< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از عدم نجاسات حيواناتي که دم سائله ندارند
 درباره حيواناتي که دم سائله ندارند بحث کرديم گفتيم در موثقه عمار ساباطي باب 35 از ابواب نجاسات ج2وسائل امده است کل ما ليس له دم فلا باس اين مطلب هم منصوص است و هم مورد اجماع بلکه مورد تسالم اما عده از فقها در مواردي تشکيک کرده اند اصل مسئله معلوم است گفتم يک بحثي اصلي است و يک بحث فرعي بحث اصلي اینکه حيوان ما لا نفس سائله طاهره بحثي نيست اجماع و فتوا و نصا
 حکم وزغ ايا طبق قاعده است
 اما بحث فرعي مواردي بود بعضي از فقها اشکال کرده اند از جمله درباره وزغ شيخ طائفه (ره) در کتاب نهايه صفحه 52 شيخ صدوق در فقيه جلد 1 صفحه 8 و 10 سيد ابن زهره در غنيه صفحه49 سلار در مراسم صفحه 65 گفته اند وزغ جزء‌اعيان نجسه است يک عيني در کنار اعيان نجسه اضافه کنيد نصوصي در اين رابطه است که بر مقتضاي ان نصوص بايد بگوييم وزغ نجس است درباره اين مطلب سه تا روايت را ذکر کرده اند
 در روايت حکم وزغ و فاره با هم سوال شده است
  روايت اول صحيحه معاويه بن عمار کتاب وسائل جلد 1 باب 19 ازابواب ماءمطلق حديث 2 در اين حديث امده است باسناده اسناد شيخ طوسي عن الحسين بن سعيد اهوازي عن حماد و فضاله بن ايوب عن معاويه بن عمار قال سالت اباعبدالله عن الفاره و الوزغه تقع في البئر قال ينزح منها ثلاث دلاء‌
 سوال و جواب درباره وزغ نص خاصي داريم که گفته است نجس است به مقتضاي اين نص عمل مي کنيم اگر دم سائل داشته باشد طبق قاعده است و اگر دم سائله ندارد تخصيص داده شده است بوسيله نص دلالت اين روايت بر مطلوب ابهامي ندارد سه دلو اب بکشد از چاه بعد از افتادن در چاه يک حکم تعبدي نيست معلوم است که کشف قطعي مي کند از الودگي سيد الاستاد هم مي فرمايد در دلالت اين روايت بر نجاست ابهامي ديده نمي شود سند هم کامل است حکم اين خواهد شد که وزغ هم جزء‌اعيان نجسه است
 سوال وجواب سوال اين است که شايد اين دو تا با هم افتاده باشند اين از فاره نجاست را گرفته اگر وزغ تنها بود نجس نبود نه اين فاره جدا وزغ جدا واو دارد حکمش سوال از هر دو است افتادن در اب اگر بگوييم که سوال از بقر و غنم معنايش اين است که اگر دو تايش با هم بودند واو معيت در سوال است نه معيت در افتادن در اب کسي چنین چيزي نفهميده
 روايت غنوي از امام صادق که وزغ را به صورت مخصص ذکر کرده است
 روايت دوم در همين باب 19 از ابواب ماء‌مطلق حديث 5 و در باب ديگر باب اسئار امده هارون بن حمزه اين حديث بقيه رواتش درست است يزيد بن اسحاق توثيق خاص ندارد از اين جهت درباره سندش حرفي هست هارون از ابي عبدالله امام صادق عليه السلام سوال مي کند سالته عن الفاره و العقرب و اشباه ذلک يقع في الماء‌فيخرج حيا هل يشرب من ذلک الماء‌و يتوضا منه قال يسکب منه ثلاث مرات و قليله و کثيره بمنزله الواحده ثم يشرب منه و يتوضو منه غير الوزغ فانه لا ينتفع بما يقع فيه دلالت بسيار کامل جدا کرد سند اين روايت هم که مشکلش يزيد بن اسحاق خوشبختانه در سند کامل الزياره ذکر شده و بنابر مبناي خود سيد الاستاد اين روايت هم سندش معتبر است دو تا روايت معتبره
 مبناي مرحوم اقاي خويي در مورد توثيقات عام کتاب کتاب کامل الزيارات
 سوال و جواب اين بنده حقير خدا اين اوازه را شنيده ام وليکن چند سال قبل از وفاتشان در زمان حياتش مبارکشان اين حرف را شنيده بودم اما ان قدر ان متوجه و ملتفت بود که که اگر رايش تغيير کرده بود اعلام مي کرد اعلام قطعي و سند قطعي وجود ندارد در حد يک شائعه بسيار پر قدرتي است اما سند نديده ايم حالات و اوضاع که اين حقير بلد بودم در اين مسائل تمام بدنه اصلي زنديگش فقه و اصول بود مسائل جانبه و حوزه واينها حاشيه بود متن زندگيش فقه واصول بود قطعا خبر مي داد و اعلام مي کرد هنوز سند کتبي ما نيافتيم شايد قرائني باشد که همچنين چيزي واقعيتش ثابت نيست در کتب چاپ شده در منابع فقهي کتبا اعلام کرده باشند و بعد لازم است اگر انصراف حاصل شده باشد بنويسد تا بماند
 سوال عمرکي چه طور جواب عمرکي صحيح است توثيق خاص دارد روايت سوم عبارت است از روايت فقه رضوي که در کتاب فقه الرضا صفحه 93 فان وقع في الماء‌وزغا اهريق ذلک الماء‌اين سه تا روايت مستند است براي حکم به نجاست وزغ شايد کم و بيش محل ابتلا هم باشد مخصوصا در ازمايشگاه هاي علمي براي اطباء
 نظر مرحوم خويي در مورد سه روايتي که در مورد وزغ ذکر شده است
 سيد الاستاد در تنقيح عروه جلد 2 صفحه 445 مي فرمايد و صحيح و تحقيق اين است که اين وجوه لا يمکن المساعده عليه براي اينکه اولا سه تا روايت نيست يک روايت است دو تا روايت سندش ضعيف است روايتي که سند ضعيف باشد پيش ايشان کلا روايت است روايت اول يزيد بن اسحاق توثيق ندارد و سند هم کامل نيست سند که کامل نبود کانما اين است که دلالتش را کار ندارد
 تعارض روايات دال بر نجاست وزغ با روايت عمرکي
 و روايت سوم که روايت فقه رضوي باشد يک اشکالي وجود دارد و يک اعتبار اشکالش معروف است اعتبارغير معروف تعارض بين معروف و غير معروف طبيعتا معروف مقدم است اعتبار معروف اين است که تمامي اين نصوص از شخص اقا امام رضا گرفته شده بيانات امام رضاست يک اصل در کنار اصول اربعماه و واحد مي شود اين يک اعتبار است لذا اسمش فقه الرضاست از خود امام رضا ست اما فقها مخصوصا اربابان اصول بويژه سيد الاستاد با کلام نفسي مي فرمايند که اين اسناد و نسبت ثابت نيست ممکن است فتواهاي خود شيخ صدوق باشد اصلا حتي روايت بودنش زير سوال مي رود فضلا از اينکه اعتبار هم داشته باشد اين حرف معروف است بين اصولين طبيعتا اعتبار قائل نمي شوند اما در مقام استدلال هم ذکر مي کنند اين دو تا روايت که از دور خارج شدند روايت اول که باقي ماند صحيحه بود سيد مي فرمايد که سندش صحيح هست و دلالتش قابل انکار نيست اما معارض دارد اولين معارض اين روايت صحيحه عبدالله بن جعفر وسائل ج1 باب 9 از ابواب اسئار حديث يک عبارت است از صحيحه علي بن جعفر سند محمد بن الحسن باسناده عن العمرکي که صحيح و موثق است اسناد شيخ هم درست است عن علي بن جعفر عن اخيه الامام موسي بن جعفر عليهما السلام في حديث قال سالته عن العظايه و الحيه و الوزغ يقع في الماء‌فلا يموت ايتوضو منه للصلاه قال لا باس به اين بيان امام که مي فرمايد لا باس به اگر نجس باشد وزغ حيوان نجسي که بيافتد در اب يقع في الماء‌مطلق ماء‌فرمود لا باس دلالت بر طهارت وزغ دارد اطلاق هم معلوم است نسبت به ماء‌قليل باشد يا کثير نجس نمي کند اين حديث دلالت و سندش کامل با حديث معاويه بن عمار که سند و دلالتش کامل بود حداقل تعارض مي کند
 در تعارض يک قاعده داريم و يک اصل
 تعارض که بکند در تعارض يک قاعده داريم يک اصل قاعده در تعارض تساقط است اصل رجوع به عمومات فوق تعارض اين دو تا روايت را از کار انداخت اصل مراجعه به ادله و عمومات فوق درباره عمومات فوق مي فرمايد صحيحه فضل عن العباس وسائل ج1 باب 1 از ابواب اسئار حديث شماره چهار عنه اين عنه سند قبلي حسين بن سعيد است که ايشان هم از حماد نقل مي کند عنه عن حماد عن حريز عن ابن ابي العباس فضل بن عبدالملک کنيه اش است ابوالعباس عن العباس بن وليد از اصحاب امام صادق سالت اباعبدالله عليه السلام اين حديث را جاهاي ديگر به مناسبت ذکر کرده اند عن فضل الهره و الشاه و البقره الابل و الحمار و الخيل و البغار و الوحش والسباع فلم اترک شيئا الا سالته عنه فقال لا باس به حتي انتهيت الي الکلب فقال رجس نجس لا تتوضو بفضله و اصبب ذلک الماء اغسله بالتراب اول مره ثم بالماء ‌اين عمومات است از تمامي حيوانات و حشرات گويا سوال به عمل امده که مي گويد چيزي را باقي نگذاشته ام سوال کردم که گويا از وزغ هم قطعا سوال شده است فرموده لا باس اشکالي ندارد ما به اين عموم عمل مي کنيم و بر اساس همين عموم مي گوييم وزغ پاک است و دليل بر نجاست ان نداريم دلالت دارد بر طهارت کل اين چيزهايي که سوال شد مگر کلب
 سوال و جواب فعلا بحث ما اين است که وزغ دم سائل دارد يا ندارد گفته شده است که هر حيواني که دم سائل ندارد پاک است مگر درباره وزغ که اشکال شده که گفتم اين اشکال نص است اگر دم سائل دارد مي شود تخصيص و دم سائل که ندارد حي و ميتش پاک است اگر نجس باشد حي و ميتش نجس است
 ايا بحث وزغ به عنوان نجس العين استثناءمي شود يا به عنوان اين که دم سائله دارد
 سوال و جواب انها را گفتيم کل حيواناتي که دم سائله ندارند پاک است پاک که بود زنده اش پاک است مرده اش پاک است و اگر نجس بود زنده اش هم نجس است بحث ما فعلا در اين است که حيواناتي که دم سائل ندارند پاکند ان حيواني که زنده اش نجس است زير قاعده حيوانات ليس له دم سائل وارد نمي شود از جمله وزغ حکم به نجاستش صادر شده نص خاص زنده اش گفتم از اعيان نجسه وارد مي شود بنابراين فعلا از ميته و احکام ميته که حيوان حلال گوشت است ذبح شرعي نشده نجس است چه احکامي دارد بحثی نیست ان جهت جدايي است فعلا بحث در حيوانات و حشراتي که دم سائل ندارند پاکند زنده و مرده اش پاک است اگر از اين حشرات يک موردي را پيدا کرديد که نجس بود زنده و مرده اش نجس است وزغ را پيدا کرديم نص خاص که زنده اش نجس است مرده اش هم نجس است
 بحث از وزغ نسبت به اين که دم سائله ندارد مفروغ عنه است
 سوال و جواب صحبت از دم سائله است حيواناتي که دم سائله ندارند پاک هستند بنابراين ما يک مورد اشکال پيدا کرديم که وزغ نص خاص داريم که اين وزغ نجس است در حالي که مي بينيم وزغ خارجا از حيواناتي است که دم سائل ندارد در اين قسمتش بحث نکردم تقريبا وزغ جزء‌مسلمات است دم سائله ندارد اما نص خاص امده که وزغ نجس است بقيه حيواناتي که دم سائل ندارند پاکند ما در بحث تا الان کسي وزغ را جزء‌حيواناتي که دم سائل ندارند گرفته باشد کسي پيدا نشده و نشنيده ايم که وزغ دم سائل دارد ما تقريبا مي بينيم مشهود است کسي درباره اش اظهار نظري نکرده است ما يک راه را باز گذاشتيم که اگر بر فرض اگر دم سائل دارد اشکال که ندارد نص دم سائل اگر داشت را که طبق قاعده گفته کشف کرده از يک واقعيت اگر دم سائل ندارد نص تخصيص زده يا نص طبق قاعده گفته که اين نجس است که دم سائل دارد و اگر دم سائل ندارد تخصيص زده اين را راهش باز گذاشتيم در اين رابطه مشکلي نداريم بعد از تعارض رفتيم به سراغ عمومات گفتيم تعارض يک قاعده دارد يک اصل قاعده تساقط است اصل رجوع به عموم ما فوق است اين بيان سيد است
 سوال و جواب اگر حشرات که دم سائله ندارند ميتش هم پاک است مخصوص به کل زنده است که دم سائل ندارند زنده و مرده اش پاک است در داخل چاه بيافتد گفت لا باس معلوم است که دم سائل ندارد زنده بيرون بيايد لا باس معلوم است که دم سائل ندارد اگر يک حيواني را گفت افتاد و مرده اش بيرون امد نجس است وزغ کشف مي کنيم که از قاعده دم سائله مستثناست و اگر گفت در چاه افتاد و مرد باز هم گفت اشکال دارد مي فهميم که از قاعده دم سائل استثناء‌شده
 سوال و جواب شما گفتيد که اين نص که مي گويد از اول گفتم وزغ که در نص به طور خاص گفته شده است که نجس است اولا در جمع اعيان نجسه يک نجس اضافه شده نکته دوم هم گفتم که اگر وزغ درواقع دم سائل داشته باشد اين نص مي شود طبق خاص و اگر دم سائل نداشته باشد در واقع مي شود تخصيص اين امد و تعارض کرد و تعارض هم تساقط به عموم مراجعه کرديم .
 سوال و جواب مطلب که ايشان مي گويد خوب است که جزء‌موضوعات خارجي است موضوعات خارجي اجتهاد بردار نيست موضوعات خارجي يا به مشاهدات حل مي شود يا به معاينات اگر از امور مشاهدات باشد مي رويم با چشم سر مي بينيم اگر معايناتي باشد مي دهيم به متخصص الان طولي نمي کشد تا مراجعه کنند تا بروند با يک چاقو زدن مي بينند که خون جهنده دارد يا ندارد چرا اينقدر طول بدهيم بحث اينجا نيست درباره وزغ نسبت به دم سائله داشتن يا نداشتن کسي اشکال و بحث نکرده در فقه فقها درباره وزغ بحث موضوعي ندارد فقط بحث حکمي است به خاطر نص مطلب که تا اينجا تمام شد
 سوال و جواب صدوق و شيخ طائفه و ابن زهره شاذ نيست روايت هم معتبر است قابل معارضه است کار به تساقط کشيده شد بعد از تساقط به عموم مراجعه کرديم فتوا همان است که سيد در متن فرمود دليل هم همان بود که سيد الاستاد فرمود و يوکده که اکثريت و مشهور بر اين است بر طهارت وزغ است و مويد ديگر اين است که وزغ از حيوانات و حشراتي است که دم سائل ندارد بنابراين مورد از وزغ امديم بيرون رسيديم به حيه و تمساح حيه و تمساح را اشکال موضوعي مي کنند اين اشکال اشکال حکمي بود اشکال موضوعي است که مي گويند اين دو تا حيوان دم سائل دارند بحثش را ان شاء‌الله فردا دنبال می کنيم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo