< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 نصوص مربوط به عدم نجاست دم حيواني که دم سائله ندارد
 درباره ادله اثبات عدم نجاست دماء حيوانات ما لا نفس له بحث مي کرديم رسيديم به روايات گفته شد که حيواناتي که دم سائله ندارند خونشان نجس نيست چهار دليل ان راگفتيم
 دليل پنجم ما نصوص بود روايت اول از اميرالمومنين وسائل الشيعه جلد 2 باب 23 از ابواب نجاسات حديث شماره 2 حديث را خوانديم نوفلي و سکوني در سند امده بود گفتيم که با همه بحث ها اين دو تا راوي قابل اعتماد هستند و فقها به روايت اين دو تا راوي اعتماد مي کنند کثرت روايت از يک سو و واقع بودن در سند تفسير علي بن ابراهيم قمي از سوي ديگر.
 دلالت روايت سکوني
 متنش اين است عن ابي عبدالله عليه السلام قال ان عليا عليه السلام کان لا يري باسا بدم ما لم يذک يکون في الثوب فيصلي فيه الرجل يعني دم السمک اين متن روايت است مي فرمايد که اميرالمومنين درباره خوني که در لباس ديده مي شد خون سمک و با لباسي که در ان خون سمک بود کسي نماز مي خواند اشکالي نداشت بنابراين از اين حديث استفاده مي شود که خون سمک نجس نيست چون اگر نجس بود در نماز اشکال ايجاد مي کرد
 فرمايش مرحوم خويي در تنقيح العروه
 سيد الاستاد در تنقيح العروه جلد 3 صفحه 8 مي فرمايد که اين حديث جهتش درباره عفو خون در نماز هست اما بر طهارت خون سمک دلالتي ندارد انچه از اين حديث استفاده مي شود که در حال نماز اين خون معفو عنه است اين مدعاي ما را ثابت نمي کند مدعاي ما اين است که ما مي خواهيم طهارت خون سمک را ثابت کنيم چيزي که ما قصد داريم از نص استفاده نمي شود چيزي که نص اعلام مي کند هدف ما نيست اشکال واردي است سيد الحکيم هم اين اشکال را مورد توجه قرار داده است
 مکاتبه ابن ريان
 روايت دوم مکاتبه ابن ريان است اين روايت هم در همين باب 23 از ابواب نجاسات حديث شماره 3 عن علي بن محمد عن سهل بن زياد عن محمد بن ريان قال کتبت الي الرجل عليه السلام هل يجري دم البق دم البراغيث و هل يجوز لاحد ان يقيس بدم البق علي البراغيث فيصلي فيه و ان يقيس علي نحو هذا فيعمل به وقع عليه السلام يجوز الصلاه و الطهر منه افضل
 سند روايت (علي بن محمد- سهل بن زياد)
 اولا سند را توجه کنيم علي بن محمد که اشکالي ندارد و توثيق خاص از سوي نجاشي دارد سهل بن زياد داستانش مثل داستان نوفلي و سکوني است توثيق خاص ندارد محل بحث هم هست اما دو تا خصوصيت دارد 1. کثير الروايه روايت زياد نقل مي کند 2. مورد اعتماد محدثين هست اين دو تا امتياز براي ما قابل توجه هست هم در سند کامل الزياره امده است و هم در سند تفسير قمي هر دو ان دو تا مورد دو تا توثيق عام و بعد کثرت روايت و اعتماد اصحاب دو تا امتياز ديگر هر چند توثيق خاص ندارد يعني از قلم توثيق افتاده بنابراين درباره سهل يک قاعده اورده اند گفته اند که الامر في سهل سهل توثيق ندارد محمد بن ريان که توثيق دارد از اصحاب اقا امام عسگري سلام الله عليه
 دلالت روايت ابن ريان
  قال کتبت الي الرجل مکاتبه است در مکاتبه رجل اقا امام عسگري است سوال شد که خون بق جاري مجراي خون براغيث مي شود يعني دم براغيث که بر اساس نص معتبر قطعا پاک است دم براغيث الان نصش مي خوانيم دم براغيث قطعا پاک است مي فرمايد دم بق هم پشه مي شود مثل برغوث باشد امام مي فرمايد که بله نماز جائز است با لباسي که خون پشه در ان باشد بخواند اشکالي ندارد از اين حديث همان استفاده اي کرديم که از حديث قبلي بود حد دلالتش اين است که امام مي فرمايد نماز خواندن با لباسي که خون بق داشته باشد جائز است و پس از که نماز خواندن جائز بود مي گوييم اين خون پاک است اين حد استدلال اما اشکال که ما مي خواهيم طهارت را ثابت کنيم اين نص مي فرمايد در نماز معفو عنه است يک اشکال و ان اين است که ان عفوي که خورده است نسبت به دماء که در نصوص امده تحديد شده به اندازه درهم مثلا در نصوص معتبر اينجا مطلق گفته است و تحديدي در کار نيست با خون سمک اقا اميرالمومنين اشکالي نمي گرفت خون بق هم اشکالي ندارد به قول مطلق پس ممکن است اين زير پوشش عفو نباشد چون تحديدي در کار نيست
 سوال و جواب خون پشه اولا معمولا در عربستان هست ممکن است خونش تعدد هم داشته باشد از يک درهم هم زياد بشود اطلاق دارد تحديد به درهم نشده بنابراين مطلق خون گفته است در نماز اشکال ندارد ما چه نتيجه مي گيريم طهارت مي گوييم ان خون معفو در صلاه محدد به حد درهم است اين خوني که به طور مطلق گفته شده است که در نماز اشکال ندارد پس خون معفو نيست مطلق خون اشکال ندارد يعني نجس نيست تاييد هم اين است که امام در مقام تفصيل مي طلبد ترک استفصال براي شما گفتم که ترک استفصال اطلاق مقامي است ترک استفصال جايي که مقام و مخاطب تفصيل و توضيح بطلبد اگر ترک شد استفصال و توضيح نداد ترک استفصال است و اطلاق مقامي است اينجا هم که اطلاق مقامي است امام فرموده است مطلق دم بنابراين دلالت دارد بر اينکه دم سمک و دم بق پاک و طاهر است اين اشکال را گرفتيد جوابش را اينگونه مي توانيم بگوييم که ممکن است عفو در نماز متعدد باشد يک عفوي است نسبت به دم حيواناتي که دم سائله دارند ان عفو محدد به حد درهم است اما عفوي که نسبت به دم حيوانات که دم سائل ندارند هست اين محدد به حد درهم نيست کل اين دماء معفو است بنابراين ممکن است بگوييم درباره دم حيواني که نفس سائله ندارند نسبت به نماز عفو امده باشد حد دلالت اين است عفو در نماز اما دلالت بر طهارت ندارد اين اشکالي است که سيد الحکيم و سيد الاستاد دارند حد اقل دلالت بي اشکال نيست از اين دو تا روايت که مقدار محدودي استفاده کرديم و دلالت کامل نبود
 روايت ابي ابي يعفور
 مي رويم به سراغ نص سوم که عبارت است از حديث شماره 1 همين باب 23 از ابواب نجاسات اين حديث صحيحه است
 سند روايت
 محمد بن الحسن باسناده عن الصفار محمد بن الحسن شيخ طائفه باسناده عن الصفار محمد بن الحسن الصفار که از اجلا و ثقات است سند شيخ به صفار درست و صحيح است عن احمد بن محمد هم که از اجلا و ثقات است احمد بن محمد بن يحيي العطار قمي عن علي بن حکم باز هم توثيق خاص دارد عن زياد بن ابي حلال هم از ثقات و اجلا و از يک واسطه از امام صادق نقل مي کند از تابعين است عن عبدالله بن ابي يعفور که ابن ابي يعفور معلوم و مشهور و از چهرهاي بارز اصحاب رضوان الله عليهم هست
 دلالت روايت
 عبدالله بن ابي يعفور قال قلت لابي عبدالله عليه السلام ما تقول في دم البراغيث قال ليس به باس قلت انه يکثر و يتفاحش قال و ان کثر خيلي دلالتش عالي و کامل و واضح سوال شد درباره خون براغيث قال ليس به باس گفت اشکالي ندارد باز عبدالله بن ابي يعفور سوال مي کند اينجا جايي است که تفصيل را هم بيان کرده و حکم تفصيل هم بيان شد قلت انه يکثر و يتفاحش خونش زياد است در حد فاحشي است قال عليه السلام و ان کثر هر چند زياد باشد به ذهنت نيايد که به اندازه يک درهم زياد هم باشد لا باس به اشکال ندارد اين لا باس به درباره نماز تنها نيست صحبت نماز هم در اين روايت هم نيامده سند هم صحيحه و کلام هم کامل بيان هم مطلق دلالت بر طهارت دم براغيث کامل و تمام است
 اشکال مرحوم اقاي خويي و حکيم بر دلالت روايت (عدم اطلاق)
 درباره اين روايت باز هم سيد الاستاد و سيد الحکيم همان اشکالاتي که داشته اند فرموده اند که اين روايت بر طهارت کامل است مربوط به عفو در حال نماز نيست سند هم صحيح هست اما اطلاق ندارد فقط براغيث لذا ديديم که در روايت قبلي که خوانديم سائل اين روايت را مي دانست گفت بق را براغيث مي شود مقايسه کنيم اقا فرمود اشکال ندارد نماز مي شود بخواند نفرمود لا باس که ان نماز کلمه صلاه مشکل بوجود مي اورد اگر مي فرمود لا باس بق هم مي امد داخل محدوده براغيث پس ما تا اينجا فقط انچه استفاده کرديم از نصوص طهارت دم براغيث بود بدون شبهه و اشکال چيز ديگر به اثبات نرسيد
 روايت غياث
 روايت ديگر مرحوم سيد الحکيم در مستمسک جلد 1 صفحه 347 مي فرمايد حديث غياث عن ابي عبدالله جعفر بن محمد عن ابيه عليهم السلام قال لا باس بدم البراغيث و البق و بول الخشاشيف اين حديث هم منبعش همين باب حديث شماره 5 اين حديث دلالتش بر طهارت دم براغيث و بق کامل است مضافا بر اينکه حديث ابن ريان مي تواند مويد باشد براغيث و بق تقريبا از نصوص استفاده شد که دمشان طاهر است اين حديث اينجا مرسل ذکر شده وليکن جايي ديگر در کتاب طهارت با سند امده سندش لا باس به به نظر مي ايد و سيد الحکيم در سندش اشکالي نکرده اند سيد الاستاد به اين روايت اعتماد کرده اند در مجموع اين دو تا روايت انچه اعلام مي کند اين است که دم براغيث و بق طاهر است
 نظر مرحوم اقاي خويي در اطلاق روايت
 باز هم سيد الاستاد در اخر مي فرمايد که اطلاق ندارد و هدف بدست نمي ايد طهارت دم کل حيواناتي که دم سائله ندارند ثابت نمي شود و بعد مي فرمايد اگر که ما اطلاق را تعميم بدهيم براغيث و بق را مي توانيم تعميم بدهيم به ذباب و زنبور اما به سمک و حيه که نمي شود اولا انها از نظر جسم و جثه فرق دارند عظيم الجثه هستند و ثانيا انها خون زيادي دارند قابل مقايسه نيست
 نظر صاحب جواهر (استفاده از عدم قول به فصل)
 اما صاحب جواهر مطلب جالبي در اين رابطه بيان مي فرمايند و ان اين است که پس از که بر اساس نصوص معتبر طهارت دم براغيث و بق ثابت شد ما به برکت قول به عدم فصل طهارت دماء بقيه حيواناتي که دم سائله ندارند ثابت مي کنيم چون قول به عدم فصل داريم به اين معنا که تمامي فقها نسبت به دماء‌ حيواناتي که دم سائله ندارند تفصيل قائل نشده اند قسمتي که از نصوص به طور صريح ثابت کنيم و ان قسمتي که در نص نيامده است به توسط عدم قول به فصل به اثبات مي رسد مطلبي است قابل توجه و درست از نصوص که فارغ شديم و حد دلالت نصوص هم بدست اورديم در جمع بندي اين شد که نصوص اولا دلالت بر طهارت دارند اگر اطلاق هم نباشد حداقل دلالت بر طهارت بعضي از موارد که قطعا دارند و ثانيا قول به عدم فصل اين دلالت را کامل مي کند و ثانيا استدلال اصحاب و فهم اصحاب هم که از اين روايات و نصوص طهارت دم حيوانات ما لا نفس له مي توانيم به عنوان مويد استفاده کنيم اين تمام حد دلالت نصوص تا اينجا
 قاعده نفي عسر و حرج در دم حيوان با دم غير سائله
  صاحب جواهر در جواهر جلد 5 صفحه 363 مي فرمايد که دليل بعدي درباره اثبات طهارت دم حيوان ما لا نفس له عبارت است از قاعده نفي عسر وحرج اگر قائل به نجاست باشيم عسر و حرج دارد بر اساس قاعده عسر و حرج مي گوييم نجس نيست قاعده عسر و حرج رفع حکم مي کند ما جعل عليکم في الدين من حرج و اجتناب از دماء حيواناتي که نفس سائله ندارند عسر و حرجي است مخصوصا براغيث و بق و سمک در جايي که سمک فروشي دارند اينها عسر و حرج است اولا يک توضيح مختصر عسر و حرج چرا دو تا کلمه دو تا معنا يک موضوع شده است جوابش اين است که يک قاعده موضوع دارد دو تا موضوع هر دو کلمه بار معنا دارد عسر عسر است حرج حرج است عسر چيزي است که براي انسان يک مشقت ابتدايي مي اورد ولي قابل تحمل است حرج قابل تحمل نيست عادتا چرا دوتايشان موضوع براي يک قاعده شده اند جواب عسر و حرج تحديد کرده است مشقت را عنوان موضوع قاعده مشقت است عسر ابتداي مشقت است حرج انتهاي مشقت است در حقيقت عسر و حرج حدود مشقت را بيان کرده است که مشقت ابتدايي هم رافع است و مشقت نهايي هم رافع است اشتباه نشود که بگوييم فقط مشقت نهايي نه عسر هم ضميمه کنيم نکته دوم درباره قاعده عسر و حرج اين است که انجايي که عسر و حرج رافع هست نياز دارد به فعليت موضوع يعني عسر و حرج شخصي است عسر و حرج نوعي نيست به اين معنا که وقتي که شما در حالت عسر و حرج شخصا قرار گرفتيد تکليف از شما مرفوع است اما اگر فرد کناري شما حالتي داشت که در عسر و حرج قرار نمي گيرد تکليف از ايشان مرفوع نيست مثلا هواي سرد دو نفر با دو مزاج يک نفر از سرما هيچ ابائي ندارد مي رود وضو مي گيرد هيچ عسري برايش نيست وضو بايد بگيرداما ان که مزاج ضعيفي دارد در سرماي شديد اگر وضو بگيرد سخت است مريض است عسر برايش فعليت دارد و نبايد وضو بگيرد پس عسر و حرج شخصي است بنابراين درباره دماء براغيث عسر و حرج کارساز نيست چون دماء به تعدد افراد فرق مي کند براي کسي يک دو بار خيلي به ندرت گرفتار مي شود به دم براغيث براي او شستن و تطهير حرجي نيست براي کسي که مثلا از شهر و ديار دور است و در بيابان براغيث بيشتر با او در ارتباط هست براي انها عسر و حرج هست حکم کلي نسبت به طهارت دم براغيث در اثر قاعده عسر و حرج نمي توانيم اعلام کنيم
 سيره متشرعه
 دليل هفتم و اخرين دليلي که در اين رابطه گفته مي شود سيره متشرعه يا حتي ارتکاز متشرعه سيره متشرعه بر اين است که دم حيوانات که نفس سائله ندارند پاک هست و در اين رابطه شبهه اي وجود ندارد سيد الاستاد پس از که به اجماع و اشکال مي کنند اخر مي فرمايد دليل اصلي براي اثبات مطلب سيره است سيره متشرعه درست مستقر مستحکم بدون هيچ اشکال و ابهامي سيره متشرعه اين است که از اين دماء اجتناب نمي کنند اينها را طاهر مي دانند و اين سيره بما اينکه هم استمرار دارد و هم امضا دارد حجيت و اعتبارش ثابت
 نظر مرحوم اقاي خويي در مورد سيره متشرعه در اين مسئله
 در نتيجه دليل اصلي بر مسلک سيد الاستاد عبارت است از سيره مشترعه کار را به اخر مي رساند و طهارت اين دماء را تاييد مي کند
 تحقيق مطلب
  تحقيق مطلب اين است که نسبت به سيره اشکالي وجود ندارد سيره مستقر هست اما مضافا بر سيره علي الاقل حتي بر مسلک اصوليها مي توانيم اجماع را به عنوان مويد علي الاقل در نظر بگيريم و نصوص را هم به عنوان کمک و زمينه ساز از نظر دور نياندازيم روي اين اساس سيره با کمک نصوص وبا اجماعي که صاحب جواهر نقل فرمودند و اعلام کردند حکم از پشتوانه محکمي مي تواند برخوردار باشد نتيجه اين شد که دماء حيواناتي که دم سائله ندارند نجس نيستند طاهرند دليل شماره ا نسبت به اين مطلوب سيره متشرعه اجماع و نصوص وارده در باب

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo