< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 ملاقات با ميته هنگام عدم وجود رطوبت
 مسئله دهم مي فرمايد ملاقاه الميته بلا رطوبه مسريه لا توجب النجاسه علي الاقوي و ان کان الاحوط غسل الملاقي خصوصا في ميته الانسان قبل الغسل مسئله را فتوا را فهميديم که اين را مي گويد علي الاقوي مي گويد بعد احتياط مستحبي ذکر مي کند مطالبي است که بايد دقت بشود مي فرمايد ملاقات ميته ادم دست بگذارد به جسم ميته اگر رطوبت مسريه نداشته باشد ايا مجرد دست گذاشتن موجب نجاست مي شود سيد فرمود که بدون رطوبت مسريه مجرد دست گذاشتن موجب نجاست نمي شود از اين اقوي و احوط چه به دست مي اوريم؟
 اقوي يعني چه؟
 نکته اي که عزيزان مي پرسند که اقوي با فتوا چه فرقي دارد؟ فرقش را الان فهمديم اقوي جايي است که ادله اختلاف يا بالا و پايين دارد بهترين دليل را که انتخاب کرد براي حکم ان حکم را مي گويد اقوي لذا اقوي خبر مي دهد که پشت پرده بحث است و الا در عمل اقوي خود فتواست
 اقوال پنج گانه در مسئله
  حالا در اين مسئله پنج تا قول وجود دارد قول اول اين است که ميته يا ميت انسان اصلا نجس نيست انسان موجود پاکي است با شهادتين اولوين ظاهر جسد پاک مي شود با شهادت ثالثه باطن پاک مي شود قد طهرنا بولايته
 سوال (شهادت ثالثه اشهد ان عليا ولي الله) در اذان و اقامه
 سوال و جواب شهادت به وحدانيت خدا شهادت به نبوت و شهادت به ولايت و شهادت به حجت الحجج عصمت الکبري اشهد ان عصمت الکبري حجت علي حجح الله فاطمه الزهرا سيد نساءالعالمين ما شهادت رابعه را مندرج به شهادت ثالثه مي دانيم و تابع دستور هم هستيم ما شرعا دستور هم نداريم که شهادت رابعه را در اذان بگوييم تابع دستوريم اما شهادت ثالثه هم دستور هم دارد تمامي فقها عملا فتوا داده اند بر اينکه شهادت ثالثه در اذان مشکلي که ندارد و علامه مجلسي روايتي نقل مي کند دال بر استحباب و سيد الحکيم صاحب مستمسک هم مي گويد که استحبابش خالي از قوت نيست و نکته بعدي هم دليلي که از تتبع به دست مي ايد صلوات و سلام بر پيامبر و اميرالمومنين در متون فقهي و ديني ما متلازمينند از هم جدا نيستند هر کجا ديديد صلوات و سلام بر پيامبر صلوات و سلام بر اميرالمومنين بوده است حتي مکانت و جايگاهشان از طريق فريقين متلازم است خوشبختانه اين روايت از حضرت زهرا سلام الله عليهاست هم از ابنا عامه من اول در منابع ابنا عامه ديدم بعد ديدم که در روايات خود ما هست که پيامبر که به عرش رفت در قائمه عرش الهي سه تا کتيبه را ديد اول لا اله الا الله دوم محمد رسول الله سوم علي ولي القوم به يک نص و علي ولي به نص ديگر و علي ولي الله در هر صورت مکانت از قائمه عرش تا اينجا بعضي از عزيزان که کلام و فلسفه مي خوانند ملاصدرا مي گويد که حکمه عرشيه به اين تعبير شما بگوييد که سند عرشي در قائمه عرش الهي محقق است
 قول اول ميت انسان مسلمان نجس نيست (قول محدث کاشاني)
  چرا چون شهادتين مطهر است و پاک است و جعل صلاتنا عليکم و ما خصنا به من ولايتکم تذکيه لنا و طهارتا لانفسنا
 غسل ميت از باب تنظيف است يا تعبدا
 غسل را که شرع دستور داده تعبد است يک تنظيف است غسل دليل بر نجاست نمي شود اولا و ثانيا تعبد باشد خيلي اوامر تعبدي است اين قول اول منسوب به محدث کاشاني است کتاب مفاتيح الشرائع جلد 1 صفحه 660
 قول دوم ميت مسلم نجس نيست و لو با رطوبت تماس حاصل شود (قول ابن ادريس حلي)
  در کتاب سرائر جلد 1 صفحه 163 مي فرمايد ميت انسان ممکن است نجس باشد ولي منجس نيست دليل بر منجسيت نداريم بنابراين دست با رطوبت و بدون رطوبت به بدن ميت برسد نجس نمي شود .
 قول سوم (قول مشهور) تماس با رطوبت ميت مسلمان قبل از غسل منجس است
 قول سوم قول مشهور است همان که در متن امده اگر دست مرطوب با بدن ميت تماس بگيرد نجس مي شود و اگر بدون رطوبت باشد نجس نمي شود مشهور است البته قبل از غسل بعد از غسل که تطهير شد و عنوان فرق کرد
 قول چهارم (قول علامه حلي و ...) ميته از اعيان نجسه است
  ولي با ساير اعيان نجسه فرق دارد و تر و خشک ان هنگام تماس نجس مي کند اعيان نجسه ديگر جذب و سرايت و رطوبت لازم دارد در تنجيس ميته به طور مطلق خشک باشد يا تر باشد تماسي و مساسي پيدا بکند نجس مي کند اين حکم خاص ميته است و ما تابع دليليم اين قول منسوب است به علامه حلي در کتاب منتهي جلد 1 صفحه 128 و شهيدان (ره)‌ در کتاب همين شرح لمعه جلد 1 صفحه 114 قول چهارم
 قول پنجم (قول جماعتي ) ميته حکمش حکم ساير نجاسات است مگر ميته مسلمان که با غسل پاک مي شود
  قول پنجم گفته مي شود که ميته حکمش حکم سائر نجاسات هست مگر ميت انسان ميت انسان لمسش خشک باشد يا تر موجب نجاست مي شود که شاهد اين مدعا غسل مس ميت است
 تحقيق مطلب
  اين پنج تا قول را داريم سيد الاستاد مي فرمايد کتاب تنقيح جلد 2 صفحه 462 که اين قول پنجم را جماعتي گفته اند چون جماعت مي شود ما دنبال مصدر نمي رويم و اما تحقيق و بررسي اقوال نسبت به قول اول و همچنين قول دوم که مي گفت ميت انسان پاک است غسل به عنوان يک حکم تعبدي است و قول بعدي هم مي گفت که منجس نيست اين دو تا قول قابل قبول و تاييد نيست به قول سيد الاستاد لا يمکن المساعده عليه بوجه چرا چون نصوصي داريم دال بر نجاست و سرايت ان در شي ديگر
 صحيحه عبيدالله حلبي (نسبت به تماس با رطوبت يا غير ان مطلق است )
 که از جمله ان نصوص صحيحه حلبي کتاب وسائل الشيعه جلد 2 باب 34 از ابواب نجاسات حديث 2 خيلي حديث عالي دارد عن علي بن ابراهيم از محمد بن يعقوب شيخ کليني نقل مي کند عن ابيه عن ابن ابي عمير عن حماد بن عيسي دو تا حماد داريم دو تايش ثقه و از اجلا هست حماد بن عيسي و حماد بن عثمان عن الحلبي حلبي که در پشت سر مشايخ ثلاث هست ابابصير و زراره و محمد بن مسلم اين حلبي که اسمش عبيد الله حلبي است از امام صادق عليه السلام نقل مي كند: قال سالته عن الرجل يصيب ثوبه جسد الميت فقال يغسل ما اصاب الثوب دلالت کامل بدون هيچ ابهامي اين دلالت دارد که لباسي که به جسد ميت اصابت کرده سوال شده که چه حکمي دارد گفته بايد تطهيرش بکنيد دقيقا سوال مي کند که انجا چيز ديگري در انجا نيست فهم عرف و سوالات متشرعه از نجاست و طهارت است از فال زدن و شحوم و اينها که نيست که جسد ميت اصابت کرد بنابر اين جواب مي فرمايد که امام عليه السلام که يغسل {بفتح يائ} يغسل{بضم} هم درست است مناسبت دارد با نجاست و طهارت دلالت کامل است فهم فقها هم اين است ما ضعفا هم شکي نداريم که دلالت بر مطلوب کامل و واضح است
 سوال و جواب ان مسري و غير مسري جمع بين روايتين مي کنند در روايات داريم که کل شي يابس ذکي ان با ان جمع بکنيم نتيجه اش اين مي شود از اين جهت مي گوييم که يابس ذکي که کنارش بگذاريم نتيجه اش اين مي شود که خشک نشود
 سوال نسبت به وجوب و استحباب هم اطلاق دارد قطعا اطلاق به وجوب منصرف است که اطلاق حکم اطلاق امر مولا اصل وجوب است اين مطلب دلالت تمام
 صحيحه ابراهيم بن ميمون (لمس قبل از غسل همراه رطوبت طرح نموده است)
  روايت ديگر در همين باب حديث اول اگر ذهن شريفتان باشد اين يک روايت را يک بار ديگر خوانده ايم و صحيحه هست اما سيد الاستاد اين را صحيحه نياورده من نفهميدم هر چه دقت کردم يک ذره مشکلي براي صحيحه بودنش نيافتم صحيحه ابراهيم بن ميمون از امام صادق عليه السلام حديث اول در همين باب سالت ابا عبدالله عليه السلام عن رجل يقع ثوبه علي جسد الميت قال ان کان غسل الميت فلا تغسل ما اصاب ثوبک منه و ان کان لم يغسل فاغسل ما اصاب ثوبک منه ان شرطي که گفتيم انجا اورديم که اگر غسل داده باشد ميت را که تطهير شد قبل از غسل اگر لمس کند نجس مي شود و از انجا که 1. فهم عرف 2. مذاق متشرعه 3. نص خاص وجود دارد بر عدم تنجيس نجس يابس بنابراين مورد را به طور متعين مي دانيم که عبارت است از موردي که بدن مرطوب باشد دلالت روايت کامل بنابراين دو تا مطلب را ما استفاده کرديم 1. مطلب خودمان را اثبات کرد که قبل از غسل و اگر مرطوب باشد نجس مي کند که قول مشهور بود مطلب ديگر انهايي که مي گفتند که ميت نجس نيست قطعا به صراحت اين نص معتبر مي فرمايد ميت تنجيس مي کند يعني هم نجس است و هم منجس دو تا قول اول را از دائره بيرون ساخت و مطلب و مطلوب ما که در متن امده است را ثابت کرد اما قول چهارم و پنجم گفته شد که ميته حکم خاصي دارد تر و خشکش به مجرد تماس و ملاقات نجس مي کند اين مطلب را گفته بودم مطلبي است که قابل تاييد و قبول نيست براي رد اين قول ما از نصوص استفاده مي کنيم دليل ما بر عدم صحت اين قول مضافا بر فتوا يا اجماع عملي فقها نصي است که وارد شده است اولا سيره متشرعه فهم عرف متشرعه و اجماع عملي فقها بر اين است که ملاقات با شي نجس اگر خشک باشد و سرايتي اصلا در کار نباشد نجس نمي کند تنجيس به وجود نمي ايد اين اولا و ثانيا نص خاصي داريم نص خاص ما موثقه ابن بکير کتاب وسائل جلد 1 باب 31 حديث 5 از ابواب خلوت نقل مي کند از امام صادق عليه السلام که فرمود قال قلت لابي عبدالله ع الرجل يبول ولايكون عنده الماء فيمسح ذكره بالحائط قال: کل شي يابس زکي اين ديگر يک عمومي است تمام عيار هر چيزي که نجاسات باشد و خشک باشد اين پاک است يعني منجس نيست دلالت روايت که کامل است عموم هم که مشخص سند هم درست اين روايت طبيعتا با همان جمع بندي که در ضمن اشاره شد با رواياتي که دلالت دارد بر نجاست و تنتجيس ميت و ميته در ماده اجتماع خودشان تعارض مي کنند در اين تعارض بحث را به اين شکل در نظر بگيريد که اولا رواياتي که دلالت دارد بر نجاست ميته و تنجيس که همان صحيحه حلبي بود اولا ان روايات منصرف است به صورتي که رطوبت در ملاقات وجود داشته باشد شاهد انصراف هم فهم عرف يا عرف متشرعه است بنابراين اولا که تعارضي در کار نيست
 در تعارض عام و مطلق، عام مقدم است.
  و ثانيا اگر تعارض صورت بگيرد ان دسته مثلا روايت حلبي گفت ميت انسان نجس است ان روايت گفت کل نجس خشک منجس نيست تعارض مي کند ان روايات گفت کل ميته و ميت انسان تعارض کجا مي شود ميت انسان که خشک باشد ادله و نصوص دال بر تنجيس ميت مي گويد ميت است و تنجيس هست ادله کل يابس زکي مي گويد که اينجا نجس خشک است و تنجيس نمي کند پس در ماده اجتماع تعارض به عمل امد اولي که دلالت بر تنجيس مي کند مطلق است و دومي که دلالت بر تطهير مي کند عام است و ما گفتيم که بر مبناي سيد الاستاد و اخرين تحقيق اصولي در تعارض دو تا معناي داراي شمول اگر يکي مطلق باشد و ديگري عام عام مقدم است بر مطلق چون دلالتش لفظي است و ظهورش اقوي ظهور لفظي اقوي از ظهوري است که عقلي باشد مقدمات حکمت در حقيقت مقدمات عقليه بنابراين صحيح همان است که در متن امده که ميت انسان اگر خشک باشد و رطوبتي نداشته باشد دستي که با ان ملاقات کند نجس نمي شود اگر با رطوبت ملاقات به عمل بيايد تنجيس به عمل مي ايد اين مطلب صحيح و مطابق با نصوص و جمع بين ادله و مقتضاي فهم عرف متشرعه است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo