< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحادي عشر عرق الجنب من الحرام
 سيد طباطبائي يزدي مي فرمايد: «الحادي عشر عرق الجنب من الحرام سواء خرج حين الجماع أو بعده من الرجل أو المرأه سواء كان من زنا أو غيره مما حرمته ذاتيه »، مي فرمايند: عرق شخصي كه از طريق مجامعت حرام جنب شده باشد، نجس است. از نجاسات عرق جنب از حرام است. جنابت اگر از طريق فعل حرام بوده، از طريق زنا يا غير آن مثلا استمتاع از بهائم جنب شد، اگر عرق بكند، عرق اين شخصي كه مجنب هست، عرقش نجس است. اين عنوان مسئله و فتوا. و اما ادله اين حكم نياز به شرح نسبتا كاملي دارد،
 قدماء حكم به نجاست و متأخرين حكم به طهارت كرده اند
 اين مسئله جزء مسائلي است كه بين قدما و متأخرين محل اختلاف است. قدماي اصحاب، اين حكم را اعلام و تاييد كرده اند،‌ متاخرين اين حكم را تقريبا در حد شهرت عظيمه، نفي كرده اند و حكم به طهارت اعلام كرده اند. از متاخرين (متاخر المتاخرين) سيد طباطبائي مي باشد كه حكم به نجاست اعلام كرده، بقيه فقهاء يا يك احتياط يا حكم به طهارت اعلام كرده اند. فتواي اين چنيني و بحث با اين وضعيت خيلي پر مخاطره ديده مي شود.
 بررسي ادله قدماء و متأخرين
 قدما چه ادله اي داشتند و متاخرين چه دلائلي داشتند؟
 صدوقان و شيخان حكم به نجاست كرده اند
 اما قول قدما موافق با متن كتاب عروه الوثقي: از قدماي اصحاب كه به طور عمده صدوقان و شيخان هستند، كه حكم به نجاست اعلام كرده اند. با آن اعتمادي كه داريم، بعد از كه صدوقان و شيخان حكم به نجاست اعلام بكنند، اماره براي حصول وثوق نمي شود؟ صدوقان كتاب مقنع صفحه 43 محمد بن علي بن بابويه نقل مي كند از پدر بزرگوارش علي بن بابويه كه در رساله اي كه نوشته است، اعلام فرموده اند نماز در ثوبي كه آن ثوب در بدن مجنب باشد، و عرق حالت جنابت به آن ثوب رسيده باشد، الصلاه لا تجوز في هذا الثوب.
 سوال و جواب عام و اطلاق در كلام معصوم است و كلام غير معصوم اطلاق ندارد مگر اينكه عموميت را از طريق ظهور بفهميم. اگر در حد ظهور رسيد، عموم دارد. اما آن اطلاقي كه در اصطلاح اصول بكار مي بريم اختصاص به كتاب و سنت دارد. منظور از شيخان، شيخ مفيد و شيخ طوسي است. شيخ مفيد در كتاب مقنعه صفحه 71 همين مطلب را بيان مي كند، عرق جنب باعث اين مي شود كه نماز در لباسي كه آلوده به عرق جنب شده باشد،‌ جائز نيست. شيخ طوسي در كتاب نهايه صفحه 53 هم همين حكم را تقريبا به همين مضمون اعلام مي فرمايد. بنابراين، حكم به نجاست عرق جنب گفته مي شود كه مشهور بلكه مجمع عليه عند القدماء است. اما مشهور كه گفتيم آن چهار نفر را از باب مثال آورده اند بقيه از فقهاي قدما هم اين رأي را داشته است. البته سيد در اين رابطه نظري اعلام نفرموده اند.
 ادله قدما عبارت از اجماع
 و اما ادله اي كه در اين رابطه اعلام مي شود عبارت است از: 1. اجماع؛ اجماع را هم شيخ صدوق و شيخ طوسي اعلام مي فرمايند. شيخ صدوق در كتاب امالي صفحه 504 مي فرمايد كه اين حكم من دين الاماميه، صاحب جواهر مي فرمايد: اين تعبير اجماع يا بالاتر از اجماع است. و همين طور شيخ طوسي در كتاب خلاف جلد 1 صفحه 483 صريحا به لفظ اجماع اشاره مي كند؛ مي گويد حكم همين است للاجماع . و صاحب جواهر در كتاب جواهر جلد 6 صفحه 71 مي فرمايد: «فهما الحجه بعد الاعتضاد بالشهره العظيم». مي فرمايد اين اجماع نهايه شيخ و اين «من دين الاماميه» كه تعبير صدوق هست اينها حجت اند. با اينكه يك شهرت عظيمه هم اين دو تا قول را پشتيواني مي كند. ممكن است سوال كنيد كه چرا شهرت مي گوييد بعد از كه اجماع بود، بعد از كه من دين الاماميه بود؟ جوابش اين است كه از متاخرين صاحب رياض قدر متيقن اعلام مي كند كه شهرت عظيمه است. به عبارت ديگر در حد فاصل بين متقدمين و متاخرين، بگوييد شهرت عظيمه هم نسبت به اين حكم داشته است كه مي شود پشتيواني براي اين حكم. بنابراين ادعاء‌اجماع از يك سو و اظهار نظر صريح شيخان و صدوقان از سوي ديگر اين دليل اول است.
 دليل دوم نصوص وسائل جلد 2 و بحار الانوار جلد 77 و مناقب ابن شهر آشوب جلد 4 و روايت فقه الرضا ص 84
 دليل دوم نصوصي است كه در ابواب مختلف آمده است. از جمله اين نصوص روايت ادريس بن داود كفرفوثي كه اين روايت در كتاب وسائل جلد 2 باب 27 از ابواب نجاسات حديث 12 اين روايت محمد بن مكي شهيد اول در ذكري كه مي دانيم روايتي را كه شهيد اول در ذكر بكند، از اشعار بالاتر مي بينيم در جهت تاييد است، روايتي كه شهيد به عنوان روايت ذكر بكند، نشانه ابتدائي براي صحت آن روايت است. «رَوَى‌ مُحَمَّدُ بْنُ‌ هَمَّامٍ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ إِلَى‌ إِدْرِيسَ‌ بْنِ يَزْدَانَ الْكَفْرَتُوثِي أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ ‌ فَدَخَلَ سُرَّمَنْ‌رَأَى فِي عَهْدِ أَبِي الْحَسَنِ ع فَأَرَادَ أَنْ يَسْأَلَهُ عَنِ الثَّوْبِ الَّذِي يَعْرَقُ فِيهِ الْجُنُبُ أَ يُصَلَّى فِيهِ» سامرا رفت از امام هادي خواست سوال بكند درباره لباسي كه جنب عرق كرده است آن لباس عريق يعني آلوده به عرق شده «فَبَيْنَمَا هُوَ قَائِمٌ فِي طَاقِ بَابٍ لِانْتِظَارِهِ إِذْ حَرَّكَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِمِقْرَعَةٍ وَ قَالَ إِنْ كَانَ مِنْ حَلَالٍ فَصَلِّ فِيهِ وَ إِنْ كَانَ مِنْ حَرَامٍ فَلَا تُصَلِّ فِيه» يكي از كرامت و معجزات امام به حساب مي آيد خواست اين را سوال كند و در حال انتظار بود، كه در باز شد، مقرعه يعني حلقه در باز شد و امام تشريف آورد بدون اينكه اين شخص سوالي بكند، آقا جوابش را فرمود، بر اساس علم امامت. فرمود. اين روايت دلالت دارد بر اين كه عرق جنب در حال نماز اشكال دارد، بنابراين كسي كه نماز مي كند اگر لباس آلوده به عرق جنب باشد، نماز جائز نيست، حد اين دلالت اين روايت. اما روايت دوم از علي بن يقطين از امام كاظم عليه السلام، اين روايت را مرحوم علامه مجلسي مي فرمايد كه من در يك كتاب قديمي از قدماي اصحاب اين روايت را يافته ام، بحار هم جلد 77 صفحه 118 مي فرمايد: در اين كتاب ديدم درباره عرق جنب كه امام كاظم فرموده بود در جواب سوال علي بن يقطين كه اگر جنب يا جنابت «إِنْ‌ كَانَ‌ مِنْ‌ حَرَامٍ‌ فَالصَّلَاةُ فِي‌ الثَّوْبِ‌ حَرَام» اگر جنابت از طريق حرام صورت گرفته باشد، عرق آن مجنب در نماز اشكال دارد. روايت سوم، ابن شهر آشوب كتاب مناقب جلد 4 صفحه 413 نقل مي كند كه علي بن مهزيار سوال كرد از آقا اباالحسن عليه السلام (امام رضا) مي گويد در دلم شك و شبهه اي بود نسبت به امامت(كه شايد امامت امام رضا كه شك نداشته به امامت آن شخصي كه الان مي بينيد كه آن امام رضا هست يا نيست كه اصل اعتقاد به امامت كه ما نمي توانيم بگوييم علي بن مهزيار شك داشته) شاك بوده گفت مي روم از ايشان درباره عرق جنب سوال مي كنم كه پاك هست يا نجس، همين طور كه از دور مي ديدم نقاب به صورتش كشيده بود، پيش خود گفتم اگر اين امام است تا نزديك من رسيده نقاب از چهره كنار مي زند، رسيد ديدم نقاب از چهره كنار مي زند، تا خواستم سوال كند، آقا فرمود درباره عرق جنب سوال مي كني، «إِنْ‌ كَانَ‌ عَرَقُ‌ الْجُنُبِ‌ فِي‌ الثَّوْبِ‌ وَ جَنَابَتُهُ‌ مِنْ‌ حَرَامٍ لَا يَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيه» بدون اينكه سوال بكنم شك ديگر باقي نماند برايم كه اين حجت خداست. روايت چهارم عبارت است از روايت فقه الرضوي يا فقه الرضا در فقه الرضا آمده است صفحه 84 از امام رضا عليه السلام «ان كان حراما فلا تجوز الصلاه فيه حتي يغسل» اين روايت دلالتش كامل است مي گويد اگر جنابت از حرام باشد، عرقي كه از جنابت به لباس برسد، نماز در آن لباس جائز نيست تا اينكه آن لباس تطهير بشود. تصريح مي كند كه يغسل يعني نجس است. بقيه اش كلمه غسل نداشت.
 اشكال سندي نصوص از طريق متأخرين
 متاخرين عمده ترين عمده ترين اشكالي كه اينجا بر مي خوريم اين است كه اين روايات سندشان از اعتباري برخوردار نيست. يا مرسل اند يا مجهول اند
 اشكال دوم عدم وجود اين نصوص در جوامع معتبر روائي
 و مضافا بر آن اين روايات در جوامع معتبر روايي نيامده. يكي از علائم ضعف اين بود كه عدم وجود روايت در جوامع معتبر روايي و آن كه علامت ضعف است. ولي اشكال اصلي اين است كه مخصوصا بر اساس تحقيقات سيد الاستاد كه مي فرمايد: اين روايات از اعتبار ساقط است. سندشان به هيچ وجه از هيچ اعتباري برخوردار نيست. علامه مجلسي مي گويد كتاب عتيق ديدم چه كتابي بوده؟ ما در فقه نياز به اعتبار داريم، يك كتاب كهنه اي اين كه سند نشد. مضافا بر آن آن اسناد در هم ريخته است طوري كه ممكن است بعضي هايشان راوي نيست كه روايتي داشته است. همين كفرثوثي در نسخه اش اختلاف است در نقل روايتش ترديد است. سند در هاله اي از شبهه و اشكال است.
 تقويت قول قدماء كلام شيخ انصاري است كه مي فرمايد ضعف سند منجبر به عمل قدماء است
 براي تقويت قول قدماء گفته مي شود كه شيخ انصاري در كتاب طهارت جلد 1 صفحه 367 مي فرمايد: «فالانصاف يقتضي حصول الظن القوي البالغ حد سكون النفس من نفس اشتهار الحكم بين القدماء» مطلب از اين قرار شد كه ضعف سند منجبر به عمل يا به شهرت عملي قدمائيه است. صاحب رياض سيد طباطبائي صفحه 366 جلد 1 مي فرمايد كه اين ضعف سند، به عمل اصحاب و شهرت عظيمه قدمائيه اصحاب جبران مي شود.
 نظر فقيه همداني بر اينكه ضعف سند منجبر به شهرت فتوائيه است
 و فقيه همداني كتاب طهارت صفحه 571 مي فرمايد: ضعف سند، منجبر به شهرت فتوائيه است بلكه مجرد اشتهار بين قدماي اصحاب، كافي است. و همين طور شيخ انصاري و فقيه همداني مي فرمايند كه صدوقين كه اين حكم را اعلام مي كنند، ديگر آنها فتوا نمي دهند مگر بر اساس روايت معتبر. پس ضعف سند به شهرت عمليه قدمائيه جبران شد.
 استناد به دو چيز 1. شهرت قدمائي 2. تأييد شيخ ورود اخبار را
 براي تاييد اين مطلب شيخ طائفه شيخ طوسي در همان مصدر قبلي مي فرمايد كه دليل ما اجماع فرقه است و اخباري است كه وارد شده، اخبار، همين اخباري كه گفتيم سندش ضعيف است. پس شيخ طوسي ورود اين اخبار را تاييد مي كند. آن كه صاحبنظر در جهت صحت و سقم اخبار هست، ورود را تاييد كرد يعني سند اجمالا درست است. بعد هم در كتاب مبسوط شيخ طوسي جلد 1 صفحه 47 مي فرمايد اين حكم (حكم به نجاست) نسب الي روايه اصحابنا نتيجه اش ورود روايت را تاييد مي كند و آن را مي گويد روايه اصحابنا روايت با سند معتبر. ما دو تا مطلب استفاده كرديم: 1. شهرت قدمايي 2. تاييد شيخ طوسي ورود اين اخبار را كه اين اخبار وارد شده است. سند را مستقيا تاييد كرد، شهرت دلالت بر اعتبار مي كند و انجبار مي رود، اين تصريح، اعتبار سند را في الجمله درست مي كند. مضافا بر اينكه شهيد هم در ذكري اين روايت را ذكر كرده كه امتيازي است يا مويدي است در جهت اعتبار. نكته دوم هم شهرت عمليه قدمائيه نقشش جبران ضعف سند است بالاتفاق بدون اختلاف.
 سوال و جواب اولا روايت ولو سندش دقيقا رواتش تك تك توثيق نشده باشد، در جوامع معتبر روايي كه بود، از اعتبار ابتدائي برخوردار است. و ثانيا شيخ كه مي گويد صدق روايت كه بكند، آن روايت اصحابنا بگويد، اين ديگر تاييدي است كه اين روايت وارد شده است.
 سيد الاستاد: شهرت را معتبر نمي داند نه خود اعتبار دارد و نه اعتبار مي آورد
 شما فكر مي كنيد كه مشهور از مكتب اصولي سيد الاستاد اين است كه ايشان شهرت را جابر نمي داند نه خود اعتباردارد و نه مي تواند اعتبار بيافريند. اما جلسه بعد بحث مي كنيم كه از بيان ايشان داريم كه شهرت قدماي عمليه مي تواند جبران بكند، اما صغري و كبرا قابل دسترسي نيست، اشكالش از آن جهت است. امام باقر عليه السلام: «أَحَبُ‌ الْأَعْمَالِ‌ إِلَى‌ اللَّهِ‌ مَا دَاوَمَ‌ عَلَيْهِ‌ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَل» تجربه طلبگي اين است كه آن طلبه به جايي مي رسد كه درس خواندش مستمر باشد، و لو با حجم خيلي بالا نباشد. اين استمرار مثل يك راه باريك نور كه باطن را نوراني مي كند يك آب راه باريكه اي كه درخت دل انسان را زنده نگه مي دارد. ما داوم عليه العبد و ان قل آنهايي كه بجايي رسيده اند، فقها كه فقيه شدند و محققان كه محقق شدند بگوييد رمز موفيقتشان توفيق الهي و قصد قربت كه هست اما از نظر عملي رمز و رازش مدوامت بود. و اين مداومت سلامت آدم را بيمه مي كند، كارهاي آدم را از بالا مديريت مي كند و مشكلات آدم را حل مي كند. امام خميني به طرف رهبري نرفت، رهبري خودش آمد، امام خميني به طرف مرجعيت نرفت، مرجعيت خودش آمد. شما كار درسي را كه ادامه بدهيم ما داوم العبد و ان قل مداومت يك رمز و راز قطعي براي موفقيت آدم است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo