< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث حکم خون حيواني که خون جهنده ندارد
 مرحوم سيد طباطبايي يزدي مي فرمايند الدم من کل ما له نفس سائله من النجاسات اين را بحثش را مفصل گذرانديم و در نتيجه حکم همين است که در متن است اما قسمت دوم فرمايش ايشان که موضوع بحث امروز ماست و اما دم ما لا نفس له فطاهر کبيرا او صغيرا کالسمک و البق و البرغوث و کذا ما کان من غير الحيوانات و يستثني من دم الحيوان المتخلف في الذبيحه بعد خروج المتعارف اين استثنا حيواناتي که دم سائله ندارند خونشان پاک است و همين طور مسئله دوم امروز ما خون متخلف يعني گوسفندي که ذبح کنيد هر مقدار خون در داخل بدن گوسفند بماند پاک است اين مطلب را بايد بررسي کنيم ادله اين حکم چه چيزهاست مرحوم شيخ طوسي در کتاب مبسوط جلد 1 صفحه 35 مي فرمايد که طهارت خون بق و براغيث يک امر مسلم عند الاصحاب است يعني حکم به عدم نجاست خون ما لا نفس له يک امر مسلم پيش فقهاست و صاحب جواهر در کتاب جواهر جلد 5 صفحه 363 مي فرمايد اين حکم مورد اجماع فقهاست منقول و محصل متواتر يا مستفيض
 منظور از اجماع منقول متواتر و مستفيض
 يک توضيح مختصر در فهم عبارت جواهر برايتان بگويم مي فرمايد اجماع منقول متواتر يا مستفيض منظور از اين متواتر و مستفيض حديث و روايت نيست بلکه نقل اجماع است نقل اجماع توسط فقها در حد متواتر است يا در حد مستفيض کلمه متواتر و مستفيض را ذکر مي کند اشتباه نشود
 انواع اجماع (منقول محصل محقق)
 درباره اجماع شرحي که بايد بدهيم از اين قرار است که اولا بايد بدانيم اجماع تا عصر ما سه قسم است 1. اجماع منقول 2. اجماع محصل 3. اجماع محقق اجماع منقول اين است که در قديم از زمان پيش فقها اجماعي بوده مثلا صاحب جواهر و يا علامه حلي ان اجماع را نقل مي کند مي گويد در ان عصر اجماع بوده اين منقول است الان ديگر از ان اجماع در دست ما در حال حاضر خبري نيست اجماع محصل اين است که تا عصر متاخرين بين فقها اجماع موجود و حاصل باشد محصل از حاصل است بين همه متقدمين تا مرز متاخرين اجماع حاصل باشد نقل نياز ندارد تحقيق کرده است محقق و فقيه تمام فقهاآرائشان موافق است قسم سوم اجماع محقق ان است که بين فقهاي عصر اخير تحقق يافته باشد هيچ کسي مخالف نباشد مثلا درباره طهارت دم ما لا نفس له اجماع منقول هم هست محصل هم هست تا زمان علامه حلي محقق هم هست الان که ما در اين عصر زندگي مي کنيم از فقهاي نجف از سيد يزدي تا سيد الاستاد کسي مخالف نيست از جمع فقهاي قم از اقاي بروجردي تا امام خميني همه با هم موافقند يک اشکال را عرضه بدهيم و يک اصطلاح را توضيح بدهيم
 عدم اعتبار اجماع مورد ادعاي صاحب جواهر
 سيد الاستاد مي فرمايد اين اجماع کارساز نيست اين اجماع مدرکي است اجماع مدرکي اعتبار ندارد چه کسي مي گويد اعتبار ندارد بعد از تطور اصول يک نکته ظريف را امروز مي گويم که با اجماع اشنا بشويد مهم هست اجماع يک مسئله مهم و متاسفانه واکاوي کمتر شايد بشود اين اجماعي که صاحب جواهر اعلام مي کند دليل معتبري نيست چون اين اجماع مدرکي است احتمال مي دهيم که مدرکش ايه قران ايه 145 از سوره انعام الا ان يکون ميته او دما مسفوحا چون در ايه قران دم نجس دم مسفوح امده دم مسفوح دم حيواني که نفس سائله دارد پس دم حيواني که نفس سائله ندارد نجس نيست شرحش را مي دهيم ان شاء الله ممکن است هم بعضي از روايات باشد در اجماع مدرکي گفته اند که معلوم المدرک و محتمل المدرک فرق نمي کند احتمال مدرک که داديم کافي است در اعتبار اجماع. چون قاعده اصولي متقني داريم و ان اين است که شک در حجيت مساوي با عدم حجيت است احتمال مدرک که داديم شک در حجيت مي کنيم اين اشکال ايشان
 علت تفاوت نظر فقها در مورد اجماع قبل و بعد از تطور اصول
 اما تحقيق درباره اشکال ايشان و ان اين است که ما بحث بسيار دامنه دار و پرباري درباره اجماع داريم بحث اجماع پر ثمر و اما از يک سو مي بينيم تطور اصول اجماع را کاملا از کار کنار گذاشته از سوي ديگر در فقه ادله اربعه يکي از انها اجماع قبل از زمان اصول ببينيد استدلال به اجماع به طور مترکز و مترتب بوده حالا کار ما مشکل است بنابراين اولا توضيح بدهيم چرا انقدر اختلاف فاحش بوجود امده قبل از تطور اصول اجماع يکي از ادله اربعه بوده و مورد استناد در سرتاسر فقه و محل اعتماد پس از تطور اصول از زمان شيخ انصاري اجماع محل استناد و اعتماد نيست فقط يک بحث علمي مي کنند و در اخر هم مي گويند فقط اجماع تعبدي حجت است که اجماع فقها باشد و هيچ مدرکي نداشته باشد و ان هم گفته شده در سرتا سر فقه فقط دو مورد اجماع تعبدي است 1. حرمان ولد الزنا از ارث2. گذاشتن ميت مستقبلا در قبر دليل ندارد اما واجب است اين دو مورد را گفته اند که اجماع تعبدي است که هيچ مدرکي ندارد اما بالواسطه از بيان مرحوم اقاي بروجردي برخورده ايم که ايشان فرموده است که هفتاد مورد در فقه اجماعي است که هيچ مدرک فقهي ديگر ندارد حالا اجماع تعبدي شد و تمام از ان طرف هم اجماع يک دليل بود رمز اين اختلاف چيست
 شيخ انصاري اجماع کاشف از قول معصوم را حجت مي داند
 رمز اين اختلاف اين است که فقها قبل از زمان صاحب جواهر و شيخ انصاري اجماع را به عنوان يک دليل مستقل بما هو اجماع سر پاي خودش مستقل قبول داشتند اما شيخ انصاري که اصول را تحول افريد فرمود اين اجماع را ببينيد اينکه خود فقها جمع بشوند اظهار نظر بکنند به چه معناست ؟روح بايد داشته باشد (نقل مضمون و ساده سازي) روح اجماع قول معصوم است اگر قول معصوم در ان نباشد خبر عن راي هست خيلي جمعيتها جمع مي شوند و راي مي دهند بايد روح داشته باشد بعد خودش راههايي که در رسائل خوانده ايد به قاعده لطف و حدس و حس نتيجه ايشان شاگردش صاحب کفايه پس از ايشان شاگردش ميرزاي نائني پس از ايشان شاگردش سيد الاستاد فرموده اند که اجماع فقط در صورت تعبديش مي تواند از قول معصوم کشف کند و الا هيچ ارزشي در کار نيست رمز مسئله را فهميديم در بين قدما استقلال داشت اجماع، در بين متاخرين و اصوليون اجماع دليل مستقل نيست بايد با قول معصوم باشد اگر همراه با اين بود نتيجه مي دهد
 تحقيق مطلب
 اما بررسي هر دو راي درباره اجماع به طور دقيق مي دانيم که منظور از اجماع در اصطلاح فقها خود روايات نيست و مي دانيم اجماع را در برابر روايات نقل مي کند اگر انچه که در اصول امده است با دقت بپذيريم کامل چه مي شود يکي از طرق اثبات روايت اجماع فقهاست از طرق روايت مي شود ديگر اجماع نيست اگر بنا بود اجماع حجيتش در ارتباط با کشف قول معصوم بود روايت مي شد يک واقعيتي است دقت بسيار مختصري نتيجه مي دهد مي شد روايت اجماع نبود قطعا مي دانيم اجماع در کنار روايت است اشکال را چه کنيد اجماع بدون کشف چه اعتباري دارد
 اجماع غير از روايت است بلکه اعتبار قول خبره است
 اما اعتبار اجماع بما هو اجماع راه ديگري دارد وان عبارت است از اعتماد به قول خبره اعتماد به اقوال فقهايي که خبرگان اصلي هستند
 حصول اطمينان به قول فقيه
  از يک مثل ساده يک مقلد چطوري به راي يک مجتهد اعتماد مي کند چون خبره در فقه است اگر ما از زمره فقها شديم براي ارا فقها هيچ اعتبار قائل نباشيم و بعد ان که شنيده ايم که دهها سال بعد از رحلت شيخ طائفه کسي فتوا نمي داد اعتماد به شيخ طائفه بود و فقها ان هم برسند در حد اجماع ايا راي يک فقيه مثل شيخ طائفه و بعد ضميمه بشود شيخ صدوق ضميمه بشود شيخ مفيد سيد مرتضي بعد همه موجب اعتماد نيست اگر موجب اعتماد نباشد شک بر مي گردد به اساس ديگر اعتماد وجود نخواهد داشت بنابراين اجماع ريشه اش اعتماد به قول خبره است يا اعتماد به قول کارشناسان امور است و انگهي اين اعتماد که وجود دارد از خبرويتشان نسبت به ادله اگاهند نصوص در اختيارشان ادله در دسترسشان و در شکل اشراف قرار دارند اعتماد به خبرويت معنايش اين است يعني اهل خبره حکم فقهي از منابع اصلي به طور صحيح کشف مي کنند قطعا موجب اطمينان مي شود يک فقيه حکمي که بينه و بين الله مي دهد اطمينان پيدا کند اطمينان گاهي ادم تنهاست يک فقيه محقق ديده مي شود مي گويد اين مطلب و اين استدلال خوب است ولي افسوس تنها هستم اگر کسي ديگر مي داشت چرا اطمينان اعتماد
 وجود روايت مويد اجماع نه تنها مخرب اجماع نيست بلکه مويد ان است
 بنابراين مسئله اعتماد به قول اهل خبره يک مطلب مسلم و قطعي است ان هم که کل فقها باشند اصلا ربطي به روايات ندارد تازه مدرک بودن نه تنها نقطه ضعف بلکه مويد مي شود بر اين مبنا ما قول کل فقها را داريم مويداتي از روايت برايش هست نه اينکه مدرکي بودن ضرر و اسيبي وارد کند لطافت مطلب اينجاست که اصولين اقويا مثل سيد الاستاد که اجماع را کاملا دليلش را از بين مي برند اما در مقام فتوا از اجماع دست بر نمي دارد مطابق اجماع فتوا مي دهد کتاب حقير فقه المعاملات اگر ديده ايد شيوه استدلال سيد الاستاد با فتوايش گاهي تلفيق کرده ام که خوب مستند مطلب يکي دو تا نيست فتوايش از اين اجماعات جدا نيست بنابراين خود اصولين که اجماع را قولا رد مي کنند عملا به اجماع پايبند است اين اخرين تحقيقي بود درباره اجماع که براي شما به عرض رسانده شد ادامه بحث دليل اول ما در ارتباط با اثبات نجاست دم حيواني که نفس سائله ندارد اجماع شد و اجماع را هم گفتيم و تمام اجماع منقول و محصل و محقق
 دليل ديگر صاحب جواهر اصل طهارت
  اما دليل دوم باز هم صاحب جواهر در همان منبع در يک صفحه از يک کتاب تقريبا در حد نيم صفحه هفت دليل را به شکل اختصار اعلام مي کند دليل دوم ما اصل اصاله الطهاره خوب اين اصاله الطهاره که عبارت است از يک قاعده فقهي در صورتي جاري مي شود که مبناي ما بر اين باشد که درباره نجاست دم اطلاق لفظي نداريم دو مبنا بود مبناي سيد الاستاد اين شد که درباره نجاست دم اطلاق لفظي داريم مبناي سيد الحکيم اين بود که نداريم علي المبناست بر ان مبنا که اطلاق لفظي نداريم درباره دماء حيوانات و حشراتي که دم سائله ندارند ما اصاله الطهاره جاري مي کنيم و حکم به طهارت اعلام مي کنيم اما سيد الاستاد مي فرمايد که جايي براي اجراء قاعده طهارت اماده نيست چون ما اطلاق لفظي داشتيم از موثقه عمار ساباطي ثابت شد که نجاست دم اطلاق لفظي دارد اطلاق که بود نسبت به قاعده طهارت نسبت حاکم مي شود اطلاق لفظي حاکم است بر قاعده طهارت
 دليل ديگر صاحب جواهر طهارت خود ميته حيواني که خون جهنده ندارد
 دليل سوم صاحب جواهر براي اثبات عدم نجاست در حيواني که نفس سائله ندارد عبارت است از طهارت ميته اين حيوانات فقهاً و نصاً رسيديم به اينجا که ميته حيواناتي که دم سائله ندارد نجس نيستند و اين عدم نجاست را ما مطلق يافته ايم نسبت به دم حيوانات مي توانيم از اين اطلاق استفاده کنيم باب 35 از ابواب نجاسات کتاب وسائل جلد 2 موثقه حفص بن غياث سند درست است و موثق عنه محمد بن الحسن شيخ طوسي عن احمد بن محمد بن يحيي سند کاملا درست است حفص بن غياث عن جعفر بن محمد عن ابيه عليهم السلام قال لا يفسد الماء الا ما کانت له نفس سائله
 مسلم بودن مفهوم حصر و عدم مفهوم لقب
 شما در اصول خوانده ايد دو تا مورد مثبت و منفي مسلم است در بحث مفاهيم يک موردي که قطعا مفهوم ندارد عبارت است از مفهوم لقب يک موردي است که قطعا مفهوم دارد عبارت است از حصر لقب لا مفهوم له، حصر له مفهوم قطعا اينجا لا يفسد الماء الا ما کانت له نفس سائله حصر شده است افساد اب فقط به حيواني که نفس سائله دارد دلالت کاملا روشن ميته حيواناتي که دم سائله ندارند منجس نيست يعني پاکند اين طهارت اطلاق دارد اطلاقش را که يافتيم يعني دم و خونش هم پاک است بهترين دليلي که در جمع ادله اگر خواستيد انتخاب کنيد که سيد الاستاد مي فرمايد اين دليل درست است اما مي فرمايد که متاسفانه فقها متعرض نشدند بنده ملاحظه کردم که در دو سه کلمه صاحب جواهر اين را گنجاده که شايد مقررين استاد اين را متوجه نشده اند چرا که صاحب جواهر گفته دليل سوم ما طهارت ميته اين حيوانات است به همين اختصار سيد مي فرمايد متاسفانه کسي از فقها به اين نکته استدلال نکرده است استدلال هم شده چون خيلي مختصر بوده است به چشم نيامده بهترين دليل براي اثبات عدم نجاست دم حيواناتي که نفس سائله ندارند همين نصوصي است که دلالت دارند بر طهارت ان حيوانات که از اطلاق طهارت ميته طهارت دمش هم قطعا به دست مي ايد دليل سوم بهترين از بين دليل هفت دليل است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo