< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 تذكري در علاج وسوسه
 قبل از كه بحث رجال را شروع كنيم ، يك نكته از درس ديروز باقي مانده بود كه آن را كامل كنيم : علاج وسوسه .
 وسواس ذهني و غير ذهني
  وسوسه كه گفتيم دو قسم است : وسوسه در افعال و وسوسه در ذهن ؛ وسوسه در ذهن خطورات است كه خطورات براي هر انساني ممكن است به وجود بيايد كه خداوند در قرآن مي فرمايد «القي الشيطان في امنيه» و اما وسوسه در اعمال كه دغدغه صحت عمل و تكرار عمل و به اصطلاح عاميه احتياط بيش از حد كه شرح داديم و طبق نظر سيد الاستاد به اينجا رسيديم كه عمل بر طبق وسوسه حرمت تكليفي ندارد و حرمتش حرمت ارشاد است و گفتيم ارشاد دو قسم است : ارشاد به حكم عقل و ارشاد به حكم عقلاء . اما معالجه وسوسه ذهني كه به آن خطورات مي گويند : اول روايتي از امام باقر عليه السلام مي فرمايد «فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَقْبِلُوا عَلَيْهِ‌ بِمَا تَعْرِفُونَ‌ فَإِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفا» [1] اولين معالجه اين است كه ما خطورات حسن استفاده كنيم كه بگوييم تويي كه اين خطورات را به ذهن من وارد مي كني ، اين من نيستي. پي مي برد به آيت خدا كه القي الشيطان 2. تفكر ؛ ببيند كه اين القاء را خودش مي گويد ،‌ از طريق ناخواسته مي آيد و آزاردهنده هم هست پس معلوم است كه براي خودش نيست. 3. از لحاظ فقهي اين خطورات گناه نيست. 4. در حديث دومي كه ديروز خوانديم امام فرمود چند بار عصيان كنيد شيطان را ، بر مي گردد . 5. ذكري كه ماثور است در اين باب مخصوصا هنگام خطور ده بار لا اله الا الله را تكرار كنيد و هر روز صبح عند طلوع شمس و هر روز عصر عند غروب الشمس ده بار بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. اما علاج وسوسه عملي : همان حديث كه استفاده كنيد از علم و معرفتتان كه اين تكرار مطلوب شرع نيست و با يك نگاه عميق ما موظف هستيم به دستورات شرع عمل كنيم و احتياط و دغدغه كه در روايت بود امام فرمود كه از خود فرد سوال كنيد كه خودش مي گويد كه عمل شيطان است . از خود فرد سوال كنيد كه چرا اينگونه عمل مي كنيد ، مي گويد از شيطان است يا مي گويد از شك دارم كه اين اثر وجودي شيطان است. 2. از تفكر و تعقل كه ديروز از سيد الاستاد حكايت نقل كردم كه كار عمل وسوسه اي عمل عاقلانه نيست . 3. همان ذكري كه گفتيم عين همان ذكر اينجا هم مي آيد. 4. اگر معالجه نشد ، مجبوريم به مشاوره و كسي كه به آن اعتماد داشته باشيم ، مشاوره كنيم و از او استفاده كنيم كه هلك من ليس له حكيم يرشده . 5. در دفع وسوسه يك الگوگيري هست .
 بحث اصلي (رجال)
 درباره رجال يك مجموعه فوائد رجال :
 يادآوري سلسله ارتباط مشايخ رجالي
 آنچه مقدمه فوائد هست اين است كه سلسله مشايخ رجال و ترتيب طبقات و ارتباط شاگردي و استادي مشايخ بزرگ احاديث .
 از شيخ طوسي تا شيخ كليني
  شيخ طوسي شاگرد شيخ مفيد است و تاريخ وفات ايشان 460 كه قرن چهارم مي شود و شيخ مفيد و همان طور سيد مرتضي كه شاگرد شيخ مفيد است كه وفات سيد 436 و وفات شيخ مفيد 413 كه در رأس قرن چهارم قرار دارد و شيخ مفيد شاگرد ابن قولويه است و ابن قولويه تاريخ وفات قرن سوم سال 368 . ابن قولويه مثل ابن بابويه پدر و فرزند هستند. ابن قولويه صاحب كامل الزيارات جعفر بن محمد بن قولويه قبرش در كاظمين است و استاد و شاگرد تقريبا در يك رواق قرار دارند. اما محمد بن قولويه در شيخان مدفون هست كه از محدثين هست البته در حد اشتهار جعفر بن محمد نيست. شيخ صدوق تاريخ وفاتش 381 كه گفته مي شود شيخ صدوق استاد شيخ مفيد و شاگرد ابن قولويه بوده است. محدث نوري است تنها كسي است كه مي گويد شيخ صدوق شاگرد ابن قولويه هست ولي ما معاصر بودنش را ديده ايم ، امكان دارد روايت نقل كند كه نقل روايت هم شيخ مي شود پس شيخ مفيد شاگرد شيخ صدوق و شيخ صدوق شاگرد ابن قولويه . صدوقان كه دو تا هستند محمد بن علي بن الحسين صدوق صاحب من لا يحضر معروف كه قبرش در ري هست كه گنبدش را فتحعلي شاه ساخته كه سال 381 تاريخ وفاتش هست. پدرشيخ صدوق ، علي بن بابويه قبرش اول چهارمردان است كه اين هم از اعاظم هست كه علامه مجلسي مي فرمايد الامام ابن الامام كه اين ابن بابويه حسين بن علي بن بابويه يك برادري دارد كه آن هم از محدثين هست بزرگ و رجالي است .
 سوال و جواب : شيخان در اصطلاح فقهي اينجا ابن قولويه و ابن بابويه است اگر دنبال شيوخ احاديث كه ديگر شيوخ مي شود . اما شيخ المحدثين و امامهم شيخ كليني كه ابن قولويه شاگرد شيخ كليني است و شيخ كليني قرن سوم از دنيا رفته است 328 يا 329. و قبر مقدس ايشان تقريبا معلوم نيست؛ مشهور اين است كه در باب كوفه دفن شده يعني آنجا در مقبره عمومي كوفه دفن است اما الان مزار مشخصي ندارد لذا ما در زندگي شيخ كليني مي بينيم كه شيخ كليني از تابعين كه قطعا بوده و زمان اصحاب هم بوده ولي به خاطر بعد مسافت يا عدم تشرف مسئله اي جداست حداقل از تابعين بوده. ما وقتي كه در شهرتشان و رأيشان اعتماد مي كنيم كه از تابعين هستند مخصوصا شيخ كليني با آن قرب زماني كه گويا دسترسي به امام حسن عسگري داشته بنابراين شيخ اقدم و اجل شيخ كليني است.
 فوايد رجالي
  فوائد رجاليه عبارت است از نكته هاي مفيد رجالي
 سابقه بيان فوايد رجالي
 و درباره فوائد رجاليه كتاب مستقلي نوشته شده براي علامه بحر العلوم كه اصل كتابش هست الفوائد الرجاليه و در ضمن علامه حلي در خلاصه كه عشره فوائد آورده و مرحوم مامقاني در مقدمه و شهيد در درايه و صاحب وسائل در جلد آخر وسائل و سيد الاستاد در اول معجم ، عده اي از نكات را تحت عنوان فوائد آورده اند . فوائد نكته هايي است كه در رجال جالب و قابل توجه است . ازاين نكته ها :
 اضبط بودن كافي نسبت به بقيه
 1.گفته مي شود كه متن كافي نسبت به متون كتب روايي ديگر اضبط است. اگر يك اختلاف نسخ داشتيم مثلا در متن تهذيبين چيزي بود و متن فقيه چيزي بود و متن كافي چيز ديگر ، كافي اضبط است.
 علت اضبط بودن كافي
 اما دليلي تحليلي آن كه كليني كه تهراني است كه كلين از اطراف تهران است . ايشان تحقيقاتي كه انجام داده است كه اصول اربعماه در دسترسش بوده و در متناول يد بوده و قرب زماني و فرصت كافي و توفيقي كه مورد عنايت هم بوده . از لحاظ تحقيقي ادبيات و نصوص و بلاغتي كه در متون كافي ديده مي شود كافي است براي اضبطيت آن. نكته سوم هم اين است كه اضبط بودنش مورد تسالم اصحاب بوده .
 بيان علامه مجلسي در مورد كافي
 شاهد بر اين مدعا علامه مجلسي مي فرمايد : اضبط الاصول و اجمعها و احسن مؤلفات الفرقه الناجيه و اعظمها الكافي .
 فايده دوم : بطلان مذهب ضرري به وثاقت راوي نمي زند
 فائده دوم سيد الاستاد مي فرمايد فساد مذهب ضرر به وثاقت راوي وارد نمي كند. ما در وثاقت به مذهب نمي نگيريم ؛‌ اگر فتحي و زيدي و عامي و غيره باشد ، فقط شرط اسلام هست كه آن هم شيخ طوسي آورده است و الا شايد سيد الاستاد مي فرمود كه غير مسلمان اگر ثقه باشد ، دليل شاملش مي شود و مطابق احتياط هم هست و محل ابتلاء‌هم نيست كه در روايت غير مسلمان تقريبا نيست. مي شود راوي موثق باشد در اخبار اما مذهبش فاسد باشد لذا روايت كساني كه متهم به غلو هستند يا واقعا غالي هستند ، اينها ولو اتهامش به قوت خودش باقي باشد، ولي وثاقت در نقل دارند ، به اخبارشان اعتماد مي شود.
 فايده سوم : اضمار در روايت موجب ضعف و وهن است
 فائده سوم : اضمار در روايت موجب ضعف و وهن هست ؛ ما تا به حال آنچه خوانديم مضمره زراره و محمد بن مسلم بود كه گفتيم اشكال نمي كنيم اما اصل قضيه اين است كه مضمره بما هي مضمره ، اضمار نشانه ضعف است؛ چون اصل روايت و مقوم تحقق روايت نقل از معصوم است و ضمير كه نقل از معصوم نيست و شبيه مقطوعه مي شود. مقطوعه روايتي بود كه سند معتبر مي رسد به زراره اما زراره مي گويد يجب الدعاء عند الرؤيه كه نمي گويد قال امام ، اضمار شبيه مقطوعه هست.
 سوال و جواب افرادي داريم مثل زراره و محمد بن مسلم كه مضمره آنها اشكال ايجاد نمي كند ؛ چون آنها نقل نمي كند مگر از امام . اگر به طور خاص احراز بكنيم مضمره اشكال ندارد اما اگر مثل زراره نبود، اضمار وهن است و از امام نقل نشده .
 فايده چهارم : اصحاب اجماع اصحاب ائمه هستند
 فائده چهارم : اصحاب اجماع ، اصحاب ائمه هستند . موقعي كه ما اشكال مي كنيم كه اين اصحاب اجماع خودشان فقط معتبرند براساس رأي سيد الاستاد نه مروي عنه شان ، پس از آن است كه بگوييم اصحاب اجماع اصحاب ائمه هستند كه از امام نقل مي كنند يا اينكه با يك واسطه كه آنها اعتماد مي كنند. فائده پنجم : اجماعي كه در روايت به كار مي رود كه مي گوييم اجمعت الاصابه كه سيد الاستاد هم در مقدمه معجم مي فرمايد كه اين اجماعي كه در اصول مي گوييم نيست ،‌اين اجماع يعني عده قابل توجهي ، اجتماع كردند و اعتماد عملي بر روايت. بنابراين آن اجماع نه مشكل مدركي دارد نه مشكل اجماع محصل و منقول . منظور از آن اجماع اتفاق اصحاب نسبت به اعتبار يك راوي و يك روايت.


[1] . اصول كافي ، ج 1 ، باب استعمال علم ، حديث 7.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo