< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 فصل- في كيفيه تنجيس المتنجسات
 «فصل في كيفيه تنجس المتنجسات»: يكي از بحث هاي مهم و داراي آثار عملي و شايسته تحقيق و پژوهش و مقاله نويسي بحث تنجيس متنجسات است. آيا به توسط ملاقات با نجس و متنجس، شئ ملاقي متنجس مي شود يا نمي شود؟ سيد طباطبايي مي فرمايد: «يشترط في تنجس الملاقي للنجس او المتنجس أن يكون فيهما أو في احدهما رطوبه مسريه فاذا جافّين لم ينجّس و ان كان ملاقيا للميته لكن الاحوط غسل ملاقي الانسان قبل الغسل و ان كانا جافّين و كذا لا ينجس اذا كان فيهما أو في احدهما رطوبه غير مسريه».
 نظر مرحوم طباطبايي يزدي در شرايط تنجيس
 مي فرمايد: شرط است در تنجيس ملاقي نجس كه رطوبت داشته باشد و رطوبت هم مسريه باشد. در جهت اينكه شرط است، شك در اين نيست اما مي فرمايد: اگر هر دو جافّ باشد.
 فرق جاف و يابس
 كه جاف در فارسي ترجمه ندارد. يابس به معناي خشك و جافّ حالتي بين خشك و تر است. عربي جاف دارد در برابر رطوبت مسريه مي آيد و يابس در برابر رطوبت ساريه مي آيد اما جافّ مثل نمناك است.
 بيان صاحب جواهر در اين باره
 صاحب جواهر در كتاب جواهر جلد 23 مي فرمايد: اگر منجس يا متنجس يا متلاقيين هر دو يا يكي مرطوب باشد كه نجاست ملاقي ثابت مي شود بالادله الاربعه.
 ادله سرايت نجاست از مرطوب به شئ مرطوب يا غير مرطوب ديگر
  نصوص در حد مستفيضه است.
 روايت وسائل الشيعه
 محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن علاء عن محمد عن احدهما الصاقين عليهما السلام «قَالَ: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْبَوْلِ‌ يُصِيبُ‌ الثَّوْبَ‌ فَقَالَ اغْسِلْهُ مَرَّتَيْن»ِ. [1] كه اين صريح در اين است كه ملاقات با نجس، متنجس مي شود و غسل آن واجب است.
 ساير ادله
 اجماع هم بقسميه كه اصطلاح صاحب جواهر يعني منقول به خبر واحد و منقول به خبر متواتر. بعد مي فرمايد بلكه اجماع محصل است بلكه ضرورت مذهب است يا ضرورت دين است. اما درباره يابس مي فرمايد: مشهور بلكه اجماع اين است كه ملاقات با نجس در صورت يابس بودن باعث نجاست نمي شود. اولا اين مطلب مشهور است بلكه بعيد نيست كه خلافي در آن ديده نشده بلكه اجماعي است.
 بيان قاعده اي در اين خصوص ( كل شئ يابس ذكي)
 و رواياتي هم در اين رابطه داريم كه كمك مي كند: يك روايت معروفي است كه اين عدم تنجيس را به عنوان يك قاعده اعلام مي كند كه آن روايت عبارت است از موثقه ابن بكير از امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَابِسٍ ذَكِي»‌كه لباس حضرت به شئ نجسي اصابت كرد و گفتند كه لباس شما به نجسي اصابت كرد، فرمود: آن شئ نجس يابس بود يا مرطوب؟ اين قاعده كلي را بيان كرد كه كل شئ يابس ذكي. مويد بر اين مطلب دو روايت ديگر هم داريم صحيحه محمد بن مسلم از امام باقر كه لباس حضرت به شئ نجسي ملاقات كرد امام را خبر دادند ، امام فرمود: «قَالَ أَ لَيْسَ هِيَ يَابِسَةً؟ فَقَالَ بَلَى فَقَالَ لَا بَأْسَ».اگر آن نجس،‌ يابس ملاقات اشكالي ندارد. اما يك اشكالي هست و يك عده از روايات كه دلالت دارند كه ملاقات با نجس يابس هم نياز به غسل دارد. اولا سيد الاستاد [2] مي فرمايد: حكم اين است در صورتي كه نجس يا متنجس يابس باشد و ملاقي هم يابس باشد، جايي براي حكم به نجاست باقي نمي ماند
 استثناء ملاقات يابس با يابس ( مسّ بدن ميت بعد از سرد شدن و قبل از غسل بدن)
 مگر درباره مس ميت بعد از سرد شدن و قبل از غسل دادن كه اينجا اگر دستي كه مي رسد به بدن ميت،‌ بايد تطهير بشود و امر به غسل شده است. مي فرمايد: بحث ما اولا درباره انتقال خباثت است و درباره خبث است نه درباره حدث. آنجا از خبث خبري نيست و صحبت از حدث به ميان مي آيد كه چيزي موجب شستن مي شود و ثانيا آن مورد تابع دليل خاص خودش هست. دليل خاصي آمده درباره مس ميت اين حكم را اعلام كرده اما به طور كل ملاقات با شئ نجس يابس موجب تنجيس نيست. اين مطلب ايشان كه ما هم به آن ملتزم هستيم و مطلب درستي است و خالي از اشكال به نظر مي رسد.
 بيان نظر غير مشهور بر سرايت نجس از يابس به يابس
 اما در ادامه اين بحث كه صاحب جواهر فرمود : حكم به عدم تنجيس مشهور است يعني نظر غير مشهور داريم كه حكم مي كند اگر شئ خشكي با نجس خشكي ملاقات بكند، بايد تطهير بشود و محكوم به نجاست است. علت اين دو نكته: 1. نجاست و سرايت دو قسم است: سرايت ملموس و سرايت غير ملموس كه آن موقع روايات فرموده اند و مردم نمي دانسته و درك به بصر نمي شده اما الان علم ثابت كرده است كه تلاقي ذراتي از نجس ولو ملموس نباشد، منتقل مي شود كه اين را حمل مي كنيم به بينش بلند فقه.
 سوال و جواب: نظر عرف را قبول مي كنيم اما در صورتي كه مخالف علم وجداني و كشف قطعي نباشد.
 صحيحه محمد بن مسلم بر انتقال نجس از يابس بر يابس
 2. نصوصي است كه در اين باب آمده حديث صحيحه محمد بن مسلم و عن حماد عن حريز عن محمد بن مسلم «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ‌ شَيْئاً مِنْ‌ جَسَدِ الرَّجُلِ‌ قَالَ يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَه»ُ. [3] اطلاقش اين است كه خشك باشد يا مرطوب و سرايت بكند يا نكند.
 صحيحه دوم محمد بن مسلم (كه برخي آن را حسنه شمرده اند)
 حديث محمد بن مسلم كه حسنه گفته اند ولي صحيحه هم مي تواند باشد. «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ‌ الْكَلْبِ‌ السَّلُوقِيِ‌ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَكَ». كه سگ معلمي كه براي شكار آماده مي شود. پس از مس كردي بايد دستت را تطهير كني كه اين اطلاق اين دو حديث نياز به بيان ندارد و اختصاص به حالت رطوبت در بيان كه نيامده و اگر لازم بود كه رطوبت شرط بود، بيان مي شد و نياز به تفصيل دارد و ترك استفصال اطلاق مقامي است. كه امر به غسل هدايت مي كند كه تنجيس صورت گرفته است.
 بررسي نظر مشهور و غير مشهور و حل اختلاف
 اما اينكه قول مشهور درست است يا غير مشهور؟ صاحب جواهر و محقق همداني و سيد الاستاد مي فرمايند: در مواردي كه امر به غسل آمده است،‌ بايد حمل به استحباب بكنيم كه اين حمل بر استحباب اولا دليل مي خواهد و ثانيا فقهاء توافق نظر دارند يا ندارند؟
 ادعاي اجماع بر سرايت نجاست از يابس به يابس توسط محقق حلي
 صاحب جواهر مي فرمايد: محقق حلي ادعاي اجماع كرده است. محقق حلي [4] مي فرمايد: در صورت ملاقات با نجس يابس رشّ ماء مستحب است و اين عبارت را دارد و هو مذهب علمائنا اجمع يعني مورد اجماع است. بنابراين محقق حلي كه ادعاي اجماع كرده از اعتبار برخوردار هست همان طوري كه در بين محققين اگر محقق حلي توثيق يا تضعيف كند راوي را، توثيق و تضعيفش اعتبار دارد و همين طور اگر اجماع را صريحا اعلام بكند، اعتبار دارد. بنابراين دليل حمل بر استحباب به دست آمد.
 سوال و جواب: سوال شما اين بود كه در صورتي كه نص ظهور داشته باشد بر لزوم غسل و تحقق تنجيس آيا مي شود از آن ظهور دست برداشت؟ جواب اين است كه از نص نمي شود دست برداشت اما از اطلاق نص مي شود. نص اطلاق دارد يعني بايد و تطهير واجب است ما از آن درجه اطلاق دست برداريم مي گوييم غسل و شستشوي مستحب. بنابراين نص را كامل كنار نگذاشته ايم. بله اگر اجماع كاملا نص را كنار بگذارد،‌ قابل التزام نيست. اما اجماع براي نص جهت تعيين مي كند. يك نكته ديگر هم كه حمل بر استحباب كامل بشود كه در صورتي كه نصوص معتبر و اقوال داشته باشيم صريح بر اينكه كل شئ يابس زكي و آن حسنه اي كه امام صادق فرمود اگر يابس باشد،‌ لا بأس. پس آن نصوص معتبر با اين اطلاق كه در كنار هم قرار بدهيم، نتيجه جمع مي شودحمل بر استحباب كنيم. پس دو نكته دليل مي شود بر حمل بر استحباب: 1. اجماعي كه محقق حلي مي گويد. 2. جمع بين روايات دال بر عدم تنجيس يابس و روايات دال بر تنجيس يابس كه گفتيم كه رواياتي كه دال بر عدم تنجيس يابس هست‌ به صراحت و قوت بيشتري دارد و رواياتي كه دال بر تنجيس هست در برابر آن دسته از قوت و اعتبار برخوردار نيست. جمع بين هر دو اين نتيجه را مي دهد كه طائفه دوم روايات دال بر تنجيس يابس حمل بر استحباب بشود.
 تقسيم رطوبت به دو دسته مسري و ساري
 نكته بعدي سيد الاستاد مي فرمايد رطوبت دو قسم است و هر رطوبتي باعث تنجيس نمي شود. رطوبت مسريه و رطوبت ساريه. رطوبت مسريه در برابر جافّ هست و رطوبت ساريه در برابر يابس است لذا اگر ديوار مسجد در كنار چاه فاضلاب قرار داشت و ديوار مسجد نمناك شد ولي رطوبت مسريه نيست و ساريه است اينجا حكمش چيست؟ بحثي است مفيد و موثر جلسه آينده.


[1] 1. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 1 از ابواب نجاسات ، حديث 1 تا 7. 2. وسائل الشيعه ، جلد 1 ، باب 31 از ابواب خلوت ، حديث 5. 3. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 26 از ابواب نجاسات ، حديث 14.
[2] . تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 183. 2. وسائل الشيعه‌، جلد 2 ، باب 12 از ابواب نجاسات ، حديث 3.
[3] 3. وسائل الشيعه‌،‌جلد 2 ، باب 12 از ابواب نجاسات ، حديث 8.
[4] . معتبر ، جلد 1 ، ص 440.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo