قلب ادم يک بينايي ويژه پيدا مي کند از جمله نورانيت قران را تشخيص مي دهد نورانيت الفاظ امام و معصوم را تشخيص مي دهد و ارتباط به جايي مي رسد که توسط الفاظ قران و روايات شفا مي گيرد مرحوم محدث قمي که گفته مي شود به او گفتند که شما کتاب مفاتيح را مي نوسيد اقبال هست مصباح المتهجد هست و کتب ديگر براي ادعيه است شما کتابتان جا نمی افتد گفت چون من نذر کردم ثواب کتابم راهديه کنم به روح حضرت زهراء سلام الله عليها انهايي که اهل مکاشفه هستند نياز به ان رياضت ندارند يک يا زهراء‌از ته دل اتش جهنم را خاموش مي کند دل افسرده توسل نکند پس چه کند اي دواي دل افسرده ما يا زهراء‌اين است بعد مرحوم محدث قمي چشمش کم ديد شده بود من اين را از مرحوم فاضل لنکراني نقل مي کنم ايشان از محدث زاده قمي من محدث زاده را ديده بودم اما از خودش نشنيدم تقريبا پيشاپيش انقلاب فوت شد تقريبا منبري معروفي بود ايشان گفت که پدرم چشمايش کم ديد شده بود به من گفت که پسرم کتاب کافي را بياور کتاب کافي را اوردم باز کرد روايات را گرفت به چشم خودش ماليد ديگر تا زنده بود نورانيت چشمش به طور کامل باقي ماند اين مکاشفه معر فتي و ولايي است که با حفظ ايمان پا مي گيرد در مسير اهل بيت و صراط مستقيم است به قول مولي علي ان رياضت فن است اين علم و معرفت است
 شروع بحث اصلي در اعتبار روايات
 الان رسيديم به بحث اصلي فعلا بحث اصلي ما اين است که گفته مي شود روايات موجود در کتب اربعه کلها معتبره به ادله اش مفصل اشاره مي کنيم اجمال و موجز اين کتب از همان اصول اربعماه گرفته شده است و ترتيب يافته است انها که اصلند . يک نکته
 قول به اعتبار مجموع روايات موجود در کتب اربعه
  سيد الاستاد مي فرمايد که جماعه من المحدثين يقولون که روايات کتب اربعه همه انها معتبر است اما اين حقير با تتبع يا مراجعاتي که مناسب بضاعه مزجاه است به اين نتيجه رسيديم که کتب اربعه پيش محدثين تماما اعتبار دارد اين اصولي ها هستند که مشکل بوجود مي اورند و اشکال مي کنند اشکال و ترديد درباره عدم اعتبار از دامن اصول برخواسته محدث استرابادي تا محدث بحراني صاحب حدائق علامه مجلسي شهيدين صاحب وسائل با ذکر ادله همه با هم مي گويند که کتاب اربعه تمام رواياتشان معتبر است ما به اين نتيجه رسيديم محدثين اجمع علي صحه و اعتبار روايات الوارده في تلک الکتب الاربعه
 ادله اين قول
 دليلي که درباره اعتبار اين کتب ارائه مي شود از اين قرار است
 اهتمام قدماء‌در جمع اوري روايات
 به تعبير سيد الاستاد بهترين دليل اين است که اهتمام قدماء نسبت به جمع اوري احاديث :ادله درباره اعتبار روايات موجود در کتب اربعه ارائه مي شود اولين دليل: اهتمام محدثين اقدمين نسبت به جمع اوري روايات اينها ادمهايي نبودند که هر چيزي را با اسم روايت جمع بکنند اهتمام خاصي داشتند تا با ان حساسيت مخصوص خودشان روايت را پيدا کنند و جمع کنند دليل مهمي است
 قرب زماني مصنفين به ائمه (عليهم السلام)
 قرب زماني ديديم شيخ کليني در زمان 329 اگر بيست و نه نبود مي گفتيم قرن سه نزديک زمان امام عسکري زمان نواب را درک کرده با ان قرب زماني و همين طور شيخ صدوق و شيخ طوسي و مخصوصا احمد بن محمد بن خالد برقي در همين کتاب محاسن خودش که قبل از کافي تدوين شده است دقيقا از همان اصول اربعماه گرفته شده است
 سوال محاسن برقي براي چه در کتب اربعه نيامده جواب براي اينکه محاسن برقي دوره کامل روايي نيست
 دسترسي به اصول اربعماه
 سوم کتب معتبره يا به عبارت خيلي روشن همان اصول در دسترسشان بوده مرحوم اقابزرگ تهراني در ذريعه مي فرمايد که اصول اربعه تا زمان ابن ادريس حلي موجود بوده مستطرفات السرائر از همان اصول استطراف شده خوب زمان شيخ و اينها که بوده زمان شيخ صدوق و زمان شيخ کليني که قطعا بوده ابن ادريس بعد از زمان شيخ طوسي ذریعه مي گويد تا زمان ايشان اصول موجود بود که مستطرفات از همان اصول گرفته شده
 اجماع يا تسالم فقها در اعتبار کتب اربعه
 دليل چهارم اجماع يا تسالم در ارجاع و اعتماد: مي بينيد الان يک کتابي را که مي گوييد منبع معتبر است در اثر چند بار ارجاع و ارجاعهاي مختلف مي شود منبع معتبر اين چهار تا کتاب بعد از زمان شيخ تا حال ارجاعات الفقها کلهم هست دليل پنجم را عنوان بکنيد تکميلش مي ماند
 تصريحات مصنفين که روايات صحيح را جمع اوري کرده اند
  دليل پنجم تصريحات خود اين محدثين در مقدمه کتابشان که اين روايات روايات معتبره است مثلا تعبير شيخ صدوق دارد در خطبه فقيه که مي گويد که روايتي را من مثل مصنفين ديگر فقط جمع نمي کنم و قصدم اين است که رواياتي را نقل کنم که بر اساس ان فتوا بدهم و اعتماد بکنم و حجت باشد بين من و خداي من و همين طور تصريحات از کليني در مقدمه کافي که مي فرمايد که دوست داريد کتاب کافي باشد که مجموعه احکان دين را از ان استفاده کنيد بر مبناي اثار صحيح صادقين اين تصريحات و ان تصریحاتي که از شيخ طوسي استفاده مي شود در مجموع که تهذيب و استبصار از اصل گرفته شده و اصول پيش او موجود بوده و ساماندهی و تدوين کرده پنج تا دليل قوي درباره اعتبار کل روايات مصنفه در کتب اربعه اما اصولين امده اند با کشتي اصول اقيانوس پيمايي مي کنند مخصوصا سيد الاستاد اشکالاتي که دارد که ان شاءالله جلسه اينده کاملش کنيم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo