< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 درباره جمع بين ادله دال بر ولايت و بين ادله دال بر كفر انكار ضرورت بحث مي كنيم در طي سه چهار هفته توفيق يافتيم كه ولايت را براساس ادله اربعه با قاطعيت كامل فقهاً اثبات كنيم
 انكار ولالت منتهي به انكار رسالت و موجب كفر است
 و نتيجه اين شد كه ولايت اميرالمومنين و ائمه از اساس دين و ضرورت و انكارش در نصوص صريحا آمده بود موجب كفر است اين از يك سو از سوي ديگر ادله انكار ضرورت كه از ديد فريقين مورد تسالم است كسي كه ضروري از ضروريات دين را انكار كند و انكارش منتهي بشود به انكار رسالت بلا اشكال ارتداد و كفر است و نكته ظريف هم اينجاست كه انكار ولايت از ان قبيل انكار ضرورت نيست كه با واسطه منتهي به انكار رسالت بشود بلكه انكار ولايت مستقيما رد بر نداي بين الممللي غدير خم است بنابراين بين اين دو تا مطلب هيچ تعارضي وجود ندارد ادله اثبات ولايت موضوع درست مي كند ادله ارتداد حكمش را اعلام ميكند
 حكم انكار ولالت از سوي مخالفين
 و اما انكار ولايت از سوي مخالفين ولايت چه حكمي دارد مي بينيم اينها ولايت را انكار مي كنند امامت اميرالمومنين را ملتزم نيستند و منكران ولايت هستند ادله اعتبار ولايت را تكرار نكنم كه در نهايت قدرت و استحكام است در ان ادله خدشه اي امكان ندارد اينها منكرين هستند پس بايد نتيجه بگيريم
 امكان جمع انكار ضروري دين و حكم به طهارت و اسلام مخالفين
  اما مشكل اين است كه از يك سو انكار ولايت كه انكار ضرورت است قطعا ارتداد و كفر مي آورد از سوي ديگر اجماع فقها براين مخالفين مسلمان هستند معاشرت مرارده طهارت ذبيحه كل احكام اسلام بين اتباع اهل بيت و مخالفين فرق ندارد بحثي است فوق العاده سنگين حل اين معضل نياز به دقت فوق العاده اي دارد چون در بين ادله اي قرار مي گيريم كه قدرت و استحكام فوق العاده است اثبات ولايت و جايگاهش از ديد ادله اربعه در نهايت استحكام ثابت است از سوي ديگر انكار ضروري كفر و در اين مصداق مي بينيم مخالفين منكرين ولايت هستند و اجماع بر طهارتشان است چگونه ادله با اين قوت و استحكام را جمع كنيم
 نظر صاحب جواهر بر طهارت مخالفين
  صاحب جواهر در كتاب جواهر جلد 6 از صفحه 56 تا 63 حكم انكار مخالفين را بحث مي كند و در صفحه 58 مي فرمايد كه سيره مستمره مسلمانها بر طهارت مخالفين هست مضافا بر آن سيره ائمه خود ائمه با موسسين مذاهب مخالف مراوده داشتند و معاشرت و حكم سوق مسلمين كه يكي از قواعد فقهي دال بر طهارت و تذكيه است طبيعتا اكثرشان مخالفين هستند در طهارت مخالفين و صحت مراوده با آنها هيچ بحثي و تشكيكي وجود ندارد
 نظر امام خميني (ره) بر طهارت مخالفين
 براي تاييد مطلب امام خميني در كتاب طهارت جلد 3 صفحه 428 مي فرمايد كه طهارت مخالفين يك امر واضحي است كه نياز به بيان ندارد و زحمت استدلال نمي طلبد غني از استدلال است حالا چگونه جمع بكنيم
 راههاي جمع بين ادله انكار ضرورت و انكار ولايت و طهارت مخالفين
 درباره جمع راههاي جمع بين ادله انكار ضرورت و انكار ولايت از سوي مخالفين
 تفصيل بين كفر مقابل اسلام و كفر مقابل ايمان
 مرحوم صاحب جواهر در همان جلد 6 صفحه 60 مي فرمايد نصوصي كه درباره كفر منكرين ولايت علي عليه السلام آمده است حمل مي شود به كفري كه در برابر ايمان است نه كفري كه در برابر اسلام است براي اينكه در بحثهاي قبلي خوانديم مفصل كه كفر گاهي در برابر اسلام قرار مي گيرد و گاهي در برابر ايمان و آن كفري كه آثار دارد آثار كفر بر او بار مي شود كفري است كه در برابر اسلام باشد از قبيل نجاست و عدم ازدواج عدم طهارت ذبايح و غيرها اما كفري كه در برابر ايمان قرار مي گيرد اين آثار را ندارد بنابراين ما اينجا اين كفر را حمل مي كنيم كه انكار ولايت از سوي مخالفين كفر است اما نه كفر در برابر اسلام بلكه كفر در برابر ايمان يعني از لحاظ ايماني دگر طهارت باطن ندارند
 نظر شيخ انصاري در كفر مخالفين
 در ادامه شيخ انصاري در كتاب طهارت صفحه 361 مي فرمايد دلالت نصوص بر اينكه جاحد و منكر ولايت كفر مي آورد كامل و بلا اشكال است نصوص دلالت دارد بر كفر منكر ولايت در اين دلالت اشكالي وجود ندارد بعد روايات را هم نقل مي كند روايات هم همان رواياتي بود كه ما در بخش روايات خاصه ذكر كرديم مي فرمايد وليكن منظور از كفر انچه از اخبار استفاده مي شود كفري است كه در برابر ولايت است در برابر ايمان است نه در برابر اسلام
 استناد شيخ انصاري به روايات اصول كافي در باب دعائم الاسلام
  نصي را هم ايشان و هم استادشان صاحب جواهر اشاره مي كنند و مدرك ارائه مي كنند كتاب كافي شيخ كليني اصول كافي جلد 2 باب دعائم الاسلام باب دعائم الاسلام حديث اول را در ضمن احاديث قبلي خوانده بوديم كه بني الاسلام علي خمس تتمه اش اينجا مي فرمايد لم يناد بشئ كما نودي بالولايه (يك نكته رجالي يادتان نرود در كافي ترتيب احاديث بر اساس اعتبار هست حديث معتبر شماره 1 حديث اول دوم اين سبك كافي است) احاديث معتبر بلكه اجمالا در اين باب روايات اگر درحد تواتر نباشند در حد استفاضه قطعا هست اين احاديث كه نقل مي كند ايشان بعد در آخر درباره ولايت انقدر تاكيد مي كند كه به صراحت مي فرمايد از صلاه و زكات و حج ولايت اهمتيش خيلي بالاتر است باب ديگر باب ان الايمان يشرك الاسلام و الاسلام لا يشرك الايمان حديثي را نقل مي كند طولاني در اين حديث شريف و مبارك مي فرمايد حديث سوم در همين باب صحيحه فضيل ان الايمان يشارك الاسلام و لا يشاركه الاسلام يعني ايمان كه بود اسلام قطعا هست و اسلام كه بود گاهي ممكن است ايمان نباشد
 رواياتي كه شرط اسلام را اقرار به شهادتين ميداند
 تا اين قسمت انچه را ديديم اين بود كه شيخ انصاري و صاحب جواهر مستند به كافي گفت كه اسلام و ايمان فرق مي كند هر كجا ايمان باشد اسلام هست هر كجا اسلام باشد معلوم نيست ايمان باشد گاهي اسلام هست بوسيله شهادتين كه در نص صريحي داريم كه اسلام محقق مي شود به گفتن شهادتين شهادتين را كه ادم به زبانش جاري بكند اسلام محقق شده است حديث شماره 4 باب ان الاسلام يحقن به الدم در اين حديث كه از امام صادق نقل شده مي فرمايد الاسلام هو الظاهر الذي عليه الناس شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله تا فهذا الاسلام و قال الايمان معرفه هذا الامر ايمان يك چيز اضافي است اينهايي كه منكران ولايتند شهادتين را اقرار مي كنند و نص صريح گفت كه اسلام به توسط شهادتين محقق مي شود و اما كفر چرا گفت براي اينكه انكار ايمان و انكار ولايت كفر است منتها كفري به معناي ديگر كفري به معناي عذاب كفري به معناي عدم طهارت باطن اين حرف ايشان بود و بعد از اينكه اين نكته را شيخ اشاره مي كند و ارجاع مي دهد به كافي كه شرحش از ما بود
 شيخ انصاري انكار اسلام را موجب كفر مي داند
  اما شيخ انصاري مي فرمايد انكار اسلام موجب كفر است مي فرمايد دليلي نداريم كه دلالت كند بر اينكه انكار ايمان انكار ولايت كفر كامل به معناي موضوع اثار بوجود مي آورد نجاست و غيره دليلي نداريم
 سوال و جواب شيخ مي فرمايد كه انكار اسلام موجب كفر است اما انكار ولايت كفر به معناي ثاني است و دليل نداريم بر ترتب آثار بر كفر به معناي دوم حالا تا اينجا نتيجه اين شد كه صاحب جواهر و شيخ انصاري وجه جمع پيدا كرد كه گفت كفر است انكار ولايت اما كفر در برابر ايمان نه كفر در برابر اسلام ادله هم به طور اجمال گفته شد
 تحقيق مطلب توضيح شيخ انصاري و صاحب جواهر قابل قبول نيست
 اما تحقيق اين است كه اين توجيه قابل تاييد و قبول نيست اولا اشكال اول اين است كه خود شما گفتيد كه ايمان اسلام را هم در ضمن دارد انكار ولايت درست است مستقيما انكار ايمان است اما آن انكار ايماني است كه قطعا حقيقتش انكار اسلام است
 طبق آيه كمال دين اسلام مساوي ايمان تلقي شده است
 چون در نصوص و آيه قرآن به اتفاق قريقين طبق نقل علامه اميني در الغدير جلد 1 صفحه 11 پس از اعلام ولايت از سوي رسول الله هنوز مردم متفرق نشده بودند كه اين آيه نازل شد اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا دقيقا ولايت متمم و مكمل دين و اسلام در اين آيه اعلام شده انكار ولايت انكار پايه دين آن پايه و ستوني كه پيامبر با آن ويژگي و قرآن با آن صراحت اعلام داشته انكار اسلام است
 انكار ضرورت ولايت معادل انكار رسول الله است
  و ثانيا اگر تنزل هم بكنيم و بگوييم انكار ولايت است ما يك ضابطه يا قانون مسلم بين المسلمين داريم كه انكار ضرورتي كه منتهي به انكار رسالت بشود كفر است اين انكار ولايت اشاره شد منتهي نمي شود مستقيما انكار رسالت است به نداي مبارك پيامبر دهن كجي است جواب منفي دادن است از آن كفري است كه همراه با جسارت هم هست چون بيان عادي نبود و وصيت بود عاطفي بود اخرين حج بود در جمع مردم با چه مقدماتي خلاف ادب و عطوفت و اخلاق و آميخته با جسارت يك جسارت بسيار فجيعي است در برابر پيامبر نه يك رد عادي بنابراين اين دليل شما قابل تاييد نيست
 از فرمايش شيخ انصاري نيز استفاده مي شود كه انكار ولايت انكار اسلام است
 اما شيخ اعظم كه فرمود كه دليلي نداريم بر كفر به معناي كامل براي منكران ولايت جواب ايشان را شما عنايت كرده باشد جواب اين اشكال روشن است شيخنا الاعظم خودشما در چند سطر قبل فرموديد دلالت نصوص بر كفر منكرين ولايت بلا اشكال و بلا شبهه است نص است اين اولا و ثانيا همان حرفي كه در بالا گفتيم براساس قانون انكار ضروري دليل از اين بالاتر نمي شود انكار ضروري است و انكار ضروري موجب كفر است بنابراين اين توجيه آنچه كه معلوم است وجيه نيست وجهي ندارد عظمتشان محفوظ از ارواح مقدسه شات تقديس مي كنيم لا عصمه الا لاهلها توجيه شان وجهي ندارد وجه دوم صاحب جواهر مي فرمايد كه ممكن است كه اين كفر را كفر انكار ولايت را حمل كنيم به كفر اخروي چون معلوم است از نصوص استفاده مي شود كه كفر دو قسم است كفر اخروي و كفر دنيوي
 وجه دوم جمع بين كفر مخالفين و طهارت آنان
  واما وجه دوم كه منظور از كفر كفر اخروي و كفر دنيوي است
 فرق بين كفر دنيوي و اخروي
 و مخالفين ولايت كفر اخروي دارند نه كفر دنيوي اين احكامي كه بار مي شود اينها دال بر عدم كفر دنيويش هست يعني در آخرت عذاب كفار را دارند

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo